یک کارشناس اقتصادی گفت: اینکه نگاه دولت نسبت به بورس تغییر کرده را باید به فال نیک بگیریم؛ اما دولت برای جبران کسری بودجه راهی جز توجه به بازار بورس ندارد.
گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»؛ بازار بورس روزهای خوش خود را سپری می کند؛ اما هنوز ابهاماتی در خصوص اینکه این روزهای خوش تا چه زمانی استمرار می بابد در ذهن سرمایه گذاران وجود دارد. «خبرگزاری دانشجو» به منظور بررسی آخرین وضعیت بازار سرمایه در ایران و پاسخ به ابهامات موجود گفتگویی را با صالح مالکی کارشناس اقتصادی و فعال دانشجویی ترتیب داده که این گفتگو را در ادامه می خوانید:
مالکی: نه فقط در ایران بلکه در تمام کشورهای جهان اصولاً بازار سرمایه جایی است که در آنجا سرمایه را از عموم مردم و سرمایه گذاران میگیرند و آن را به محلی که نیاز است هدایت میکنند. این نقش در گذشته در کشور ما خیلی کمرنگ بود یعنی معمولاً وقتی که یک شرکت و مجموعه قصد داشت یک خط تولید و یا کارخانهای را راه اندازی کند روش اینگونه بوده که از بانک تسهیلات دریافت میکردند و با این اعتبار خط تولید خود را راه راه اندازی میکردند؛ منتها الان این نگاه مقداری تغییر کرده و خوشبختانه بازاربورس در حال تبدیل شدن به محلی برای سرمایه، سرمایه گذاری و رشد و توسعه است.
نقش اصلی و اساسی بازار بورس در همه جای دنیا این است که فرصتی باشد برای اینکه شرکتها و مجموعههای مختلف از این فرصت استفاده کرده و برای خود تامین مالی کنند و این در حالی است که بورس ایران در حال حاضر در یکی از دورههای رونق خود قرار گرفته است.
همه جای دنیا بازارهای سرمایه و مخصوصاً در دل بازارهای سرمایه بازار سهام که ما به آن بورس میگوییم یکسری دورههای رونق و رکود را پیش روی خود دارند یعنی در دورهای وارد رکود میشوند و چندان رشد نمیکنند و در دورهای دیگر وارد رونق میشوند و با این وجود در حال حاضر بازار سرمایه ایران در یکی از دورههای رونق خود قرار دارد و فکر میکنم بعد از ۵ تا ۶ سال به رونق خود برگشته و در حال رشد است.
تورم موجب رشد بازار سرمایه در ایران شد واقعیت این است که بازارها سنتهای خود را دارند و خیلی وقتها لازم نیست که در بخش حقیقی اقتصاد اتفاقی بیفتد تا یک بازار سهام وارد دوره رونق و یا دوره رکود شود برای مثال آخرین رشدی که بازار سرمایه ایران داشته در سال ۹۱ و ۹۲ بوده و بعد از آن وارد یک رکود نسبی شد و و این رکود نسبی تا سال ۹۶ و ۹۷ به طول انجامیده و بعد از آن مجدد یک دوره رونق تکرار شده است؛ اما اتفاقی که در بخش حقیقی اقتصاد ما روی که به واسطه آن بازار سرمایه با رشد مواجه شده همان اتفاقی است که ما در بحث بازار ارز و بازار مسکن و دیگر بازارها در سال ۹۶ و ۹۷ شاهد آن بودیم. در واقع وقتی تورم میآید قیمت داراییهایی مثل زمین، ملک و تجهیزات را بالا میبرد در این وضعیت طبیعتاً شرکتهای هم که دارای این داراییها هستند ارزش آنها بالا میرود؛ بنابراین یکی از دلایل بزرگی که موجب شد بازار سرمایه در ایران رشد کند وجود تورم و افزایش ارزش داراییهای شرکتهای بوده که ارزش داراییهای آنها بالا رفته است.
اینکه یک قضاوت کلی داشته باشیم و بگوییم کل بازار بورس حباب دارد یا ندارد این معمولاً قضاوت درستی به ما ارائه نمیدهد؛ پس درست این است که بازار را به شرکتهای مختلف تفکیک کنیم و در مورد هر کدام از شرکتها جداگانه به قضاوت بپردازیم. بله در بازار بورس یک شرکتهایی هستند که حباب دارند، ولی تعداد زیادی از شرکتها نیز هستند که نه تنها حباب ندارند بلکه از ارزش واقعی خود نیز خیلی پایینتر معامله میشوند؛ بنابراین کلیت بازار که حباب دارد یا ندارد یک بحث است، ولی اینکه تک تک شرکتها حباب دارند یا ندارند یک بحث دیگری است که دومی راه درست بررسی و شناخت حباب است. با این وجود در مورد بحث دوم خیلی از شرکتهای کوچکی که در سالهای گذشته تحت تاثیر رفتار هیجانی در بازار بورس قیمت آنها به شدت رشد کرده حباب دارند، ولی خیلی از شرکتهای بزرگ نه تنها حباب ندارند بلکه بسیار کمتر از ارزش خود معامله میشوند و هنوز فرصتهای خوبی برای سرمایه گذاری هستند.
