به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سایت خبری هالیوود ریپوتر امروز در گزارشی از «سینما ماشین» تلاش کرده است تا در لایههای خبری خود وضعیت سیاسی و اجتماعی مردم ایران در روزهای شیوع بیماری کویید-19 را وخیم ترسیم کند در حالی که آمریکا خود از شرایط بسیار بدی چه از نظر بهداشتی و پزشکی و چه از نظر اقتصادی برخوردار است.
در ابتدای متن این خبر آمده طوری مطلب آغاز شده است که با شروع انقلاب موجی از ممنوعیتها و محدودیتها ایجاد شده است و میخواهد شرایط ایران را به زور برای خواننده سیاه تلقین کند.
«شیوع کرونا باعث شده است تا چیزهایی که از بعد انقلاب اسلامی در ایران دیده نشده است برگردد: سینما درایو (سینما ماشین). چیزی که انقلابیون به خاطر حریم خصوصی میان دختران و پسران جوان رد کردند، حالا توسط این طرح در یک پارکینگ زیر برج میلاد تهران عملیاتی شده است و در حال نمایش فیلم در مقابل دیدگان تندروها است.»
طوری عبارات این بخش نوشته شده است که انگار بعد از انقلاب اسلامی سینماها در کشور ممنوع بوده است این در حالی است که از همان ابتدا نه تنها سینما در ایران ادامه حیات داد بلکه پیشرفتهای بسیار زیادی کرد و توانست از نظر کمی و کیفی رشد کند. از سوی دیگر همانطور که میدانیم طرح مذکور توسط «اوج» به عنوان نهادی انقلابی انجام شده است پس چگونه میتواند در عین حال علیه روش و منش خود عمل کند؟
«کارگردان مواد ضدعفونی کننده را به ماشینهایی میزنند که هر شب به صف میشوند و بلیطهای خود را به صورت آنلاین برای طرحی به نام «سینما ماشین» (به فارسی) میخرند. آنان صدای فیلم را از طریق رادیو میشوند. با بسته شدن استادیومها و سینماها این طرح تنها روش تماشای جمعی فیلم در میانه کرونا در ایران است که یکی از بدترین کشورها از نظر شیوع بیماری است. ایران گزارش کرده است که 96 هزار و 600 مورد ابتلا به کرونا دارد و از این میان 6هزار و 200 مورد مرگ گزارش شده است....»
این سایت خبری گویا از وضعیت فوقالعاده مردمی، ایران برای مقابله با کرونا و همراهی و همدلی آنان بیخبر است و صفهای مردم کشور خودش را برای گرفتن غذا و همینطور فروشگاههای تخلیه شده را فراموش کرده است. درباره میزان مبتلایان در کشور نیز باید به این سایت یادآوری کرد که سردمداران آن با تحریم دارو و لوازم بهداشتی در ایران زمینهساز شیوع این بیماری بودند و البته آمار ابتلای به این بیماری در آمریکا به استاد BBC بیش از یک میلیون نفر و تعداد مرگ آن بیش از 50 هزار نفر است!
در ادامه این خبر، به گونهای مینویسد که گویا تماشای فیلم و موضوع آن چندان مهم نیست در حالی که بدون شک فیلم «خروج» به دلیل نگاه خاص و مطالبهگر کارگردان آن برای تماشاگران سینمای ایران اهمیت فروان دارد. فیلمهای حاتمیکیا جزو پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ایران است و «آژانس شیشهای» و «از کرخه تا راین» او در حافظه تاریخی مردم ما مانده است. از سوی دیگر بیمبنا و دلیل بازی و نقش اول فیلم را که توسط فرامرز قریبیان استادانه بازی شده است را با بازی یک بازیگر دست چندم آمریکایی مقایسه میکند.
«یکی از حاضران در سینما ماشین میگوید که از اینکه به اینجا آمدهام خیلی خوشحالم، این برای اولین بار است که اتفاق میافتد. خصوصاً برای سن من. اگر بخواهیم صادق باشیم برای هیجانش است که با همسرم آمدهام و اینکه فیلم چیست یا در چه ژانری است و توسط چه کسی ساخته شده خیلی برایم مهم نیست. فیلم به نام «خروج» که کارگردان آن «ابراهیم حاتمیکیا» است. فیلم روی موضوع زمینهای پنبه کشاورزان که به خاطر آب شور سدها از بین رفته است متمرکز است. کشاورزان توسط یکی از آنان، که به نوعی پاسخ (واکنش) جمهوری اسلامی به بازیگر کابوی آمریکایی یعنی «سام الیوت» است، با تراکتورهای خود به تهران میآیند تا به دولت اعتراض کنند.»
بعد از این قسمت نویسنده متن بدون استنادی علمی و منطقی ساخت سدّ در ایران را توسط کارشناسان محیط زیست سرزنش میکند و مینویسد «ایران بعد از انقلاب سدّهای زیادی ساخته است (خصوصاٌ در دولت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور قبلی) که توسط کارشناسان محیط زیست به دلیل آسیبهای آن به آبراهها و مزارع سرزنش شده است. اما فیلم به جای اینکه به این موضوع بپردازد به اعتراض دهقانان علیه قدرت داخلی که به طور نمادگرایانه دولت حسن روحانی را نشان میدهد پرداخته است.» گویا ساخت سد در آمریکا و دیگر کشورهای جهان غیر مرسوم است اما در ایران و بعد از انقلاب امری مضموم شمرده شده است. شیوه بچهگانه نگارنده متن واضح است. او چون دستاویزی برای نقد ندارد عجولانه به هرجا که توانسته چنگی زده است.
در قسمت پایانی متن اشاره میکند که فیلم توسط متحدان دولت و رئیس جمهور مورد نقد قرار گرفته است.