برنامه این هفته «زاویه» با موضوع «مناسبات بین نهاد ولایتفقیه، نهاد دولت و مردم» اختصاص داشت که در آن مطرح شد:طبق نظر امام (ره) ولایت فقیه در دوران غیبت یک تکلیف است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در پنجاهمین سالگرد درس خارج ولایتفقیه امام (ره)، بیستوچهارمین قسمت از فصل سیزدهم برنامۀ علوم انسانی «زاویه» به موضوع «مناسبات بین نهاد ولایتفقیه، نهاد دولت و مردم» پرداخت. در این برنامه که چهارشنبه، ۹ بهمن ماه از شبکه چهار سیما پخش شد، حجتالاسلام نجف لکزایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و حجتالاسلام منصور میراحمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به گفتگو درباره بسط نظری ولایت فقیه پرداختند.
* میراحمدی: امام امکان تحقق نظام ولایت فقیه را ایجاد کرد
میراحمدی با اشاره به اینکه نظریه ولایت فقیه هم بعد از پیروزی انقلاب با سؤالاتی روبهرو شد و در پاسخ به این سؤالات ظرفیت خود را آشکار کرد و از حالت اجمال به تفصیل درآمد، بیان داشت: اولین اتفاقی که در سرنوشت این جامعه با این نظریه افتاد، عبور از یک نظم سیاسی سلطنتی به نظمی بود که رأی و رضایت مردم سرنوشت آن را تعیین میکند. این نظریه سابقه خیلی دیرینهای دارد، اما با طرح آن توسط امام خمینی (ره) امکان تحقق آن فراهم شد.
وی افزود: ولایت فقیه، سلطنت فقیه نیست و بهطورکلی از قواعد سلطنت فاصله گرفته و قواعد دیگری بر آن حاکم است. امام جمهوریت و اسلامیت را در کنار هم مطرح کردند. نسبت جمهوریت با ولایت فقیه مهم است و امام توانست با مبانی فقهی خودش بین این دو سازگاری ایجاد کند و این اولین بار است که با بسط نظری نظریه ولایتفقیه در طول تاریخ مواجه هستیم.
* لک زایی: ضرورت جدی گرفتن فقه حکومتی از سوی حوزههای علمیه
نجف لکزایی در ادامه ابراز داشت: امام (ره) تذکر میدهد که چیزی که من میگویم یک بحث اجمالی است و من بحث تفصیلی نمیکنم و میگویند بسط این بحث به عهده طلاب جوان است. مقام معظم رهبری هم به حوزههای علمیه بارها فرمودهاند که فقه حکومتی را جدی بگیرند و باید بتوانید سؤالات نظام اسلامی را پاسخ دهید. وقتی نظریهای در عمل وارد میشود، مدام باید دانش پشتیبان خودش را بهروز کند. باید دستاوردهای خود را به دانش تبدیل کنیم. مثلاً در حکمرانی دستاوردهایی داشتهایم که باید آنها را به دانش تبدیل کنیم.
وی افزود: یک ضلع مباحث مربوط به رهبری دینی و ولایت فقیه، فلسفه سیاسی است و یک ضلع هم الاهیات و کلام سیاسی است. امام بحث ولایت فقیه را از فقه به کلام برد. این بحث ابعاد اخلاقی و تجربی هم دارد. برای سطح فلسفه سیاسی، یعنی سطحی که با جهان اعم از مسلمان یا غیرمسلمان گفتگو میکنیم، باید با زبان فلسفه سیاسی صحبت کنیم. این را تحت عنوان سیاست متعالیه مطرح کردهایم. در سطح بعد باید با جهان اسلام صحبت کنیم. مطرح کردن بحث مردمسالاری دینی توسط رهبری باعث شد ما بتوانیم با جهان اسلام گفتگو کنیم. یک سطح هم برای پیروان اهلبیت (ع) داریم که همان مطرح کردن بحث ولایت فقیه است.
