به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی، روز گذشته در لابلای حواشی اخیر پیرامون فیلم «رحمان ۱۴۰۰» و لغو پروانه نمایش آن به دلیل بروز برخی تخلفات، سرانجام بعد از گذشت حدود ۷ ماه از وعده رئیس پیشین این سازمان، مبنی بر ردهبندی سنی فیلمهای سینمایی، معاون ارزشیابی و نظارت متبوعه خود و نیز سینماداران، دفاتر پخش و تهیهکنندگان سینما را ملزم به اجرای مفاد دستورالعملی کرد که طی آن قرار است فیلمهای سینمایی از این پس با احتساب درجه بندی سنی برای سطوح مختلف از مخاطبان، در سراسر کشور نمایش داده شود.
ظاهر آییننامه مذکور با توجه به متن مقدمه و ضرورتها، بسیار اصولی، قابل تحسین و نیازی جدی برای سینمای ایران تلقی میشود، به گونهای که طی روزهای اخیر، بسیاری از اهالی شناختهشده سینما که برخی از آنها به واسطه مشکلات محتوایی در آثارشان با واژگانی همچون سانسور و توقیف روبرو بودهاند، با اظهارنظرهای گوناگون، از این اقدام سازمان سینمایی استقبال کرده و آن را ستودهاند. اما آیا واقعاً ابلاغیه مورد اشاره چنین است؟!
تأمل خوانندگان گرامی به ویژه مراجع نظارتی و حقوقی در نکاتی که در ذیل این نوشتار آمده است، شاید پرده از حقایقی بردارد که تجدید نظر جدی در مفاد این دستورالعمل را ضروری میسازد:
۱- در ماده ۳ دستورالعمل یادشده در متن همه مفاد مربوط به درجهبندی سنی گروه های۹+، ۱۲+، ۱۵+ و ۱۸+ به عبارت مشترکی تحت عنوان «صحنهها، الفاظ و زبان تند و نامناسب» در فیلمها اشاره مستقیم شده است و این بدین معناست که ساخت چنین فیلمهایی همچنان در دستور کار مدیران سینمایی دولت دوازدهم قرار داشته و ارادهای برای تعدیل و یا حتی حذف مراتب ابتذال در سینما همچون برخی فیلمهای اخیر که با شوخی ها و حتی حرکات رکیک جنسی (بخوانید نامناسب!) فضای نجیب سینمای کشور را مخدوش کردهاند، وجود ندارد.
چطور میشود وزارت ارشاد بنا به ادعای خود، از طریق شورای پروانه ساخت، تولید فیلمها را ممیزی میکند و از سویی دیگر برای هم آن فیلمها آییننامه تهیه و منتشر میسازد؟ این رفتار دوگانه چه توجیهی دارد؟!
۲- سازمان سینمایی با اتکا به چه مستندات قانونی، خود را مرجع صدور این دستورالعمل دانسته و به خود اجازه داده است درباره فیلمهایی که بر مبنای قوانین بالادستی فاقد مجوز هستند، آییننامه اجرایی صادر کند؛ آن هم با تأیید تلویحی ساخت آثار سخیف و مبتذل و هویت بخشی به اینگونه آثار که میتواند زمینهای نامحسوس و نشان از حذف تدریجی شورای پروانه ساخت باشد؟!