به خاطر خاصیت تورمی بازار سهام بعید است ریزش خیلی بزرگی داشته باشیم در کلیت بورس بعید است که ریزش خیلی بزرگی داشته باشیم؛ البته این که ریزشهای موقتی و کوتاه مدت داشته باشیم این سنت و طبیعت بازار است، ولی باز هم به خاطر خاصیت تورمی که در بازار سهام ما حاکم است بعید به نظر میرسد که ریزش خیلی بزرگی داشته باشیم.
طبیعتاً پیشگویی از ریزش بازار بورس نهکار سادهای است و نه فکر میکنم هیچ کارشناس اقتصادی هیچ وقت چنین ادعایی داشته باشد. به طور کلی در مورد مسئله ریزش میتوان این جمله را گفت که ریزش بخشی ازطبیعت بازار است، ولی ریزش بزرگ با واقعیتهای اقتصادی ما نمیخواند. مثلا همانطور که وقتی قیمت ارز و دلار یکباره با قیمت ۱۷ تا ۱۸ هزار تومان افزایش یافت دوباره با ریزشهای کوتاه و موقتی همراه بود، ولی دیگر به رقم ۴ هزار و ۵ هزار تومان بر نگشت حتی قیمت دلار تا ۱۲ هزار تومان هم آمد، اما دوباره رشد کرد؛ بنابراین بازار بورس هم چنین خاصیتی دارد.
به هر روی همان طور که تورم باعث میشود دلار رشد کند همین تورم باعث نیز میشود که بورس با رشد مواجه شود پس به خاطر وجود تورم خیلی بعید به نظر میرسد که ما ریزش خیلی جدی در بازار بورس و سهام داشته باشیم.
دولت برای جبران کسری بودجه راهی جز توجه به بازار بورس ندارد در اینکه نگاه دولت نسبت به بورس تغییر کرده و به بازار بورس توجه ویژه میکند را باید به فال نیک بگیریم و این نکته خیلی مثبتی است. نکته قابل توجه این است که دولت برای جبران کسری بودجه راهی جز توجه به بازار بورس ندارد؛ منتها وقتی این حرف را میزنیم نباید این تصور به وجود بیاید که دولت میخواهد در بازار بورس دستش را داخل جیب مردم کرده و بودجه خود را تامین کند، چون این طبیعت بازار بورس نیست.
در بازار بورس خیلی از معاملات و خیلی از سرمایه گذاریهایی که انجام میشوند به نفع شرکتها و سرمایه گذاران هستند؛ بنابراین وقتی دولت شرکتی را در بازار بورس عرضه میکند این شرکت، شرکت خیلی خوبی است که آن را تا الان حفظ کرده پس طبیعتاً دولت از ته دل نیز دوست ندارد که آن شرکت را عرضه کند، ولی برای جبران کسری بودجه خود مجبور به این کار است. به هر روی وقتی یک نفر سهام این شرکت را از دولت میخرد عملاً هم به نفع اوست و هم برای دولت اتفاق خوبی افتاده است. پس اینکه دید دولت نسبت به بازار سرمایه تغییر کرده و آن را بر خلاف تمام سالهای گذشته به عنوان عامل مهمی در اقتصاد میبیند این اتفاق مثبتی است و اصلاً میتواند نقطه شروعی برای برداشتن یک قدم بزرگ در اقتصاد کشور باشد.
این تصور را نباید داشته باشیم که با مثبت شدن بورس اتفاق ویژهای افتاده است. البته نکتهای که وجود دارد این است که طبیعت بازارها این است که دورههای رونق و رکود داشته باشند با این وجود امروز بورس ایران مثبت و همه بازارهای خارجی منفی هستند، اما یک روزی هم بوده که همه بازارهای خارجی مثبت، اما بورس ایران منفی بوده بنابراین بازار دارد سنت خود را در پیش میگیرد.
به هر روی اگر بخواهیم بگوییم چرا بورس ایران تافته جدا بافته شده میتوانیم به دو عامل اصلی اشاره کنیم نخست بحث تورم است که شدت آن موجب شده تا بورس ایران حتی در شرایط کرونا و حتی در شرایطی که شرکتها با مشکلات اقتصادی مواجه هستند هم ارزش خرید داشته باشد و عامل دوم این است که اقتصاد ما مقداری نسبت به اقتصاد دنیا ایزوله است؛ پس طبیعی است رفتاری که در اقتصاد جهان مشاهده میکنیم در ایران به نحوه دیگری شاهد آن باشیم.