* میراحمدی: طبق نظر امام (ره) ولایت فقیه در دوران غیبت یک تکلیف است
منصور میراحمدی با بیان اینکه برای بررسی خلأهای نظریه ولایت فقیه در عمل به نگاه استراتژیک نیاز داریم و باید یک مرکز استراتژیک دایر شود تا این خلأها را رصد و جبران کند، گفت: خلأ تفکر استراتژیک نسبت به کلیت نظام برای بررسی تجربه کلی نظام داریم. اگر این کار را انجام دهیم و درصدد حل این مسائل برآییم، اولویتها هم مشخص میشود. یکی از مسائلی که جای کار دارد این است که وقتی صحبت از جایگاه و رأی مردم در عرصه سیاسی به میان میآید بحث تاسیس یک نظام سیاسی و ساختارسازی برای آن نظام سیاسی مطرح میشود. اگر این نظام بهعنوان یک نظام مردمی بخواهد تداوم پیدا کند نقش مردم بعد از انتخابات و انتخاب کارگزاران هم حیاتی است و در مردمسالاری دینی، مشارکت مردم پس از روی کار آمدن حاکمان هم مطرح میشود.
وی افزود: به حاکمیت دوگانه اعتقاد ندارم و این تعبیر مناسبی نیست. چون ولایت فقیه با مبانی فقهی بحث رضایت مردم را مورد توجه قرار میدهد و دوگانگی اتفاق نمیافتد. در مبانی فقهی بحث مقام ثبوت و مقام اثبات داریم. از دیدگاه امام (ره) ولایت برای فقیه در دوران غیبت یک تکلیف است که در مقام اثبات رأی و رضایت مردم یکی از شرایط آن است. این نگاه نظریه ولایت فقیه را به شکل مبنایی به رأی مردم نزدیک میکند. رویکرد امام (ره) رویکرد نوگرایی دینی است که نه سنتگرایانه است و نه سکولار بلکه میانه این دو است که میتواند درعینحال که اعتقاد به ولایتفقیه دارد، اعتقاد به مردم هم داشته باشد.
* لک زایی: رهبر به لحاظ دینی حد و مرزی ندارد
لکزایی اظهار داشت: یکی از مواردی که در این ۴۰ سال به آن کم پرداختهایم فرهنگسازی، توضیح و آموزش درست بحث ولایت فقیه برای عموم جامعه و نخبگان است. نمونههای موفقی از ترویج این اندیشه را نمیتوانید در ساختارهای آموزشی یا رسانهای کشور نشان دهید. مردمسالاری دینی یک کلمه است. اینطور نیست که حکومت دینی یک چیز باشد و حکومت جمهوری چیز دیگری. کارهای کم و انگشتشماری در تبیین این موضوع کردهایم. در کلام شیعه، رهبری و امامت ولو دولت هم نباشد وجود دارد. سال ۱۳۴۳ یا قبلتر از آن در طول تاریخ شیعه همیشه رهبر و امام داریم، اما گاهی موفق به تشکیل حکومت نمیشود، چون بسط ید ندارد. مثل زمانی که پیامبر در مکه بودند.
وی ادامه داد: در دولت اسلامی دو رکن داریم: رضایت خداوند و رضایت مردم که در صدر اسلام به آن بیعت میگفتند. رهبری بزرگتر و فراگیرتر از دولت است؛ یعنی وظایف و شئونی دارد که امام (ره) و دیگر فقها گفتهاند. یکی از این شئون دولتسازی است. قانون اساسی سامانهای برای اداره کشور طراحی کرده است. بحثی که مقام معظم رهبری در سفر کرمانشاه مطرح کردند این بود که نظام ما پیر نمیشود و دلیل آن این است که ما هرگاه بخواهیم میتوانیم این ساختار را تغییر دهیم.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه رهبر به لحاظ دینی حدومرزی ندارد؛ یعنی میتواند از تمام جهان پیرو داشته باشد و باید پاسخگوی همه آنها باشد، بیان داشت:، اما دولت جمهوری اسلامی اینگونه نیست و وظیفه اداره کشور را دارد. اگر ما تقریر درستی از بحث ولایت فقیه بکنیم صحبت از حاکمیت دوگانه نمیکنیم. علوم سیاسی ما در وضعیت کنونی هیچ پیشنهادی برای ایران به لحاظ نظریه دولت ندارد. معلوم نیست علوم انسانی ما وضعیت کدام کشور را مطالعه میکند! دولتسازی مطالبه رهبری است. ایشان انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولتسازی، جامعهسازی، تمدن اسلامی و امت اسلامی را مطرح کردند و گفتند ما الآن در مرحله دولت اسلامی هستیم.
