نقاش و کاریکاتوریست مطبوعاتی گفت: نیش جزو شخصیت کاریکاتور است و اگر کاریکاتوری نیش نداشته باشد، یک طرح ساده است و اگر با کاریکاتوریستها برخورد میشود به بی ظرفیت بودن آن مسئول بر میگردد و اغلب نیز به ضرر خود آنها تمام میشود.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، عباس گودرزی از سال ۸۴ وارد عرصه کاریکاتور مطبوعاتی شد، البته علاوه بر کاریکاتور، دستی هم بر نقاشی چهره (پرتره) دارد. آثارش در بین رسانهها متعدد میچرخد و کمتر کسی پیدا میشود که با آثار او آشنا نباشد. گودرزی با طنز تصویری دکتر سلام بیشتر شناخته شد، اما در سابقه خود همکاری با روزنامههای جوان، جام جم، هفته نامه شما و صبح صادق و سایت هایی، چون خبرگزاری فارس، تسنیم، نسیم آنلاین، جام جم آنلاین و خبرگزاری دانشجو را هم دارد. اخیرا نیز شاهد برگزاری سه نمایشگاه کاریکاتور «ملکه کشتی ربا»، «سیلیهای سخت» و «آسوده باش، من ملکهام» بودیم که این کاریکاتوریست انقلابی آثاری را در آن نمایشگاهها عرضه کرده بود. در همین رابطه با عباس گودرزی نقاش و کاریکاتوریست به گفتگو نشسته ایم که در ادامه میآید:
اگر بعد از ده سال فعالیت مستمر در حوزه کاریکاتور بخواهید تعریفی از این هنر ارائه کنید، آن چیست؟ تقریبا کاریکاتور تعریف مشخصی ندارد، اما به صورت کلی میتوان گفت: کاریکاتور، هنری تصویری از زیر مجموعههای رشته گرافیک است که بااستفاده از اِلمانها و نمادها و در ضمن، استفاده از اغراق نکتهای را با نیش بیان میکند. لازم است متذکر شوم که نیش جزو شخصیت کاریکاتور است و اگر کاریکاتوری نیش نداشته باشد، یک طرح ساده است.
سابقه کاریکاتور به چه دورانی از تاریخ باز میگردد؟ برخی افراد معتقدند که کاریکاتور از ایتالیا وارد شده و برخی دیگر نیز بر این باورند که اصالت آن به فرانسه باز میگردد و ریشه آن مربوط به قرن ۱۷ میلادی است که در طرحهای افرادی، چون فرانسیسکو گویا و ژانفرانسوا میله - از نقاشهای فرانسوی- یک سری دفورمههایی از شخصیتها وجود داشت که به کاریکاتور امروزی شباهت دارد. این نقاشها اغلب درباری بودند و طرحهای خود را با نگاهی انتقادی و اصلاح گرایانه میکشیدند و عملکردهای اشتباه را برای اصلاح آن با نقاشی نشان میدادند.
در ایران چه طور؟ سابقه کاریکاتور به چه صورت است؟ سابقه کاریکاتور در ایران به صورت رایج در غرب نیست و از سالهای ابتدایی ۱۳۰۰ اولین کاریکاتورها در ایران کشیده شد. به صورت تخصصی هم میتوان به مجله توفیق اشاره کرد که به طور جدی آثار کاریکاتور منتشر میکرد. نشریه توفیق توسط حسن و حسین توفیق براداران طنز نویس و در زمان پهلوی و با نگاهی اصلاح گرایانه چاپ میشد، اما حکومت این موضوع را بر نمیتابید و به همین دلیل این نشریه به دفعات توقیف میشود. اتفاقا در همان زمان نیز تیتر زده میشود «توفیق، توقیف شد». پس از آن نیز اگر فعالیتی در زمینه کاریکاتور بود سریع متوقف میشد. تا پس از انقلاب اسلامی مجله جدی در این زمینه وجود نداشت تا اینکه گل آقا توسط صابری فومنی راه اندازی میشود. اتفاقا فومنی هم از اعضای مجله سابق توفیق بوده است. در حال حاضر نیز در ایران مجله جدی کاریکاتور نداریم و هم گل آقا و هم کیهان کاریکاتور تعطیل شده اند.
در تعریف کاریکاتور، واژه نیش را به عنوان شخصیت کاریکاتور مطرح کردید. آیا منظور از نیش، کنایه است؟ بله کاریکاتور همراه با نیش است، البته نکتهای در این نیش وجود دارد به طوری که این نیش برای اجتماع جنبه درمانی دارد. باید به کاریکاتور اینگونه نگاه کرد که قلم کاریکاتوریست مانند تیغ جراحی است و این تیغ جراحی فردی را که دچار بیماری سختی شده، عمل میکند و همان گونه که نیشتر جراح برای باز کردن دملهای چرکین فرد بیمار به کار برده میشود، قلم کاریکاتوریست هم برای باز کردن دملهای چرکین جامعه به کار میرود. اگر دُمل چرکین در جامعه باشد این وظیفه کاریکاتوریست است که آن را نمایان کند و مسئولین و مردم را متوجه آن بیماری بکند.
