روایت همسر شهید مدافع حرم در دیدار با سردار دل‌ها

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، معصومه گلدوست، همسر شهید عبدالرحیم فیروزآبادی را از بعد از شهادت همسرش شناختم، فردی خونگرم و مهربان که با مهربانی همیشگی او روبرو هستم؛ کوهی از صبر و استقامت با دو دختر زیبایش حنانه و فاطمه.

وقتی از او در مورد خاطرات سردار سلیمانی می‌پرسم می‌گوید: اتفاقا" سردار را در یادواره شهدای بابل دیدیم و دیدار خصوصی با من و فرزندان و پدر شوهر و مادر شوهرم داشتند.

 

همسر شهید مدافع حرم فیروزآبادی درباره دیدار با سردار شهید سلیمانی می‌گوید: در روز یادواره بابل که سردار سلیمانی سخنران آن مراسم بودند؛ به ما خانواده‌های شهدای مدافع حرم اعلام کردند که بعد از مراسم دیدار خصوصی با سردار سلیمانی داریم و ما هم بی‌صبرانه منتظر این دیدار بودیم.

گلدوست گفت: وارد جایگاهی که برای ما در نظر گرفته بودند رفته و پشت سر سردار اقامه نماز کردیم و منتظر ماندیم که با سردار دیداری از نزدیک داشته باشیم.

وی اظهار کرد: بچه‌ها من با دیدن سردار با ذوق و شوق وصف‌ناپذیری به سمت سردار رفته و، چون از قبل از سردار زیاد شنیده بودند در کنار سردار عکس یادگاری گرفتند که ماندگار شده است.

همسر شهید افزود: سردار میز به میز با خانواده شهدا دیدار کرده و از مشکلات می‌پرسیدند و به میز ما هم که رسیدند تا چشم‌شان به عکس شهید افتاد گفتند: به به چه شهید رشیدی و چه زیبا و سپس گفتند که همسر شهید کجاست و مرا که معرفی کردند به من گفتند که مشکلی ندارید؟ گفتم نه (تمام دغدغه سردار در مواجهه با خانواده شهدا مشکلات احتمالی آنان بود.)

همسر شهید مدافع حرم فیروزآبادی اضافه کرد: سردار سلیمانی کمی با فاطمه و حنانه دخترانم و مادر شوهر و پدرشوهرم صحبت کردند و گفتند دخترم بیا با من یک عکس یادگاری بینداز که بین خود و پدرشوهرم جا باز کرد و با هم عکس انداختیم و در همین زمان به خواهر شوهرم گفتم آبجی بیا با سردار عکس بینداز که سردار گفت: با هم دوستید؟ گفتم بله؛ گفتند دوستشون دارید گفتم خیلی و سردار گفتند که چقدر خوب و از این رابطه و صمیمت خوشحال بود و تعریف کردند.

گلدوست افزود: وقتی خواهر شوهرم آمد کنار ما سردار رو به او گفت: دوستشون دارید خواهر شوهرم گفت: صد البته؛ روی سر ما جا دارند که سردار سلیمانی گفت: " دختر خوبی هستند؛ هواشو داشته باشید" و عکس انداختیم وفاطمه و حنانه هم از سردار انگشتر هدیه گرفتند.

همسر شهید مدافع حرم فیروزآبادی بیان داشت: سردار شخصی بود که همچون رهبر قابل وصف نیست و یک حس نورانی و غیر قابل وصف است.

 

گلدوست افزود: فاطمه و حنانه بعد از شهادت سردار بی‌قراری می‌کردند و حنانه و فاطمه، با زبان کودکانه‌شان با سردار صحبت کردند که چرا زود رفته است و سلام‌شان را به بابا برسانند و به بابای‌شان بگوید که به خواب‌شان بیاید.

وی ادامه داد: خودم هم بعد از شهادت خواب سردار و دیدم که هفته قبل روز جمعه بود که خواب دیدم در مکانی شلوغ هستیم و می‌گویند که سردار سلیمانی در این اتاق است و هر کسی که می‌خواهد وارد شود؛ ازدحام جمعیت به قدری بود که نمی‌توانست وارد شود.

همسر شهید مدافع حرم فیروزآبادی اظهار کرد: می‌بینم که برادرم به من و همسر شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده که با هم بودیم؛ می‌گوید: بروید سردار در این اتاق است که وقتی ما رفتیم در باز شد و سردار نشسته و چفیه دور سرش پیچیده بود و چند خانم هم نشسته بودند مشکی پوش که همه پوشیه داشتند.

گلدوست گفت: من رفتم کنار سردار نشستم و فقط نگاهشان می‌کنم و گریه می‌کنم و سردار می‌گوید چرا گریه می‌کنی دخترم؟ گفتم دلمون برای شما تنگ شد و در همین لحظه ارتباطی برقرار شده که بدون اینکه صحبتی بکنیم؛ سردار می‌گوید: دیدی عکس بچه‌هاتون با من توی کشور پخش شده و همه جا بنر زدند.