مگر نه اینکه پیش از این بارها از سوی نهادها و دستگاههای بالادستی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی و هیأت وزیران، نقشه مهندسی فرهنگی و بالتبع آییننامههای متعددی تدوین و صادر شده و سازمان سینمایی باید هرگونه دستورالعمل مرتبط با آنها را در همان محل به تصویب برساند؟ آیا اساساً مراجع مذکور در جریان این بیقانونی هستند و اگر پاسخ مثبت است، چرا خود وارد عمل نشده و به اصلاح مصوبات گذشته خود نپرداختهاند؟
بد نیست برای روشن شدن موضوع، نگاهی به مصادیق و مقررات رسمی کشور بیاندازیم:
الف: دستیابی به هنر متعهد به ارزشهای اسلامی، انقلابی، معرفت افزا، بصیرتبخش و استکبارستیز از جمله اهداف کلان فرهنگی کشور است. (سند نقشه مهندسی فرهنگی کشور/ فصل چهارم/ مصوبه۹۳/۸/۲۰)
ب: تبیین، ترویج و نهادینهسازی هنر متعهد، تعالی بخش، شوق آفرین و... از راهبردهای کلان فرهنگی است. (سند نقشه مهندسی فرهنگی کشور/ فصل ششم/ مصوبه۹۳/۸/۲۰)
ج: نمایش هرگونه فیلم در سینماها و سالنهای عمومی به شرح ذیل در سراسر کشور ممنوع است: عدم رعایت ضوابط شرعی و نحوه حضور زن به گونهای که کرامت انسانی ایشان لحاظ نشود/ اشاعه اعمال رذیله فساد و فحشا/ تشویق و ترغیب و یا آموزش اعتیادهای مضر و خطرناک و راههای کسب درآمد از آنها/ کمک به نفوذ فرهنگی بیگانگان/نشاندادن تصاویر و یا اصوات ناهنجار و نیز فیلمهایی که از ارزش تکنیکی و یا هنری نازل برخوردار بوده و تماشاگران را به انحطاط و ابتذال میکشانند (آیین نامه نظارت بر نمایش فیلم/ مصوب ۶۱/۲/۹ و با اصلاحات انجام شده مصوب جلسه ۸۲/۵/۱۹ هیأت وزیران/ ماده ۳)
به راستی در کدام بخش از مصوبات قانونی فوق اشارهای به تولید آثار سینمایی با محتوای «خشونت، دلهره، استعمال دخانیات و مواد مخدر، مشروبات الکلی، شوخیهای زناشویی و صحنهها، الفاظ و زبان نامناسب» آمده که سازمان سینمایی یک تنه خود را ملزم به برنامهریزی برای چگونگی تماشای این فیلمها توسط مخاطبان کرده است؟!
۳- تعیین سنین در رده بندی مذکور بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ به طور مشخص، «۱۸ سالگی» که مطابق با فرهنگ بسیاری از کشورهای غربی سن آزادی تام جنسی است، با تکیه بر کدام پژوهش و مطالعه روانشناختی و جامعه شناختی حاکم بر عرف ایران اسلامی انتخاب شده است که سازمان سینمایی دیدن آثار دارای «صحنههای تداعیکننده روابط زناشویی» (بخوانید الفاظ و شوخیهای غیرمرسوم بین افراد نامحرم!) را برای دختران و پسران بالای ۱۸ سال مجاز دانسته و بلااشکال میداند؟! حال اینکه به دلیل همین تفاوتهای فرهنگی موضوعاتی همچون تصویب سند ۲۰۳۰ یونسکو و القای مفاهیم و آموزشهای مدنظر غربیها مدتهاست محل بحث و منازعه بین کارشناسان است.
۴- در سه مورد سنین ۹، ۱۲ و ۱۵ تنها به والدین و همراهان بزرگسال «توصیه» شده است که این رده سنی ترجیحاً فیلم را نبینند و در خصوص سن ۱۸ بر «عدم ورود» این دسته از مخاطبان به سالن شده و مجازاتی برای متخلفان حوزه سینما در این بخش در نظر گرفته شده است.
حال سوال اینجاست برای فرهنگسازی میان خانوادهها جهت عمل به توصیه سازمان سینمایی تا چه حد فعالیت صورت گرفته که وزارت ارشاد با یک توصیه در حاشیه اقلام تبلیغی و یا قاب فیلمها، از خود سلب مسئولیت میکند و تبعات تماشای یک فیلم نامناسب را بر عهده خانوادهها میگذارد؟! این اگر نامش انفعال و بی تفاوتی تنها دستگاه متولی حوزه فرهنگ و نماینده حاکمیت در این بخش، در قبال خانوادههای نجیب و شریف و مسلمان ایرانی نیست، پس چیست؟
به نظر میرسد دستورالعمل یاد شده بر خلاف آنچه که از آن بر میآید، بدون مطالعه دقیق و در فضایی نمایشی و فرمایشی تدوین شده است و نوعی اعتباربخشی به آثار مسئلهدار و در عین حال آزادی عمل بیحساب و کتاب به معدود سینماگرانی است که تابحال مجالی برای عرضهاندامهای مخرب و درآمدزاییهای میلیاردی خود در نظام جمهوری اسلامی پیدا نکرده و تعالی فرهنگ و هنر این سرزمین برایشان اهمیت چندانی ندارد. امید که سازمان سینمایی با صداقت و شفافیت بیشتری رفتار کند.