داوود مرادیان نویسنده و پژوهشگر در جریان رونمایی از کتاب جدید خود به نام «لنزبازی» در سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در ارتباط با روند جریان انقلابی در حوزه نشر و تولید کتاب در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو گفت: البته این حوزهها متفاوت است، اما روشنفکران در حال حاضر در حوزه نشر عقب هستند. جریان انقلابی آرام آرام در فضای داستان و شعر و حالا فضای تخصصی مباحث مختلف در حال پیشترفت هستند ، اگر در حوزه سینما بخواهیم مثال بزنیم کاری که ما کردیم (کتاب لنز) یک نمونه آن است. جریان روشنفکر در بحث کتاب و انقلابیون در سینما عقب است و علت آن هم مافیایی است که در سینما حاکم است، مافیای سلبریتی یک نمونه از این مافیاهاست، هر کارگردان برای تولید هر فیلم حداقل به دوسلیبریتی نیاز دارد، اما در حوزه نشر نیازی به سلبریتی نیست، مستقیما عالم کلمات است و با مغز مخاطب در تماس است و مخاطب خود را پیدا خواهد کرد.
وی ادامه داد: بنظرم ما در اینجا موفقتر بودیم و اگر جریانی هم قرار بوده که ساخته شود، در این حوزه ساخته شده است.
من به این نمایشگاه، جشنواره کتاب میگویم، چون موقتی و ده روزه است، اگر قرار بر نمایشگاه باشد باید یک نقطه دائمی برای آن در نظر گرفته شود مثل اراضی عباس آباد، که دائما این کتابها باشد و مردم بیایند و حضور داشته باشند و ورودی تازههای نشر به مخاطب داده شود تا استفاده بهینه شود. نمایشگاه کتاب مانند بازار لباس بهم ریخته و نامنظم است. همانند جشنواره بهاره است تا نمایشگاه، نظم و نسخ ندارد، و امسال نیز بسیار بیشتر از زمانهای دیگر نظم و نسخ ندارد.
وی در ارتباط با افزایش قیمت کتاب گفت: چه چیزی امروز ارزان است که کتاب ارزان باشد؟ دولت در همه این گرانیها مقصر است و قرار هم نیست که کاری انجام دهد، و بحث در خصوص اینکه برای بهبود وضعیت چه کاری انجام دهد بیفایده است. زیرا انگار نمیخواهد که کاری کند.
وی در خصوص محتوی کتاب لنزبازی گفت: من مستند ساز هستم و پیش از این نیز تدریس میکردم. به واسطه مستندی که درباره تاریخ سیاست گذاری مسکن ساختهام که محصول دو سال و نیم پژوهش من است بر این مکرد تاکید میکنم و میگویم، یک مدیریت فشل و ناکارآمد عمدی در کشور حاکم است و قصد دارد تمام معاهدههایی بین المللی کمر شکن "ایران نابود کن" را تصویب کند. نسل پیش از ما یعنی فیلمسازهای دهه ۶۰ به هر علتی تعمدا یا ... آموزشی نداشتند. اما نسل ما فیلمسازی را قبل از ورود دوربینهای دیجیتال مارک ۲ ومارک ۳ که لنز خور بودند یاد گرفت، در آن زمان ما باید با هزینه خود دوربینهای سینمایی کرایه میکردیم و نگاتیو میخریدیم و تست میکردیم، یعنی آن بهشتی که حاتمی کیا و درمنش و کمال تبریزی و... مجانی در دهه شصت تجربه کردند را نتوانستیم تجربه کنیم.
این نویسنده ادامه داد: ما بابت هر ریال آن پول میدادیم و بعد از اینکه این اتفاق افتاد ناگهان دوربینهای دیجیتال وارد بازار شد و با ورود دوربینهای دیجیتال میشد با قیمت پایینتر تجربه سینمایی داشت دو اتفاق افتاد یک؛ منبعی وجود نداشت که به هنرجویان آموزش دهد که چه باید انجام دهند، دوم اینکه اکثرا حس اسپیلبرگ بودن داشتند، و فکر میکردند اگر فقط دوربینی به دست بگیرند و یک لنز روی آن نصب کنند، تصویری سینمایی خلق کرده اند، "لنز بازی" محصول زندگی بینابین این دو اتفاق است، یعنی ما یک دورانی را تجربه کرده بودیم که شخصا برای این تجربیات هزینه کرده بودیم و زمانیکه دیجیتال وارد بازار شده نیز باید بین این اسپیلبرگهای جدید التاسیس به کشف عیب و نقص این سیستم در مقایسه با نگاتیو میپرداختیم و این هیچ نوع منبع فارسی جهت تدریس نداشت و به جرات میتوان گفت که هیچ استادی وجود ندارد که در حال حاضر بگوید من میتوانم لنز را از صفرتا صد تدریس کنم.
مرادیان افزود: البته افرادی نیز شرایط آن را نداشتند، برای مثال فصل آنامورفیک که انحصارا محصول شخص بنده است و کسی تجربه اش نکرده است، نه کسی لنزهای آن را داشته و نه کسی دنبال آن بوده است، از این حیث لنزبازی میتواند از پایه تا حرفهای سینمارا آموزش دهد. کسی که این کتاب را میخواند مفهوم فیلمها را درواقع تشخیص میدهد. کسی که عکاسی کار میکند به شدت آن را رشد میدهد و تا یک ترم به جلو میبرد، کسی که فیلمبرداری کار میکند نیز به همین شکل است. از همه اینها مهمتر برای کسی خاصیت دارد که فیلمبین و فیلمباز است، و زمانیکه لنز بازی را میخواند با یک نگاه جدید به استقبال دیدن فیلم میرود، این کارکرد سه گانه کتاب لنز بازی است.