کد خبر:۸۰۲۸۷۱
بسیج دانشجویی دانشجویی امیرکبیر:

رفع ابهامات مانع از انحراف در مسیر استکبارستیزی است

بسیج دانشجویی دانشجویی امیرکبیر در بیانیه‌ای آورد: امروز بیش از هرچیز نیازمند پاسخ و توضیح به این ابهامات هستیم تا شاهد خالی شدن مسیر استکبارستیزی از معنای خود و البته انحراف تلاش‌ها در این مسیر از اهداف اصلی نباشیم که این اتفاقی ناگوار برای آرمانی است که با خون جوانان و مستضعفین بسیاری آبیاری شده است.

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، بیانیه بسیج دانشجویی دانشجویی امیرکبیر که در میزگرد نگاهی به کارنامه استکبارستیزی جمهوری اسلامی قرائت شد.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

«بسمه تعالی
با سلام خدمت جنابعالی
در آستانه‌ی چهلمین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام، حرکتی که به عقیده بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی به مثابه انقلابی دوم بود بزرگ‌تر از انقلاب اول، به بررسی و توضیح برخی مواضع و مفاهیم احساس نیاز مبرم می‌شود. خصوصا که سوالات و ابهاماتی جدی در حوزه استکبارستیزی برای جوانان نسل سوم انقلاب ایجاد شده است. این ابهامات و منشأ آن‌ها در این مرقومه شرح داده می‌شود.

انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، سال ۱۳۵۷، بر پایه شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی شکل گرفت. امت انقلابی خواسته‌های مشخصی داشتند که پیام‌های واضحی را به دنیا مخابره کرد. یکی از آن پیام‌ها و اصولی که مردم انقلابی نه در شعار که عملا بر آن تاکید داشتند، استکبارستیزی بود.

اما چرا وچطور؟ ریشه‌های این آرمان فارغ از خاستگاه دینی و عقیدتی به تجربه تاریخی معاصر ملت ایران باز می‌گشت که با تمام وجود استکبار را در تجلی‌های مختلف آن لمس کرده بودند. از چندین سال چشیدن طعم استعمار و تاراج سرمایه‌های ملی تا تحمل حاکمان دست نشانده و وابسته، از خرد شدن غرور و فرهنگ ملی دربرابر فرهنگ بیگانه توسط نخبگان گرفته تا تحمیل جنگ وقحطی در دوره‌های مختلف وحتی حاکمانی که با خوی استکباری خود روزگار را به کام ملت مستضعف تلخ وتلخ‌تر می‌کردند. این پدیده شوم در نهایت و پس از سال‌ها مبارزه مستمر با فریاد استقلال طلبانه ملت به ثمر رسید و در اولین قدم منجر به رفع سایه حکومت خودکامه وطاغوت زمان از این سرزمین شد. به همین جهت توده‌های ملت با وجود عدم امکان توضیح معنایی دقیق از استکبار وابعاد آن، اما طی سال‌ها مبارزه و زندگی استکبارستیزانه بیش از هرکسی آن را فهم و درک کرده بودند.

اما همچون بسیاری از اهداف و احساسات عمیق ملت، این حس استکبارستیزی نیز در ترکیب با مفاهیم و نگاه انقلاب اسلامی و مفسرین آن شکل ومعنایی جدید به خود گرفت. یکی از شعار‌های معروف انقلاب اسلامی، نه شرقی نه غربی، بود. در فضای سیاسی و کلان جهان در آن عصر که شوروی سابق و ایالات متحده امریکا خود را قطب‌های جهان دانسته و هر کشوری که در یکی از این دو بلوک قرار نمی‌گرفت جهان سوم محسوب میشد، تجلی و نماد بزرگ استکبار، این دو کشور و مبارزه با آن‌ها مصداق اتم مبارزه با استکبار بود.

