روزنامه رسمی دولت نسبت به هیجان غیرواقعی پدید آمده در بازار بورس ابراز نگرانی کرد. این در حالی است که دولت، مسئولیت دارد این بازار را شفاف و واقعی کند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: در ابتدای سال ۹۷، شاخص کل بورس رقم ۹۶ هزار و ۴۲۵ بود که این شاخص در پایان سال ۹۷ به ۱۷۸ هزار رسید، یعنی ۸۵ درصد رشد و در پایان سال ۹۸ به رقم ۵۱۲ هزار افزایش یافت که به معنای ۱۸۷ درصد رشد است. اما از ابتدای امسال تاکنون، حرکت رشد شاخص آنقدر تند و سریع بوده که توانسته بازده و رشد تمامی بازارها را بهسرعت پشت سر بگذارد بهطوری که حیرت و تعجب کارشناسان اقتصادی داخل و خارج را برانگیزاند. شاید اگر پارسال مطرح میکردند که شاخص کل بورس طی تقریبا یک ماه کاری از ۵۰۰ هزار واحد به ۹۸۰ هزار واحد میرسد، یعنی حدود دو برابر، کسی باورش نمیشد، اما این به واقعیت پیوسته و همین امر باعث نگرانیهایی شده است.
علیالخصوص آنکه هجوم «تودهوار» مردم برای خرید سهام به این نگرانیها بیشتر دامن زده است. آنطور که خبرنگاران و کارگزاران بورسی گزارش دادهاند، انتظار مردم از سود سهام آنقدر بالا است که حتی برخی از آنها اقدام به فروش داراییهای خود از قبیل، خانه، خودرو، طلا و... کردهاند؛ لذا اکنون بازار با افرادی روبهرو است که عمده آنها نه بازار بورس را میشناسند و نه رفتارهای بازار بورس را.
ولی آنها میدانند که یک چیز میخواهند و آن سودهایی بالاتر از نرخ تورم، بازدهی بالاتر از سکه طلا و ارز، یعنی ارقامی در حد ۱۰۰ درصد، طبق همان تبلیغی که در شبکههای مجازی دست به دست و در افواه و در کوچه و خیابان گفته میشود. شدت این تبلیغات تا آن حد شده که مردم دیگر نمیخواهند قبول کنند که بازار بورس و سهام، رفتارهای خود را دارد، لزوما هر سهمی سود نخواهد داد بلکه میتواند زیان هم بدهد. یعنی اقتصاد بازار بورس با مردمی طرف شده که حتی معیارهای اولیه بورس را که شامل EPS یا P/E است نمیدانند، آنها فقط یک چیز را میدانند که بازدهی بورس نباید پایینتر از رشدهای فعلی باشد.
حال سوال اینجا است که چگونه میشود خواسته این مردم را به گونهای هدایت کرد که تبدیل به «مطالبات» نشود. به هر حال هنوز دو سال از ماجرای موسسات اعتباری مانند کاسپین نگذشته است. در آنجا هم دولت با مردمی روبهرو شده بود که با خواستههای سود بالاتر از نرخ تورم و وعده و وعیدهایی که به آنها داده شده بود در این موسسات سپردهگذاری کرده بودند و وقتی این موسسات نتوانستند به آن وعدهها جامه عمل بپوشانند، دولت با مردمی طرف شده بود که «مطالبه» داشتند و در آخر هم مجبور شد که از جیب سیستم بانکی و به ضرر افزایش بدهی دولت به سیستم بانکی، «مطالبه» آنها را تامین سازد.
در واقع الان دولت با مسئولیت بسیار سنگینتری از آن دوره موسسات اعتباری روبهرو است. در آن دوره دولت و کشور با سپردهگذارانی که تعداد آنها شاید به ۱۰۰ هزار نفر هم نمیرسید روبهرو بود، اما الان براساس آخرین آمار نزدیک به یک میلیون نفر به تازگی به نیت سود بالا وارد بازار بورس شدهاند. این تعداد یعنی یک مذاب مطالبهای. مطالبهای که میتواند در صورت عدم تحقق سودآوری مورد انتظار آنها یا خدای نکرده زیانده شدن سهام آنها به یک چالش اساسی برای اقتصاد و کشور تبدیل شود. دولت در این خصوص باید برای هدایت نقدینگی این دسته از مردمی که به سمت بازار بورس روی آوردهاند - آرزویی که مدتها دولتهای قبل در حسرت آن سوختند- چارهای بیندیشد تا مبادا این فرصت بهدست آمده به یک تهدید تبدیل شود.