نکته دیگر اینکه ما تا پیش از وضع تحریمهای سنگین کالای مورد نیاز کشور را وارد میکردیم، اما امروز با توجه به افزایش قیمت ارز و محدودیتهای تحریمی واردات کالا نمیصرفد پس ما به هر دلیلی مجبور هستیم که این کالاها را در داخل تولید کنیم و همیم مسئله باعث شده تا خیلی از شرکتهایی که تا دیروز یک یا دو محصول تولید میکردند امروز بتوانند محصولات جدیدی را به تولیدات خود اضافه کرده و با شرکتهای خارجی رقابت کنند؛ پس اگر بگوییم تحریم به نفع شرکتهای ایران بوده خیلی حرف بی ربطی نزده ایم.
ورود سیل نقدینگی به بازار بورس منجر به جهش تولید می شود اگر بخواهیم یک عامل را که میتواند منجر به جهش تولید میشود در نظر بگیریم این عامل خروج سرمایه از بازارهای دیگر و ورود آن به بازار بورس است. علت این موضوع هم این است که سرمایهای که مثلاً تا دیروز در بازار مسکن و دلار راکد بوده امروز دارد وارد بورس میشود و حداقل ۸۰ درصد آن به دست تولیدکننده واقعی میرسد. نکتهای که در مورد بورس وجود دارد این است که سیل نقدینگی برای هر بخشی خطرناک باشد برای بورس سازنده است با این وجود در خیلی از کشورها هم که شدت نقدینگی بالا ست این نقدینگی، چون جایی بجز بازار سهام ندارد منجر به رونق میشود پس اگر بگوییم ورود نقدینگی به بورس حتی به صورت سیل و حتی به صورت هیجانی منجر به تولید میشود این حرف درستی است.
بحثی که وجود دارد این است که اگر نقدینگی از یک حدی بیشتر وارد بازار بورس شود تبدیل به حباب خواهد شد و این یک امر طبیعی است. در حال حاضر هم اتفاقی که افتاده این است که دولت و نهادهای عمومی سعی میکنند که شرکتهای خود را وارد بورس کنند تا این بازار عمق پیدا کند و منجر به حباب نشود و البته تا حدی هم موفق بودند یعنی حداقل عرضه شرکتی مثل شستا یک قدم بسیار بزرگی برای جذب نقدینگی بوده است.
همانطور که میدانید در عرضه شستا رقمی هفت هزار میلیارد تومان در یک روز معامله انجام شد و این رقم در بازار بورس بیسابقه مثلا کسانی که سالهای ۹۱ و ۹۲ را به یاد دارند میدانند که وقتی گفته میشد در بورس ۱۰ میلیارد تومان و ۱۵ میلیارد تومان معامله انجام شده همه خوشحال میشدند، ولی این رقم در روزهای اخیر بعد از فروش ۷ هزار میلیارد تومان سهام شستا به ۱۴ هزار میلیارد تومان هم رسیده است. به هر روی اگر ورود نقدینگی یا عرضه شرکتهای جدید با تأمین مالی برای شرکتها همراه باشد نه تنها جهش تولید را رقم میزند بلکه ظرفیت بازار سرمایه را هم بالا میبرد.
بورس همچنان صعودی خواهد بود به خاطر شرایط تورمی احتمال ریزش بورس خیلی کم است از طرفی هم وقتی که این تورم ادامه دارد و چشم انداز تورم هم حتی تا دو سال دیگر قابل پیش بینی است پس بورس همچنان صعودی خواهد بود و این یک منطق ساده اقتصادی دارد.
طبیعتاً بورس بهترین مکان برای سرمایهگذاری است به شرط این که دید بلندمدت داشته باشیم به این معنا که نباید انتظار داشت که امروز سهام بخریم و فردا ارزش آن ۵ یا ۱۰ درصد افزایش یابد؛ البته شاید این اتفاق هم بیفتد، ولی این روند طبیعی نیست؛ بنابراین اگر یک نفر سرمایه را وارد بورس میکند نباید زیر یک یا ۲ سال انتظار این را داشته باشد که سرمایه او به بازدهی برسد، ولی بعد از یکی دو سال بازدهی سرمایه او از هرکجای دیگر حتی نسبت به بازار دلار و طلا هم بهتر خواهد بود.
نکته دوم اینکه بورس اگرچه در حال رشد است، اما ریسکیترین محل برای سرمایهگذاری است بنابراین اگر کل دارایی فردی ۱۰۰ میلیون تومان است نباید ۹۰ میلیون تومان آن را وارد بورس کند. به هر روی بنده فکر میکنم وقتی انسان درگیر طمع رشد سرمایه میشود یکسری از این منطقها را فراموش میکند بنابراین مدام باید این مسائل برای یاد آوری شوند.
نکته سوم اینکه بهترین راه ورود به بورس این نیست که سهام شرکتها را بخریم، چون خرید سهام شرکتها کار متخصصین است با این وجود خیلی از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و صندوقهای سرمایهگذاری معامله پذیر هستند که سرمایه مردم را دریافت میکنند و این سرمایه را در بازار بورس مدیریت کرده و باور کنید بازدهی خیلی از این شرکتها هم از کل بورس بالاتر است.