«فیلم 23 نفر مستند گونه کارگردانی شده و به هیچ وجه سعی در به رخ کشیدن کارگردانی یا به قولی امضا زدن نشده است.»
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ «ما که جنگ را از سر گذراندیم میدانیم فهماندن حقیقت جنگ به کسانی که، از بخت نیک این تجربه را نداشته اند، چه اندازه دشوار است. میدانیم که زبان از عهده برنمی آید، ناتوانی اغلب غلبه میکند و سرانجام میبینیم که این تجربه انتقال ناپذیر است.» ریچارد کاپوشچینسکی بی مقدمه بگویم فیلم به شدت خوب است. سوژه جذاب، بکر و پرداختنی است، فیلم قصه دارد و میتواند مخاطب عام را که شاید چندان به تکنیکهای سینمایی آشنا نیست تا آخرین لحظه پای فیلم میخکوب کند. احساسات تماشاچی حین فیلم برانگیخته میشود، بیننده با فراز و فرود قصه غمگین و شاد میشود، اسارت را با همه وجود لمس میکند، به قولی پیام داستان مستقیما بر قلبش مینشیند و او را سخت درگیر میکند. ممکن است در نگاه اول این طور به نظر برسد که شخصیتها عمق کافی ندارند و نمی¬توانند روح را بخراشند و اثری ماندگار در ضمیر بیننده به جای بگذراند، اما درست که بنگریم میبینیم علاوه بر تک پرسوناژها کل این بیست و سه نفر باهم یک شخصیت واحد دارند که اتفاقا بسیار هم عمیق و به یاد ماندنی است، مجموعه بیست و سه نفر، قهرمان است، کاراکتر اصلی است، حضور آنها کنار یک دیگر یک پرسوناژ خاص و ستودنی است. نقطه قوت دیگر اقتباسی بودن فیلم نامه است، این فیلم از معدود نمونههای اقتباسی سینمای ایران است که توانسته اقتباس خوبی باشد و به قولی حق منبع را بیان کند، نویسنده توانسته همزمان دو داستان ملاصالح و بچه ها به گونه ای پیش ببرد که از خط روایی اصلی یعنی اسارت بیست وسه نفر خارج نشود و همچنین قصه ملاصالح آنقدر کم رنگ نشده که در روایت اصلی گم بشود و فراموش شود. فیلم در بسیاری از لحظات به فرم میرسد یعنی" چه" را در ذهن مخاطب ایجاد میکند و بلافاصله پاسخ میدهد، میزانسن متناسب با قصه و کاملا باور پذیر است. در مورد کارگردانی باید گفت: کارگردان بسیار معمولی، بدون هیچگونه تکنیک خاص و فروتنانه عمل کرده است، فیلم مستند گونه کارگردانی شده و به هیچ وجه سعی در به رخ کشیدن کارگردانی یا به قولی امضا زدن نشده است. دوربیندر سکانسهای معدودی روی دست میرود و اغلب موارد ثابت است، همچنین گاهی (مانند صحنه شکنجه) با استفاده از نمای کلوز آپ و اسلوموشن سعی شده تاثیرگذاری بیشتر شود که ناموفق بوده و باورپذیری صحنه را کم کرده است. پردازش برخی صحنهها مانند سکانس شکنجه و یا مصاحبه با بچهها کم و ناموفق انجام شده و به نظر می¬رسد کارگردان عمدا به عمق رنج و سختی نپرداخته تا این تلخی، لذت وشیرینی فیلم را به کام مخاطب تلخ نکند، اما متاسفانه این کار به باورپذیری فیلم ضربه زده است. مثلا صحنه شکنجه نهایتا ختم به چند لگد میشود و یا صحنه مصاحبه به توسری و سیلی محدود است در حالی که مخاطب انتظار شکنجههای بسیار سخت تری را دارد. در مجموع بیست و سه نفر در مدیوم خود فیلم موفقی است که توانسته مخاطب خود را راضی کند، یک نمونه خوب اقتباس و نمونه جدیدی از شخصیت پردازی در سینمای ایران، اما با کارگردانی متوسط و همچنان مانند اغلب فیلمهای ژانر دفاع مقدس ناتوان از انتقال کامل مفهوم جنگ نهایتا به این جمله میرسیم که " سرانجام می¬بینیم که این تجربه (جنگ) انتقال ناپذیر است".