باز هم توهین و بهتان به مالک اشتر
هنوز امیرالمؤمنین سلام الله علیه و یارانش غریباند و هنوز شخصیت مالک اشتر شرحه شرحه میشود.
چه قدر زشت است که یک روز آقای اصلاحطلبی برای مقابله با " اَینَ عمار" با چنگ زدن به هر رطب و یابسی، شخصیت مالک و عمار را تندرو، تندخو و بیاخلاق معرفی میکرد.
و حالا با استناد به همان اخبار ضعیف که معارضهای فراوانی دارند، یک عدالتخواه؟ برای تجویز یا عادیسازی نقد تند به رهبری و لزوم عدم برخورد دستگاههای امنیتی، مالک را منتقد حکومت حضرت معرفی میکند.
وقتی چنین رسماً با غرض و انگیزه سیاسی به سراغ تاریخ برویم و بین پژوهش روشمند با داستانسرایی و ... تفاوت نگذاریم، چنین میشود.
آیا به صرف اینکه به خواسته و میلمان نزدیک است، هر چه به دستمان برسد باید نقل کنیم؟
یا فارغ از صحت و سقم هر گزارهای، اگر برای اغراضمان مفید بود، آنچه یافتیم بیان کنیم؟
فرق بین حَشویه با مجتهد چیست جز این؟
درباره سخنان آن اصلاحطلب در جلسات یازدهم تا بیست و چهارم بحث "جستاری در حکومت امیرالمومنین سلام الله علیه" به نقد و بررسی پرداختهایم. و صوت و متنش در سایت ما موجود است.
و به زودی در برنامه سمت خدا نیز سیر تاریخی حوادث به شخصیت مالک اشتر در اثنای پیکار صفین میرسد و به بخشی از این اتهامات خواهیم پرداخت.
پ.ن؛ دردآور این است که این برادران عدالتخواه یک روز که جایگاه مسأله مصلحت در حکومت حضرت مطرح میشود، از حواشی و ابعاد ابقای ابوموسی طفره میروند و حالا برای اعتراض به رهبری، به اصرار مالک برای ابقای ابوموسی متمسک میشوند.
پ.ن2 ؛ دردآورتر اینکه این برادر عدالتخواه؟ بهتان زشت دیگری به مالک اشتر میزند و آن این است که مالک، ابوموسی را "آیت الله" و " مؤمن و انقلابی" میدانسته و از طرفداران ابوموسی بوده است!!!
ننگ بر این همه بی مبالاتی.
درباره این فهم سخیف و ناپخته نیز در بحث ابقای ابوموسی در روز سهشنبه 8 بهمن 98 در برنامه سمت خدا، موضوع و مطلب را شکافتهایم. علاقهمندان مراجعه کنند.
پ.ن 3؛ مسئولان جمهوری اسلامی باید با سعه صدر و گوش شنوا از نقدهای دلسوزان استقبال کنند و ناقدان نیز باید در مصونیت باشند، اما برای این خواسته درست، نیازی به سخنان بیارزش، سبک و غیرعلمی نیست.