تاکنون هیچگاه رهبر انقلاب چنین آشکارا به انتقاد از زوال زبان فارسی به خصوص در برنامههای سازمان صدا و سیما انتقاد نکردهاند؛ امری که اگر مانعش نشویم به زوال تمدن ایرانی میانجامد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - سید مهدی حاجیآبادی؛ قصه تکراری است؛ سالیان درازی عبور کرده و زبان فارسی به قهقرا میرود و خبری از هزار و یک شورای عالی، فرهنگستان، نهاد و سازمان متولی امر نیست که خوش گفت: شاعر گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، لاجرم آنچه به جائی نرسد فریاد است.
اگر چند روزی در توییتر، اینستاگرام یا هر شبکۀ اجتماعیِ دیگری پرسه بزنید، مداوماً با آدمهای منتقدی روبهرو میشوید که میگویند سطح بحثها خیلی پایین آمده و دیگر هیچکس حرف جدی نمیزند و همه شدهاند کارشناس و حرفهایی شبیه این. این انتقادات ریشه در تصور خاصی از زبان دارند که میگوید زبان ابزاری است برای انتقال «افکار و اندیشهها.» زبان پدیده و یا شاید هم میتوان گفت کشفی منحصر به فرد بشر است. زبان بستری است که تصور و معنی تازهای از جهان برای انسان آفرید، و او را به درک معانی ارزشمند مفاهیم زندگی، عشق، زیبایی، آزادی و…. نائل کرد. انسان به وسیلهی زبان بود که توانست به اعماق وجود دیگران نفوذ کند و به دیگران بپیوندد و نخستین اجتماعات بشری را شکل دهد.
شعری که بدون فرم هیچ است رهبر انقلاب در دیدار رمضانی در انتقاد آشکار از شعرا و ترانهسرایان گفتند: زبان فارسی قرنهای متمادی است که عمدتاً بهوسیلهی شاعران بزرگ حفظ شده و اینگونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بیمبالاتی آن را به دست فلان ترانهسرای بیهنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیتالمال در صداوسیما و دستگاههای دولتی و غیردولتی پخش شود. فرم و ساختار جدا از هم نیستند. ساختار مجموعه تمام عناصر سازنده یک شعر مثل لحن و موسیقی، استعاره، تمثیل، تشبیه، زبانورزی است. فرم، شکل بیرونی و نهایی شعر است، آنچه که از کلیت شعر در مقابل دید و قضاوت مخاطب و منتقد قرار میگیرد؛ هیبت و کالبد قابل دید و درک شعر. به روایتی میتوان گفت، ما قبل از سرودن شعر، فرم را انتخاب و استفاده نمیکنیم، پس از روند سرایش است که چهره شعرمان و هویتاش شکل میگیرد و مورد قضاوت و سنجش و نقد قرار میگیرد. به این معنا که موجودیت و تمامیت شعرمان مورد تاویل و سنجش و نگاه مخاطب و منتقد ادبی قرار میگیرد و «روابط کارکردی اجزای شعر را در شکل و وجه کلی شعر بررسی و شرح و سنجش میکنند» همه عناصر ادبی و تکنیکهایی که شما در زمان سرایش شعر به کار میبرید (از استعاره و کنایه تا لحن و موسیقی و زبانورزی) اندام و پیکره شعرتان را میسازد و در نهایت فرم شعرتان را میسازد؛ و هنگام خوانده شدن و سنجش شدن شعرتان، از بیرون (یعنی از کلیت شعر و چهره و فرمش) به درون شعر شما نگاه میشود؛ یعنی مخاطب و منتقد حالا به دنبال کشف و درک و سنجش هماهنگی عناصر ساختاری و مفهومی شعرتان است، و همچنین یافتن و سنجیدن «ادراک و جهانبینیتان» که در سطور شعر پنهان است.
