جدول پخش برنامههای چهار شبکه تلویزیون در روزهای پایانی مهرماه به گونهای برنامهریزی شده است که تماشاگران چهار ساعت پیاپی فقط درد، رنج، نومیدی، خیانت و کشتار تماشا میکنند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نیاز داشتن مردم به برنامههای شاد و سرگرمکننده پدیدهای نیست که برنامهسازان و مدیران تلویزیون برای کشف آن به پژوهش و شهود نیاز داشته باشند. مرور تماسهای تلفنی تماشاگران شبکه آیفیلم و التماس کردن برخی برای قرار گرفتن سریالهای شاد و طنز صرفا گوشهای از این خواستها را به رخ میکشد؛ البته اگر گوشی برای شنیدن باشد.
بیاید برنامه پخش شبکههای یک تا سه و آیفیلم را از یک ساعت پس از غروب آفتاب تا پایان شب در روزهای پایانی مهرماه ۹۸ مرور کنیم؛ ساعتهایی که تقریبا تمام اعضای خانواده گرد هم آمده و تلویزیون را برای پر کردن اوقات فراغت برگزیدهاند. آیفیلم در ساعت ۱۹ سریال پلیسی «گارد ساحلی» را روی آنتن میفرستد که مضمون آن بسان مجموعههای مشابه بر کشف جرم و جنایت و دزدی و قتل بنا شده است.
یک ساعت بعد نوبت میرسد به سریال ماندگار «زیر تیغ» با بازیهای درخشان پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا و کورش تهامی و موسیقی خیرهکننده و گوشنواز حسین علیزاده. نکته اینجاست که «زیر تیغ» از تلخترین و اشکانگیزترین سریالهای تاریخ تلویزیون است و محمدرضا هنرمند گشادهدستانه تمام مصیبتها و دردهای عالم را روی سر چند خانواده آوار کرده و زندگیشان را سراسر به آتش کشیده است.
پایان «زیر تیغ» همزمان است با آغاز «ستایش» در شبکه سه؛ سریالی که برخی شخصیتهایش در فصل سوم هم به سنت دو فصل پیشین دست از فتنهانگیزی و برنامهریزی برای ارتکاب جرم و جنایت برنداشتهاند. انواع و اقسام مصیبت و بلا به شگفتترین شکل ممکن سر قهرمانها نازل میشود و تقریبا روزی نیست که ستایش نادری روز خوش داشته باشد. «ستایش ۳» هر چند لحظههای خوش دارد، اما سیاهیهای آن کام مخاطب را تلخ میکند.
پس از اشک ریختن و همناله شدن با شخصیتهای «ستایش»، تماشاگران تلویزیون میتوانند بروند سراغ شبکه دو و بازپخش سریال پلیسی «نوار زرد» را ببینند. اینجا هم وقتی پای پلیس به میان میآید، یعنی دست قاچاقچیها و قاتلها و خلافکاران و جنازهها و... در کار است. در «نوار زرد» هم آنچه بیش از هم به چشم میآید و تا اندازهای به دل مردم مینشیند، دیدن یک پلیس شیک و خوشتیپ در قالب امیر آقایی است!
پایانبخش این ماراتن نفسگیر هم سریال «ترور خاموش» است که نامش با روح و روان مخاطبان حرف میزند! در این پروژه تازه هم که فضا و داستان آن تا حدودی یادآور «گاندو» است، آنچه باید دیده و تحمل شود فساد اقتصادی و فساد اخلاقی و مواد مخدر و روابط فروپاشیده خانوادگی و قتل با سلاحهای سرد و گرم و آموزش تولید مواد صنعتی و شیوه استفاده از مخدرهای تازه و توطئه برای به خاک سیاه نشاندن رقیب و... است.
به نظر میرسد مدیران تلویزیون به سنت هر سال در روزهای پایانی ماه صفر نمیخواهند فضا را سمت شادی و خنده ببرند، اما بازی کردن با روح و روان مخاطب با پخش این تعداد سریال دردناک هم افتادن از آن سوی بام است. تنها راه چاره انتظار تا فرارسیدن ربیعالاول است؛ زمانی که انبوه سریالهای طنز روانه آنتن میشوند تا تماشاگران افسرده را از خلسه «ستایش» و «ترور خاموش» و «زیر تیغ» بیرون بیاورند و مهمان طنازیهای «فوقلیسانسهها» کنند.