گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سيده فاطمه حبيبي؛ پس از اعلام نتايج آزمون سراسري در سال 98 مرکز پژوهش هاي مجلس، در طي يک بررسي اعلام کرد که تنها 3 درصد برگزيدگان در مدارس دولتي تحصيل کرده اند.
اين آمار امسال نيز تکرار شد، طبق بررسي روزنامه فرهيختگان نه تنها تمامي رتبه هاي برتر کنکور از مدارس غيردولتي بودند، که 94 درصد رتبه هاي زير هزار نيز از مدارس غيرانتفاعي فارغ التحصيل شده اند.
اين آمارها اگر کمي دقيق تر شود، وضعيت را فاجعه بارتر از اين نشان خواهد داد. بي سهمي مدارس دولتي در قبولي در آزمون سراسري، زنگ خطر جدي براي کشور است.
عدالت آموزشي نقطه آغاز عدالت در هر جامعه است. چرخه کور فقر تنها با آموزش ميشکند، و اين زماني رخ ميدهد که دانش آموز محروم در هنگام بهره مندي از آموزش با دانش آموز متمول برابر باشد. و فقر مانع دسترسي او به آموزش با کيفيت نشود.
اما نتايج هولناک آزمون سراسري نشان مي دهد که دست فقرا از رسيدن به مدارج بالاي علمي کوتاه شده و امکان آموزش مناسب فقط براي افرادي فراهم شده که يا به شکل گزينش شده و تافته جدابافته در مدارس خاص پشتيباني شده اند، يا توسط مکانيسم ثروت حمايت شده و امکان تحصيل در مدارس خصوصي با امکانات ويژه را داشته اند، به عنوان مثال نفر نخست گروه رياضي در مصاحبه اعلام ميکند که سالانه بيست ميليون فقط هزينه شهريه مدرسه محل تحصيلش بوده است.
قبولي در کنکور مدتهاست ديگر بيش از آنکه تابعي از تلاش و استعداد باشد، تابعي از سطح دسترسي به امکانات، و داشتن رفاه است. کودکان محروم در يک رقابت ناعادلانه با ثروتمندان، سالهاست امکان تحصيل در دانشگاه را مي بازند، چرا که آموزش به دليل اجراي سياستهاي سرمايه داري و اقتصاد نئوليبراليسم، هر روز بيش از قبل خصوصي شده و به يک بازار تبديل شده است.
بازاري که در آن اگر پول داشته باشي ميتواني کالاي مرغوب آموزش را بخري، و اگر نه محروم مي ماني؛ در چنين شرايطي تحصيل علم تنها به صاحبان سرمايه، به نسبت سرمايه اي که دارند ميرسد، و از آموزش تنها يادگيري سواد نصيب محرومين ميشود.
نتايج دردناک کنکور نشان داد که آموزش، که تنها اميد براي شکستن چرخه فقر بود نيز از دسترس مستضعفان خارج شده، و سطوح بالاي علمي و به شغلي در ميان عده اي خاص دست به دست مي شود. با طبقاتي شدن آموزش طبيب زاده طبيب ميشود، کارگر زاده کارگر فقير زاده هم فقير مي ماند.
اين همان نئوليبراليسم بي رحمي است که حتي امکان تحصيل را نه فقط از محرومين، که اکنون حتي از مردم عادي هم به نفع طبقه اشراف گرفته است. همان هايي که يا ثروت داشته اند، يا تافته هاي جدا بافته اي بوده اند که در سمپاد تحصيل کرده اند.
آموزشي که امروز به بازاري پرسود تبديل شده، و کودکان اين سرزمين در يک آپارتايد آموزشي طبقه بندي مي شوند، تا جايي که برخي مدارس هنگام ثبت نام شرايط خانوادگي را هم مي سنجند که آيا سطح طبقاتي با آنها هماهنگ است يا خير، يک حق است. حق ساده هر فرد است که از آموزش با کيفيت و مناسب برخوردار باشد. حق را نبايد به شکل يک کالا فروخت. تا جايي که مستضعفان از آن محروم بمانند.
سیده فاطمه حبیبی - کارشناسی داروسازی دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.