افراد زیادی وجود دارند که کاریکاتور را دوست ندارند و از نیشهای آن ناراحت میشود. نظرتان درباره مسئولینی که با کاریکاتوریست برخورد میکنند چیست؟ اگر با کاریکاتوریستها برخورد میشود به بی ظرفیت بودن آن مسئول بر میگردد و اغلب نیز به ضرر خود آنها تمام میشود. اگر کاریکاتوریست طرحی را ارائه میدهد در حقیقت در حال تذکر نسبت به موضوعی است. از همین رو زمانی که یک اثر کاریکاتوری با برخورد مواجه میشود دو دلیل دارد، ابتدا اینکه برخورد کننده فلسفه وجودی کاریکاتور را درک نکرده است و دوم اینکه طرف مقابل بسیار بی ظرفیت است که نقد را بر نمیتابد. به طور کلی باید گفت که کاریکاتوریست یک فعال رسانه است که با جامعه ارتباط جدی دارد.
خط قرمزها برای یک کاریکاتوریست چگونه تعریف میشود؟ چون کاریکاتوریست آثار اجتماعی ارائه میدهد و اثر خود را به فراخور زمان و موضوع ارائه میکند لذا اثر او شخصی نیست و اجتماعی است، از همین رو باید زمانی که قصد ارائه اثری را دارد روی آن فکر کند و خط قرمزهای اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را رعایت کند. کاریکاتوریست باید برداشتهایی که ممکن است از کاریکاتور او بشود را در ذهن خود تحلیل و بررسی کند. اما در مواقعی شما با افرادی طرف هستید که به هیچ کدام از موارد اخلاقی، انسانی و حقوق بشر پایبند نیستند مانند سلمان رشدی، ملکه انگلیس، ترامپ و... در مواجهه با این افراد خطهای قرمز کاریکاتوریست هم تغییر میکند و دیگر برخوردی که با یک فرد اخلاق مدار انجام میدهد برایش ملاک نیست. پس خط قرمزها بر اساس شخصیت افراد تنظیم میشود و کاریکاتوریست اثری که ارائه میدهد متناسب با شخصیت، درک، فهم، اخلاق و رفتار فرد است.
تفاوت کاریکاتور با دیگر هنرها در چیست؟ ماهیت کاریکاتور با بقیه هنرها متفاوت است. زمانی که فردی نقاشی تولید میکند اغلب یا با سفارش و یا به طور شخصی نقاشی تولید میشود و معمولا نقاشی برای جریان سازی در رسانهها کشیده نمیشود، اما در کاریکاتور غیر از اینکه باید توانایی تولید تصویری را داشته باشد باید یک فکر و ایده در پشت اثر خود داشته باشد. کاریکاتوریست باید برای نقد جریانها جرات و جسارت به خرج دهد و بعد وارد این فضا شود. افرادی هستند که کاریکاتور میکشند، اما آن را ارائه نمیدهند و روحیه ملاحظه کاری بر آنها غلبه میکند. در نهایت میتوان گفت که خلاقیت، ایده یابی، اطلاع از وضعیت سیاسی و اجتماعی، ریز بین بودن و دارای قدرت تجزیه، تحلیل و جرات و جسارت از تفاوتهای یک کاریکاتوریست با دیگر هنرمندان است علاوه بر اینکه هنرمند باید فن تولید اثر را هم بلد باشد.
نقش کاریکاتوریست در پیش برد اهداف انقلاب اسلامی را چه میدانید؟ هرکسی در جایگاه خود نقشی دارد، اما کاریکاتوریست با توجه به اینکه با رسانهها کار میکند نقش پررنگ تری در این زمینه دارد و اگر نگاه آن دغدغهمند و دارای مطالبه گری باشد بی شک نقش برجسته تری هم خواهد داشت. نکته مهم این است که هنرمند کاریکاتوریست برای دل خود کار نمیکند پس ظرفیت اجتماعی آن بالاتر میرود.