از سرنگونی دولت‌های مستقل و مردمی در کشور‌های جهان تا تعریف ساز وکار‌هایی اقتصادی، سیاسی و علمی برای به بند کشیدن اراده‌ها و سرمایه‌های ملل درجهت منافع خود و هزاران توطئه دیگر برای فرمانروایی مطلق بر دنیا مصادیقی بود که این شعار را تقویت و واقعی‌تر می‌کرد. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که به بیان امام انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود نشان داد که انقلاب اسلامی بیش از شورش و طغیان علیه یک حاکم محلی است و انگیزه‌ها و اهدافی جهانی در مبارزه با هر استکباری را نمایندگی می‌کند. پس از فروپاشی شوروی و به تعبیر برخی تک قطبی شدن جهان این مسیر مبارزه تا به امروز در تقابل با ایالات متحده امریکا معنا شد.

اما اکنون در سال‌های آغازین دهه پنجم انقلاب اسلامی، جوانان نسل چهارم که بناست این پرچم مبارزه را به دوش کشیده و امتداد مسیر نسل‌های قبلی انقلاب باشند با ابهامی جدی روبروهستند. از یک طرف تجربه‌های تاریخی جوانان نسل اول انقلاب را در چشیدن تلخی استعمار و مبارزه با مصادیق آن را نداشته، واز یک سو شاهد صحنه‌هایی سوال برانگیز در عرصه داخلی و بین المللی مبارزه با استکبار هستند. امروز بیش از هرچیز نیازمند پاسخ و توضیح به این ابهامات هستیم تا شاهد خالی شدن مسیر استکبارستیزی از معنای خود و البته انحراف تلاش‌ها در این مسیر از اهداف اصلی نباشیم که این اتفاقی ناگوار برای آرمانی است که با خون جوانان و مستضعفین بسیاری آبیاری شده است. چندی از این بروزات و مصادیق ابهام برانگیز امروز استکبارستیزی را به تفصیل شرح خواهیم داد:

اولا رویکرد جمهوری اسلامی مبارزه با مفهوم استکبار به صورت عام و نماد جهانی آن امریکا بود. به همین جهت تقابل و مخاصمه با استکبار در سطح جهان شمول در کنار مبارزه با خوی استکباری و اشرافیگری در سطح داخلی معنا می‌شود. نمی‌توان در سطح بین المللی حرکت‌های آزادی خواهانه و عدالتخواهانه علیه استکبار را حرکت‌هایی مبارک دانست، ولی صدا‌ها و تلاش‌های دلسوزانه و خیرخواهانه در سطح مبارزه با نمود‌های استکبار در داخل کشور اعم از فساد و اشرافیگری و تبعیض را اقدام علیه امنیت ملی نامید. امروز مبارزه با آمریکا، بدون مبارزه با مفسدین داخلی، تنها به تقابل دو دولت صرفا متخاصم تعبیر و تقلیل داده می‌شود.

دوما شکل گیری جبهه واحد مستضعفین در مقابل مستکبرین از ایده‌های تاریخی بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و نیز رهبر معظم انقلاب بوده و هست، اما نحوه تعامل جمهوری اسلامی با ملت‌های منطقه و جهان ظاهرا بیانگر این پیام نیست. اساسا نوع ارتباط بین ملت‌هایی که جبهه مستضعفین را تشکیل می‌دهند با ارتباط بین کشور‌هایی که در کنار هم بلوک شرق یا بلوک غرب نامیده می‌شوند متفاوت است. نحوه ارتباط ایران با دولت‌ها و البته ملت ها، واکنش‌های ایران به برخی اتفاقات و سکوت ایران در قبال برخی رویداد ها، تلاش برای ایجاد یک اجماع جهانی مردم محور علیه نظام سلطه را نشان نمی‌دهد. بعضی گروه‌ها که در کشور‌های منطقه از مقبولیت مردمی برخوردارند، تفاوتی میان جنس رابطه ایران و آمریکا با دولت شان نمی‌بینند. جای نگرانی و سوال است که چه اقداماتی باعث ایجاد این نگرش شده است؟ طبق بیانات امامین انقلاب، عمق استراتژیک انقلاب اسلامی ملت‌ها هستند نه دولت ها، اما این گزاره و اعتقاد را در کدامین رویکرد خارجی باید جستجو کرد؟ در مواضع جمهوری اسلامی در یکسری از بزنگاه‌ها یا حضور صرفا نظامی در منطقه؟

