سریال «هیولا» به واقع چقدر میتواند در درگاههای فیلم و نماوا درآمد داشته باشد که هزینههای ساخت آن قابل توجیه باشد؟ این سوالی است که برای پاسخ به آن آمار مشخصی منتشر نشده، اما به نظر نمیرسد اگر پاسخ روشن و قانعکنندهای داشت، سرمایهگذاران و سازندگان مجموعه دلیلی برای عدم بیان آن داشته باشند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، پس از چند سال مطرح بودن این بحث که چرا دخل و خرج سینمای ایران و شبکه نمایش خانگیاش با هم جور درنمیآیند، همچنان بیپاسخ ماندن این پرسشها در حال پیچیدهتر کردن قضیه است. تعداد فیلمهایی که سالانه در سینمای ایران ساخته میشوند گفت: به لحاظ اقتصادی سودده بودهاند، به عدد انگشتان یک دست هم نمیرسد. این در حالی است که اکثر فیلمهای ما چنانکه عنوان میشود متعلق به بخش خصوصی هستند. در شبکه نمایش خانگی وضع از این هم بغرنجتر است و شاید حتی یک مورد از سوددهی مالی تولیدات را نشود با قاطعیت اسم برد. در شرایطی که چه کالاهای واسطهای و چه حتی کالاهای اساسی در بازار ایران سوار بر آسانسور قیمتها هستند و هر روز بالا میکشند و روز بعد باز هم بالاتر میروند، چه کسی سرمایهاش را روی فیلم یا سریالی میگذارد که قرار است یکی دو سال بعد در بهترین حالت ممکن اصل پول او را با چند درصد مختصر سود به او برگرداند؟ جواب این پرسشها را امروز همه میدانند، هر چند اثبات مورد به مورد آن بسیار مشکل باشد. قطعا بحث پولشویی و مفاسد اقتصادی در میان است و این در حالی است که پروژههای سینمایی ایران و شبکه نمایش خانگی، سعی فراوانی دارند تا بسیار پرمخاطبتر و سوددهتر از آن چیزی که هستند به نظر برسند. این از طرف سرمایهگذاران به دلیل آن عنوان میشود که به لحاظ اقتصادی نقاط شکبرانگیز قضیه را از تیررس حساسیت خارج کنند و از طرف عوامل فیلم هم طبیعتا به این دلیل پیگرفته میشود که محبوبیت هر پروژه، به معنای موفقیت و محبوبیت خود آنهاست.
در سینما لااقل چیزی به اسم آمار فروش هست و سامانهای برای این منظور تا بشود تعداد مخاطبان هر فیلم در هر سالن را به تفکیک روزها شمرد، اما شبکه نمایش خانگی همین را هم ندارد. البته حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی، در اولین نشستی که پس از صدور رسمی حکمش در این سمت با اهالی رسانه ترتیب داد، از تاسیس چنین سامانهای در آینده نزدیک حرف زد. این آمارها حتی در صورتی که در دسترس عموم مردم و اهالی رسانه قرار بگیرند، نمیتوانند باعث پیشگیری از وقوع جرایم اقتصادی در سینما یا بازخواست و پیگیری مجرمان، پس از وقوع چنین جرایمی شوند. اما لااقل در ایجاد آگاهی اجتماعی موثر هستند.
کدام کفه سنگینتر است، مخارج یا درآمد
دستمزدهای نجومی هنرپیشههایی که در سریالهای شبکه نمایش خانگی بازی کردهاند، به هیچوجه با منطق اقتصادی عرضه و تقاضا جور در نمیآید. به عبارتی حتی اگر تمام عوامل دیگر سریال هیچ دستمزدی دریافت نکنند و ساخت پروژه هیچ مخارج دیگری دربر نداشته باشد هم با توجه به این دستمزدهای نجومی، میشود نتیجه قطعی گرفت که پروژهها سوددهی مالی ندارند؛ چون ظرفیت بازار فروش سریال در ایران به قدری نیست که چنین رقمهایی را در آن بتوان بازگرداند. اولین پروژهای که در شبکه نمایش خانگی دستمزد بازیگران آن خبرساز شد، «شهرزاد» بود. «شهرزاد» قرار بود نمادی از موفقیت فعالیت سریالسازان ایرانی در خارج از فضای تلویزیون باشد و هرگاه از بیمنطقی اقتصادی شبکه نمایش خانگی حرفی به میان میآمد، در پاسخ به سریال «شهرزاد» اشاره میشد که ادعای سازندگانش موفقیت تجاری آن بود. اما پس از مدتی به صورت رسمی از سوی مراجع قضایی اعلام شد که سریال «شهرزاد» بخشی از یک پروژه پولشویی بوده است. وقتی «شهرزاد» درگیر پولشویی باشد، پروژههای پر زرق و برق و گرانقیمت، اما کممخاطبتر دیگر هم میتوانند باشند. در فصل دوم «شهرزاد» اعلام شده بود که شهاب حسینی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و ترانه علیدوستی ۹۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفتند. درخصوص دستمزدهای عوامل فصل دوم «شهرزاد» توجه به نرخ تورم در روز عقد قرارداد و مقایسه آن با شرایط امروز هم لازم است؛ چه اینکه بهعنوان مثال ارز خارجی دلار در آن روز بالاتر از سه هزار تومان و امروز بین ۱۳ تا ۱۵ هزار تومان در نوسان است. نزدیکتر که بیاییم، موارد دیگری از این دست باز هم قابل مشاهده هستند.
مهناز افشار برای بازی در «گلشیفته» حدود یک میلیارد تومان دستمزد گرفت. این بازیگر ۴۱ ساله سینمای ایران در حالی چنین دستمزدی برای سریالش گرفت که با روزهای اوج محبوبیت کاریاش فاصلهای بسیار گرفته و چندین حضور اخیر او در پروژههای سینمایی نشان داده که توانایی خاصی برای جذب مخاطبان به یک اثر نمایشی را ندارد. تقریبا در همان ایام بود که صحبت از مقدار دستمزد محمدرضا گلزار برای سریال «عاشقانه» همه را در شوک فرو برد. گفته میشد او ماهی یک میلیارد تومان دستمزد گرفته است. منوچهر هادی، کارگردان مجموعه، بعدها مصاحبهای کرد و گفت که گلزار برای ۵ ماه این دستمزد را گرفته است نه یک ماه. البته متن قرارداد و به عبارتی سندی که با روشن کردن حقیقت ماجرا، شایعات را از اعتبار ساقط کند، توسط هیچکدام از عوامل منتشر نشد. هومن کبیری یکی از تهیهکنندگان سریال هم بعدتر مصاحبهای کرد و گفت: «در فصل اول عاشقانه در حالی که بازیگران دو سه ماه بود که قرارداد داشتند، فیلمبرداری صورت نمیگرفت و همین امر باعث شده بود ما پول بپردازیم در حالی که خروجی نداشتیم.».
اما پس از آن باز هم بحث دستمزد نجومی محمدرضا گلزار برای حضور در پروژهای با کارگردانی منوچهر هادی مطرح شد. اعلام شد که سریالی به اسم «دل» قرار است بعد از تعطیلات عید نوروز توزیع شود که مجددا بحث از دستمزد ماهانه یک میلیارد تومان برای گلزار را به میان آورد و این بار کسی موضوع را تکذیب یا اصلاح نکرد. البته این سریال هم در موعد مقرر پخش نشد. ارقام مرتب داشتند بالاتر میرفتند و دستمزد هفت میلیاردی نوید محمدزاده برای «قورباغه» تا به حال بالاترین رقم مطرح شده است.
هیولای پرخرج بیمخاطب
این روزها سریال «هیولا» از شبکه نمایش خانگی در حال توزیع است. مهران مدیری کارگردان و پیمان قاسمخانی سرپرست نویسندگان این مجموعه هستند. نقش اصلی سریال را فرهاد اصلانی ایفا میکند و کاراکتری که مقابل او قرار دارد، توسط خود مهران مدیری بازی شده است. تاکنون رقم مشخصی از میزان هزینههای تولید این سریال و نام سرمایهگذاران آن اعلام نشده است.
اما از آنجا که فقط مهران مدیری برای یک هفته حضور در «رحمان ۱۴۰۰» یک میلیارد تومان دستمزد گرفت، حدس اینکه دریافتی او برای «هیولا» بسیار بالا باشد، طبیعی خواهد بود. سرمایهگذار «هیولا» اولمارکت است که اسپانسر برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری هم بود. مدیرعامل اولمارکت ناصر قدیرکاشانی است که در حال حاضر ۳۳ سال سن دارد و در زمان تولید فصل اول «دورهمی» در آستانه ۳۰ سالگی قرار داشت.
چنانکه اشاره شد تا به حال هیچ رقمی از هزینههای این سریال منتشر نشده، اما بهطور مرتب عنوان میشود که «هیولا» مخاطبان بسیاری داشته است. در آخرین آماردهی اعلام شد که این مجموعه بازدیدی در حدود ۴۰میلیون و ۳۷۶ هزار دقیقه در فیلیمو داشته است. با احتساب متوسط زمان ۴۵ دقیقه برای هر کدام از چهار قسمت اول این مجموعه که روی هم ۱۸۰ دقیقه میشوند و تقسیم نتیجه به دست آمده بر عدد چهار، میشود بهطور تقریبی گفت: هر قسمت از آن را بهطور متوسط ۵۶ هزار نفر دیدهاند که این افراد البته میتواند تکرار هم بشوند و مثلا یک نفر برای تماشای چهار قسمت سریال، چهار بار اقدام کرده باشد و در آمارها بهعنوان چهار کاربر ثبت شود به این ترتیب، عدد واقعی تماشاگران «هیولا» از ۵۶ هزار نفر هم پایینتر است. سریال «هیولا» به واقع چقدر میتواند در درگاههای فیلم و نماوا درآمد داشته باشد که هزینههای ساخت آن قابل توجیه باشد؟ این سوالی است که برای پاسخ به آن آمار مشخصی منتشر نشده، اما به نظر نمیرسد اگر پاسخ روشن و قانعکنندهای داشت، سرمایهگذاران و سازندگان مجموعه دلیلی برای عدم بیان آن داشته باشند.