از آنور پشتبام نیفتیم مکتب فرمالیسم که در دهه بیست میلادی در روسیه شکل گرفت، برای اولین بار در جهان، به طور جدی و عمیق، اهمیت «فُرم» در ادبیات را به هنرمندان جهان نمایان کرد. آنها اهمیت چندانی قائل نبودند برای اینکه محتوای یک اثر ادبی چه کم و کیفی دارد! به گمان آنها اهمیت و ارزش ادبی هر اثری، در فرم و چهرهای است که ایجاد کرده است. آنها در تحلیل و بررسی آثار ادبی به «روابط سازههای اثر» و «همکاری سازههای اثر» توجه و تمرکز داشتند. در دهه هفتاد شمسی که سیلی از ترجمههای ادبی به دست شاعران جوانِ آن دوره کشورمان رسید، عدهای به غلط فکر کردند فُرمگرایی یعنی بیمعنا و عجیب و غریب نوشتن! عاری از هر معنا و مفهومی یک متن نوشتن؟! این دسته از شاعران تندرو ایرانی، با ارایه شعرهایی عجیب و زبانبازانه گمان میکردند طرحی نو در انداختهاند! غافل از اینکه فرمالیستها هرگز نگفته بودند یک اثر ادبی نباید معنا داشته باشد و بیمعنا بنویسید! حرف اصلی فرمالیستها این بود که « برای بررسی و نقد و شرح یک اثر ادبی، ما با معنا و مفهومش کاری نداریم بلکه با ساختار و فرمش کار داریم و آن اثر را از نظر ارزش ادبیاش مورد شرح و سنجش قرار میدهیم».
صدا و سیما چه از جان زبان فارسی میخواهد؟ شاید تاکنون هیچگاه رهبر انقلاب بدین صراحت از آسیب سازمان عریض و طویل صدا و سیما به زبان فارسی انتقاد نکردهاند؛ جایی که فرمودند: من از صداوسیما گلهمندم، بهدلیل اینکه به جای ترویج زبان صحیح و معیار و زبان صیقلخورده و درست، گاهی زبان بیهویت و تعابیر غلط و بدتر از همه تعابیر خارجی را ترویج میکند. انتشار فلان لغت فرنگی یک مترجم یا نویسنده از تلویزیون، موجب عمومی شدن آن لغت و آلوده شدن زبان به زوائد مضر میشود.
از جمله ناهنجاریهای زبانی که این روزها از طریق تلویزیون منتقل میشود، اصطلاحات، تکه کلامها و کلمات ترکیبی نوین است تا جایی که پس از پخش چند قسمت از یک سریال تکهکلامها در گفتوگوها، پیامکها، نوشتارها و حتی سایر رسانههای دیداری و شنیداری دیده میشود و تهیهکنندگان مجموعههای تلویزیونی تلاش میکنند تا با ارائه تکهکلامهای بیشتر، ماندگاری سریال خود را در ذهن مردم بیشتر کنند. در سالهای اخیر مجموعههای طنز و کمدی با استفاده از شخصیت پردازی مناسب توانسته اند بسیاری از تکیه کلامها و اصطلاحات من در آوردی خود را در میان مردم رواج دهند. امروزه تحت تأثیر فیلمها و سریالها اصطلاحات، چون گیردادن، خفن، سوتی، قاط زدن، حال کردن، اسکول، مخ زدن، پیچوندن، آمپاس و… نیز وارد زبان روزمره مردم شده است که معنا و جایگاه درستی در زبان اصیل فارسی ندارند.
هزارتوی شوراهای عالی و هزار سوال بیپاسخ در ابتدای دهه ۷۰ شورایی تحت عنوان «شورای عالی ویرایش صدا و سیما» تشکیل شد؛ وظیفه این شورا نظارت بر کیفیت متون و گفتار به کار رفته در برنامههای تلویزیون است. از سویی رئیس سازمان صدا و سیما به عنوان عضو اصلی شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی ایفای نقش میکند؛ همچنین در سال ۹۰ با امضای تفاهمنامهای میان تلویزیون و فرهنگستان زبان فارسی جهت غنیسازی محتوا و ساختار این سازمان امضا شد.