سوما نسل‌های پیشگام مسیر استکبارستیزی که روزگاری راه نشان‌های مسیر مبارزه بودند، امروزه به چه جمع بندی رسیده اند که مشاهده می‌شود فرزندان آن‌ها ساکن و یا تبعه امریکایی هستند که در بیان همین حضرات، طاغوت معرفی می‌شود؟ برای جوانان نسل چهارم انقلاب اسلامی که روح مبارزه و فلسفه آن را مدیون حماسه‌ها و اقدامات این افراد هستند قابل توصیف نیست که پس از گذشت حدود نیم قرن از مبارزه با استکبار، حرکتی که برپایه اعتقاد و جانفشانی مردمش حرکتی علیه نظام سلطه جهانی بود، اکنون در پی سازش با قدرت‌های جهانی باشد. چگونه افراد و جریانی که در طی این چهل سال مهمترین محور هویتی خود را استکبار ستیزی و تقابل با نماد جهانی آن امریکا تعریف و اعلام می‌کرد توانست قرارداد سازش با نظام سلطه را تاب بیاورد؟ حال آنکه تنها در ۲۰ دقیقه آن را تصویب کرده و در ادامه شاهد مناقشه آنان بر سر اینکه چه کسی میتواند این چک را بهتر وصول کند بوده ایم. این تعارض و تناقض را جوان نسل چهارمی چگونه باید تحلیل و فهم کند که اکنون، اما شاهد سخنرانی‌ها و تریبون‌هایی در نقد استکبار و نظام سلطه امریکا توسط همان اشخاص وجریان در سراسر کشور هستیم؟ زمانیکه نماد‌ها ونسل‌های قدیم عرصه استکبارستیزی به این حال دچار می‌شوند آیا نباید پرسید که استکبار واقعا چیست واستکبار ستیز واقعی کیست؟

با توجه به موارد ذکر شده، نمی‌توان گفت که مفهوم استکبارستیزی برای نسل‌های کنونی انقلاب اسلامی به آن مقدار که برای نسل اول انقلابیون درک شده بود، روشن است. اکنون با صحنه‌ای مواجه هستیم که مواضع و اقدامات ضد و نقیضی در این زمینه رخ می‌دهد و خطر معنا زدایی و بی تفاوتی به شدت این آرمان را تهدید می‌کند. گاهی با حربه استکبار ستیزی، اما شاهد بروز استکبار‌های نوین و جدید می‌شویم. به همین دلیل، در این برهه بسیار ضروری می‌نماید که صاحب نظران و اندیشمندان دردمندانه قلم به تحلیل فضای موجود برداشته و سوال‌های اساسی طرح شده را جواب دهند.

از جمله سوالات اساسی که نیازمند پاسخ جدی اند:

۱- امروز استکبار چه معنایی پیدا کرده واستکبار ستیز واقعی چه کسی است؟
۲- مسئولان و تصمیم گیرندگان امروز کشور در قیاس با جوانان نسل اول انقلاب، چه روندی را درمبارزه باید اتخاذ کنندو این مسیر به چه نقطه‌ای رسیده است؟
۳- رویه تقابل جمهوری اسلامی با نظام سلطه را چگونه ارزیابی می‌کنید، آینده آن چگونه خواهد بود؟
۴- مردم چقدر در راه مبارزه با استکبار، با معانی وتفاسیر مطرح شده همگام اند؟ آیا در این مسیر نقشی برای مردم درنظر گرفته شده است؟
۵- آیا امروزه نماد اتم استکبار، آمریکا است؟ آیا شعار مرگ بر آمریکا هنوز معنای مرگ بر استکبار را می‌دهد»

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار