سینمای فیلمفارسی که نمونه شاخصی از کمدیهای روحوضی بود، یکی، دو سال پیش از انقلاب کاملا ورشکسته شد. پس از انقلاب هم پرمخاطبترین فیلمها، کمدی نبودند و بالا قرار گرفتن آثار کمدی در جدول پرفروشهای سینمای ایران که طی چند سال اخیر اتفاق افتاده، نشانهای از قهر باقی مخاطبان با گیشه است. عوامل سینمای کمدی در این سالها تلاش زیادی کردهاند که هیبت نمادین این ژانر بهعنوان پرفروشترین گونه سینمایی در ایران شکسته نشود. آنها در اکران سینمای ایران قویترین بازوها را در اختیار دارند و از این طریق تمام تلاششان را انجام میدهند تا الگویی غیر از همان الگو که آنها توانایی ساخت فیلم در آن را دارند، جا نیفتد. خنداندن مخاطب بهرغم آنچه که معمولا از طرف عوامل این فیلمها بهعنوان سختترین کار عنوان میشود، دمدستیترین کار است.
یکی از کمدینهای معروف سینمای ایران سالها پیش در مصاحبهای گفته بود که خنداندن مخاطب هفت برابر سختتر از به گریه انداختن اوست. هیچ منبع علمی مشخصی پشت این حرف قرار نداشت و این کمدین سعی میکرد این واقعیت را که در حال انجام سادهترین کار است، وارونهنمایی کند. پاسخ ساده درباره چرایی وضعیت بالادستی کمدیها در سینمای ایران این است که عدهای فقط بلدند همینطور فیلم بسازند و برای همین سعی دارند که کمدی در صدر بماند. ژانر حماسه پرفروشترین ژانر دنیاست. فروش فیلمهای ابرقهرمانی در سراسر دنیا این را نشان میدهد. انواع فیلمهای پلیسی، اکشن و جاسوسی در رده بعد قرار میگیرند. انیمیشن که بهنوعی ذیل سینمای کودک تعریف میشود، یک مسیر موازی و بسیار پررونق با حماسهها، اکشنها و فیلمهای پلیسی باز کرده است. برای اینکه کودکی بتواند به سینما برود، معمولا لازم است که والدین او هم همراهش باشند و همین قضیه انیمیشنها را بسیار پرفروشتر میکند. البته در ساختار این فیلمها هم به مخاطب بزرگسال توجه ویژهای شده است.
ساخت فیلمهای ابرقهرمانی، تخیلی، پلیسی و آثار انیمیشن، همگی به ساختار قوی داستانی احتیاج دارند. در نگاه اول ممکن است بهنظر برسد تولید این نوع فیلمها بهدلیل کاستیهای تکنولوژیک در ایران با مانع روبهرو هستند؛ اما در یکی، دو دهه اخیر کوچکترین کشورهای دنیا، بزرگترین و جذابترین اکشنها را ساختهاند و این نشان میدهد چنین چیزی لااقل بهطور صددرصد در انحصار هالیوود نیست. اینکه سینمای ایران بهسمت ساخت آثار ابرقهرمانی، تخیلی، پلیسی، انیمیشن و ژانرهای پرطرفدار دیگری مثل فاجعه، وحشت، اسپرت و... نمیرود و تمام توانش را صرفا روی تولید کمدیهایی مثل «من سالوادور نیستم»، «رحمان ۱۴۰۰» و «ما همه باهم هستیم» میگذارد، نه بهدلیل ضعف تکنولوژیک، بلکه بهدلیل ضعف در بخش داستاننویسی است. عوامل فعلی سینمای ایران نشان دادهاند که توانایی آنها در خلق داستانهای سینمایی، در همین حد موجود است و برای ورود به ژانرهای جدید و قوت پیداکردن سناریوها نیاز به حضور افرادی جدید احساس میشود.
در تیرماه سال ۱۳۹۸ بالاخره کمدی «ما همه با هم هستیم» در جدول فروش از «شبی که ماه کامل شد» با یک مضمون جنایی و البته عاشقانه پایینتر آمد. این اتفاق بهرغم تمام تلاشهایی رقم خورد که توسط حامیان کمدیهای سطحپایین بهنفع «ما همه باهم هستیم» انجام شد. اینبار مهندسی اکران هم نتوانست کاری برای کمدیها کند. مدتی بعد مشخص شد که فیلم معمایی «سرخپوست» هم در تعقیب این کمدی پرخرج قرار دارد و بهنظر میرسد نتیجه نهایی این فصل از اکران، لااقل دو فیلم را بالاتر از پرخرجترین کمدی تاریخ سینمای ایران در جدول فروش قرار دهد. این فیلمهای غیرکمدی، بدون یک حمایت منسجم و برنامهریزی شده و بهرغم تمام موانعی که سرراهشان قرار داشت، باز هم توانستند رتبه بالاتری در جدول فروش تابستان ۱۳۹۸ کسب کنند. این اتفاق با سقوط کامل حمید فرخنژاد در گیشه همزمان بود. فرخنژاد که مدتی میشد خودش را به یک بازیگر پولساز کمدی تبدیل کرده بود، در چند فیلم اخیر شکست سنگینی خورد. بدون خلاصشدن از دست این نوع کمدیها، نمیشود به بالا رفتن سطح سینمای ایران حتی فکر هم کرد.
جدولی که در ادامه آمده، پرفروشترین فیلمهای سینمای جهان در 10 سال اخیر را نشان میدهد. همچنان در فهرست ۵۰ فیلم پرفروش تاریخ سینما حتی یک کمدی بهچشم نمیخورد، در فهرست پرفروشهای ۱۰ ساله سینمایی جهان هم همین نتیجه بهدست میآید. «آواتار» که در سال ۲۰۰۹ اکران شد، عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینما را هم هنوز در اختیار دارد. فروش خارجی تمام این فیلمها که همگی تولید آمریکا هستند، بدون استثنا از ۵۰ درصد بالاتر است و در اکثر موارد به بالای ۶۰ و ۷۰ درصد میرسد. میزان بالای فروش فیلمها در خارج از آمریکا نشان میدهد این سنجش از علاقه مخاطبان سینما به ژانرهای مختلف، فقط کشور آمریکا را شامل نمیشود و نمیتوان ادعای سازندگان کمدیهای سطح پایین ایرانی را پذیرفت که میگویند مردم ایران در تمام جهان استثنایی هستند و فقط کمدی دوست دارند.
منبع: فرهیختگان