همه اینها را در کنار شورای عالی انقلاب فرهنگی، انجمن ترویج زبان و ادب پارسی و عموم ویراستاران، فرهنگستان ادب فارسی، شورای فرهنگ عمومی، انجمنهای ادبی وابسته به حوزه هنری و وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، اساتید ادبیات و مدیران مسئول نشریات ادبی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش، مراکز علمی وپژوهشی در حوزه علوم انسانی، بنیادهای ادبی و مرکز ایرانشناسی، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز بررسیهای تاریخی و فرهنگی وزارت اطلاعات، مجلس شورای اسلامی و تمامی تشکلهای غیردولتی و سمنهای همسو با فعالیتهای ادبی و شعر و زبان پارسی قرار دهید تا همچون دیگر مسائل فرهنگی مشخص شود با وجود دهها نهاد و سازمان مربوطه چرا باز هم چشم فرهنگ تنها به دست معدود دلسوزانی است که شاید قدمی زبان را به پیش ببرند.
صداوسیما مخصوصا سیما به نظر من کاری که انجام نمیده کار فرهنگی است اون از سریالهای.....که فقط بی فرهنگی و بی ادبی و زیر پا گذاشتن ارزشها را نشان میدهد و اصلا مفهوم اسلامی ندارد
اون از تبلیعات ..... که حال آدم را .....
مجریها ی خانم و آقا چه مجریهای خبر چه بقیه برنامه ها هم که کلی گریم وآرایش دارند و اصلا هیچ چیز رعایت نمیشود کلا دیگه به درد نمیخوره
صدا و سیما شورش را در آورده ، وقتی در برنامه مشاعره مجری این برنامه از واژه مرسی استفاده می کند دیگه چه انتظاری داریم وقتی تبلیغات فلان نوشیدنی که برای سلامتی مضر هست دائم پخش می شه و رو اعصاب بیننده راه می ره یا در فلان سریال کودک به طرز بی ادبانه ای جلو پدر بزرگ دمر افتاده و سلام هم نمی کند و ... چه انتظاری داریم ؟ از قدیم گفته اند: هرچه بگندد نمکش می کنند وای به روزی که بگندد نمک
بحث زبان مادری نیست. بحث زبان رسانه است!
صدا و سیما و شما از فرصت سوءاستفاده می کنید تا علی عسکری را به جای روحلنی و جهانگیری به مردم غالب کنید . ولی خداوند اراده دیگری خواهد کرد.
تقریبا بر روی تمامی کالاهای تولیدی داخل که صرفا مصرف داخلی هم دارد حروف لاتین و یا معادل متاسفانه انگلیسی نام و مشخصات کالا درج و نوشته می شود و یا وقتی می بینیم بر روی تمامی لباس های کودکان ایرانی صرفا واژه های بیگانه و باز متاسفانه انگلیسی نوشته شده ؛ این ولنگاری فرهنگی نیست؟ این استحاله فرهنگی نیست؟ این دغدغه نیست؟ ایا این کارها که جزیی کوچک از ضربه های مهلک به پیکره زبان فارسی است، کمک به نابودی زبان فارسی نیست؟ اگر روند همین گونه ادامه یابد در زمانی بسیار کوتاه هیچ اثری از هویت ایران و ایرانی باقی نخواهد ماند. کوتاهی از همه ماست. زبان بیچاره گرفتار مشتی نادان است.
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
اون از تبلیعات ..... که حال آدم را .....
مجریها ی خانم و آقا چه مجریهای خبر چه بقیه برنامه ها هم که کلی گریم وآرایش دارند و اصلا هیچ چیز رعایت نمیشود کلا دیگه به درد نمیخوره
صدا و سیما و شما از فرصت سوءاستفاده می کنید تا علی عسکری را به جای روحلنی و جهانگیری به مردم غالب کنید . ولی خداوند اراده دیگری خواهد کرد.