وی افزود: حتی جناحهای سیاسی ما نظریه دولت روشنی ندارند. بهعنوان مثال همه دولتها میگویند باید دولت کوچک شود، اما در عمل بزرگ میشود. امام میگفتند هر کاری که مردم میتوانند انجام دهند به مردم سپرده شود با این کار دولت به تدریج کوچک میشود. رهبری هم سیاستهای اصل ۴۴ را ابلاغ کردند، اما در عمل چه اتفاقی افتاد؟ بنابراین مشکل ما در بخش رهبری نیست. میبینیم که گاهی دولتها میخواهند کار رهبر را انجام دهند، اما همیشه رهبری از جایگاه دولت دفاع کردهاند که آخرین نمونه آن بحث گران شدن بنزین بود.
* میراحمدی: دولت نقش اجرایی دارد نه نقش یک تئورسین
میراحمدی در این باره ابراز داشت: اگر بحث دولتسازی که آقای دکتر فرمودند: مشخص میشد به یکی از راههای حل این مشکل میرسیدیم. همچنین اگر جایگاه مردم مشخص شد نقش رییسجمهور که نماینده مردم است هم مشخص میشود و بحث شئون و اختیارات حل میشود. دولت نقش اجرایی دارد و نقش یک تئوریسین ندارد. دولت قرار است قانون را اجرا کند. قرار نیست در این جایگاه نظریهپردازی و تعیین سیاستهای کلان انجام گیرد.
وی ادامه داد: ساختار ولایت فقیه بر اساس رأی مردم شکل گرفته و برای اجرایی شدن هم نیاز به رأی مردم دارد. اما در بحث تصمیمسازی نیاز به کار داریم که در این تصمیمسازیها نقش مردم کجاست؟ آیا فقط محدود به روی کار آوردن حاکمان است؟ مردمسالاری دینی یک امر بسیط است. جایی که تعیینکننده مردم هستند میتوان به رفراندوم رجوع کرد. اما بعضی مسائل پیش از این است و رفراندوم در آن معنا ندارد.
* لک زایی: مردم قیام کردند تا ساختار زیر نظر رهبر دینی باشد
لکزایی تصریح کرد: اتفاقاً کسانی که بحث حاکمیت دوگانه را مطرح میکنند خلاف خواست مردم حرف میزنند. چون ما قبل از انقلاب اسلامی، حکومتی داشتیم که مورد تأیید رهبری دینی نبود. مردم قیام کردند تا این ساختار زیر نظر رهبری دینی باشد. در واقع میخواستند این دوگانه را حل کنند. جمهوری اسلامی با پیگیری خود مردم آمد و این دوگانه را حل کرد. یک نویسنده خارجی میگفت: اگر جمعیتی که برای تشییع امام آمدند کمتر از روز آمدنشان بود میشد اشکال مطرح کرد، اما جمعیت خیلی بیشتر بود.
وی افزود: در جنگ احد مسلمانان اول پیروز شدند و سپس شکست خوردند. در آن زمان همه شئونات از جمله رهبری و دولت در اختیار پیامبر (ص) است. اما آن ۵۰ نفری که پیامبر گذاشتند و گفتند چه پیروز شدیم و چه شکست خوردیم شما اینجا باشید، برای به دست آوردن غنیمت از آن محل خارج شدند. این افراد از خوبان بودند، اما وسوسهها همیشه هست و بهجای عمل به حرف پیامبر، خودشان اجتهاد کردند.
لکزایی در پایان گفت: نمیتوانیم ناکارآمدی خودمان که دست خودمان بوده را به ساحت بالاتر منتقل کنیم مگر اینکه تمایل به دیکتاتوری داشته باشیم. مثلاً میگوییم چرا رهبری این کار یا آن کار را نمیکند؟ مگر قرار است رهبری این سامانهای که برای اداره کشور گذاشتهایم را به هم بریزد؟ مهم این است که ما در انتخابهای پیش روی خودمان دقت بیشتری کنیم و همانطور که رهبری گفتند همه آحاد مردم مطالبه گر عدالت شوند. خود این تئوریای که ما داریم به ما اصلاحات ساختاری را پیشنهاد میدهد، اما ما به آن توجه نکردهایم.