نمایشگاه اخیر که با موضوع ملکه کشتی ربا برگزار شد بسیار برجسته و پر مخاطب بود. این دست نمایشگاهها با چه هدفی برگزاری میشود؟ کاریکاتوریست معمولا به دنبال چنین فرصتهایی است تا با استفاده از فضای رسانهای هنر خود را بروز دهد. در موضوعات مختلف مانند ساقط شدن پهپاد آمریکایی با نام «سیلیهای سخت»، توقیف نفتکش ایرانی در جبل الطارق با نام «ملکه کشتی ربا» و نمایشگاه دیگری با موضوع جشن ۹۳ سالگی ملکه انگلیس که سفارت انگلیس از ایرانیان خواسته بود هزینه برگزاری جشن تولد وی را تامین کنند از جمله نمایشگاههای اخیر است. برپایی این نمایشگاهها در زمان بسیار کوتاهی اتفاق افتاد. مثلا در نمایشگاه ملکه کشتی ربا حداکثر ۲.۵ روز وقت داشتیم و در این مدت کم بنده سه اثر به این نمایشگاه ارسال کردم.
دلنشینترین اثری که تولید کرده اید به نظر خودتان کدام بوده است؟ معمولا هنرمندان آثاری که تولید میکنند را دوست دارند و برای کاریکاتوریستها اثری که بیشترین برد رسانهای را داشته باشد دلنشینتر میشود. بنده کارهای نقاشی چهره که در آن علمای دین و شهدای بزرگ ایران را کار کرده ام را نسبت به آثار کاریکاتورم بیشتر دوست دارم و آن هم به دلیل استقبال عمومی است. به طور نمونه تصویر یکی از نقاشیهای خود را در کشمیر در طاقچه خانه فردی دیدم که قاب شده بود. نمونه دیگر هم نقاشی چهره شیخ باقر النمر بود که آن را در راهپیماییها علیه آل سعود در عربستان و راهپیمایی مسلمانان انگلیس مقابل سفارت عربستان، اثر من دستشان بود و دیدن این آثار برای من بسیار لذت بخش است. کاریکاتوری هم از پادشاه سابق عربستان، ملک عبدالله کشیده بودم که چهره بود و به جای غتره وعقال - پوشش روسری مانند اعراب- یک طرف پرچم آمریکا بود و طرف دیگر پرچم اسرائیل بود و این موضوع نیز در عرصه بین الملل بسیار پر باز نشر بود و خود بنده آن را دست معترضین قطیف دیدم. کاریکاتور حمایت از داعش نیز از جمله آثاری بود که در رسانههای بین اللملی به دفعات تحلیل شد و حتی یک سایت اسرائیلی نیز بر روی آن تحلیلی نوشته بود که نگاه مسئولین ایران به داعش اینگونه است.
نقاشی پر حاشیهای که فشارهای بیرونی بر آن تحمیل شد؟ از سال ۸۸ که حدود ۱۰ سال است به صورت جدی کاریکاتور سیاسی میکشم و تندترین کاریکاتورها را ارئه کرده ام، ولی تا کنون خود بنده تذکر نشنیده ام، اما رسانههایی که آثار را منتشر کرده اند تحت فشار قرار گرفته اند. به طور مثال کاریکاتور بدرقه مهدی هاشمی به زندان توسط مرحوم هاشمی که در دکتر سلام منتشر شد، از دکتر سلام شکایت شد و تا بعد از فوت هاشمی نیز این موضوع پرونده اش باز بود.
دغدغه این روزهای کاریکاتوریست عرصه انقلاب اسلامی؟ دغدغه بزرگی که در این عرصه وجود دارد آموزش است. نهادهای انقلابی لازم است جدی به عرصه آموزش ورود کنند و نیروی کار بلد آموزش دهند. متاسفانه بسیار ضعیف در عرصه تربیت نیرو عمل کرده ایم. قدیمیها گفته اند اگر میخواهی یک سال برداشت کنی گندم بکار، اگر میخواهی ده سال برداشت کنی گردو بکار و اگر میخواهید یک عمر برداشت کنید آموزش دهید. اگر قرار است انقلاب ما به انقلاب حضرت مهدی (عج) وصل شود و ما نیز در آن اثر گذار باشیم باید نیروهای متخصص آموزش دهیم. کاری که تا کنون نشده است. چرا حوزه هنری و مراکز فرهنگی مانند اوج خروجی آموزشی چندانی در این بخشها ندارند. اکنون عدهای که خیلی هم با انقلاب اسلامی همسو نیستند در حال تربیت نیروی حرفهای در این عرصه با هزینه بیت المال هستند و حتی برای همین منظور هم نیروهای خود را به کشورهای انگلیس، فرانسه و ایتالیا اعزام میکنند تا دورهای تخصصی و فوق تخصصی ببینند. در دوره اصلاحات کسانی که به خرج بیت المال و شهرداری تهران در انگلیس دوره دیده اند و اکنون علیه جمهوری اسلامی اثر ارائه میکنند مانند مانا نیستانی، نیک آهنگ کوثر و... از طرف خانه کاریکاتور برای دوره فوق تخصصی رفتند و در زمان فتنه ۸۸ از کشور فرار کردند. در حالی که جبهه انقلاب به این موضوع بها نمیدهد و برای تربیت افراد متخصص برنامه ندارد و هزینه نمیکند.