ایالات متحده که خود از پیشگامان ساخت سلاح هستهای است و تنها کشوری به شمار میرود که از این سلاح مرگبار استفاده کرده است، از برخی کشورهای همسو با سیاستهای خود در جهت دست یابی به این فناوری حمایت کرده است.
سرویس سیاسی خبرگزاری دانشجو-پیمان حسنی؛ ایالات متحده که خود از پیشگامان ساخت سلاح هستهای است و تنها کشوری به شمار میرود که از این سلا مرگبار استفاده کرده است، از برخی کشورهای همسو با سیاستهای خود در جهت دست یابی به این فناوری حمایت کرده است. اما به دلیل کینه دیرینه مقامات این کشور با جمهوری اسلامی، نه تنها در لفظ به مخالفت با آنان اقدام نموده استف بلکه به منظور جلوگیری از دست یابی ایران به این فناوری، دست به اقدامات متعددی زده است. این اقدامات که طیف وسیعی را شامل میشوند، از فشار و تحریم گرفته تا تهدید و حتی ترور. میتوان ددمنشانهترین و بی رحمانهترین اقدام ایالات متحده علیه دولت و مردم ایران را، ترور نخبگان هستهای این کشور نام برد.
حساسیتها نسبت به برنامه هستهای ایران
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید به ریاست حجت الاسلام حسن روحانی در سال ۱۳۹۲، آرام آرام زمزمههایی از مذاکره و تفاهم با آمریکا بر سر موضوع هستهای ایران به گوش رسید. رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۰ فروردین ماه سال ۱۳۹۴ در دیدار مداحان اهل بیت علیهم السلام، فرمودند: من به مذاکره خوش بین نیستم. این سخن کوتاه، علیرغم ظاهری ساده، باطنی عمیق دارد. با نگاهی به تاریخ بد عهدیهای ایالات متحده در حق تمامی ملتها، میتوانبه ژرفای این سخن پی برد. در حقیقت تاکید ایشان بر حسب تجارب تاریخی ملل مختلف، بر لزوم هوشیاری هرچه بیشتر مسئولین در تعامل با ایالات متحده است.
سال ۲۰۰۱ میلادی به نوعی نقطه عطفی در تاریخ روابط بین الملل معاصر به شمار میرود. در ۱۱ سپتامبر این سال وقوع حمله تروریستی به برجهای تجاری در ایالات متحده باعث شد تا مدتی بعد جرج بوش، رئیس جمهور وقت آن کشور، با حضور در مقابل رسانه ها، طی نطقی شدید اللحن، جمهوری اسلامی ایران، عراق و کره شمالی را محور شرارت در جهان بخواند. از این رو، رویکرد ایالات متحده نسبت به این سه کشور تغییر کرد و فشارهایی را بر آنها وارد شاخت. در همان سال، گروهی از معاندان با انتشار گزارشی از فعالیتهای هستهای و پنهان ایران و تلاش این کشور برای دست یابی به سلاح اتمی، خبر دادند.
اگرچه حساسیتها نسبت به برنامه هستهای ایران از دهه ۱۹۹۰ وجود داشته است، ولی در سال ۲۰۰۲ این حساسیتها تشدید شدند. متعاقب این مسئله بازرسیهای آژانس از تاسیسات هستهای که پیشتر نیز انجام میشدند، با حساسیتهای بیشتری دنبال شدند. از اوایل سال ۲۰۰۳ پرونده ایران در دستور کار شورای حکام (Board of Governors of the International Atomic Energy Agency) قرار گرفت. این شورا قادر است تا در صورتی که یکی از اعضا به تعهدات خود در معاهده NPT پایبند نباشد، تصمیم مقتضی را اتخاذ نماید. علاوه بر آن، اگر این عدم پایبندی فاحش باشد، شورا قادر است تا پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهد.
ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت همواره به عنوان اهرم فشاری در دست غرب بود که درصدد تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران بود. در این بین، غرب علاوه بر فشار و تحریم، جنایتهایی را نیز علیه مردم ایران انجام داد که تلخترین آن، ترور دانشمندان هسته این کشور بود.
ترور دانشمندان هستهای ایران
تاریخ هستهای ایران از پیش از انقلاب تا کنون فراز و نشیبهای متعددی را تجربه کرده است. لیکن شاید تلخترین و سیاهترین قسمت این تاریخ، ترور دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران باشد. اگرچه ایران یکی از بزگترین قربانیان تروریسم در جهان است و از ابتدای انقلاب، دشمنان همواره درصدد ضربه شدن به مردم و نظام اسلامی بوده اند، لیکن بین سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰، تاریخ هستهای ایران شاهد وقوع جنایت با محوریت عبری-غربی است. در این مدت، چهار تن از به نامترین دانشمندان هستهای کشور مورد سوء قصد قرار گرفتند.
در جدول زیر مشخصات شهدای هستهای به اختصار بیان شده است.
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)
نطفه اصلی برجام را باید بیانیه سوئیس درباره راه حلهای لازم جهت نیل به برنامه جامع اقدام مشترک که به تفاهم نامه لوزان نیز مشهور است، دانست. این بیانیه بیانیهای شامل خلاصهای از مجموع راه حلهای تفاهم شده برای رسیدن به برنامه جامع اقدام مشترک پیرامون برنامه هستهای ایران تا ضرب الاجل ۱۰ تیر ۱۳۹۴ است که پس از دو دور مذاکره در بازهٔ زمانی ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ تا ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ در ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ (برابر با ۳ آوریل ۲۰۱۵) میان ایران و گروه ۱+۵ در لوزان سوئیس منعقد شد. باید به این نکته توجه داشت که این راه حلها جنبه حقوقی نداشته و صرفاً راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه جامع اقدام مشترک را فراهم خواهد ساخت.
مذاکرات منتهی به برجام از سال ۲۰۱۳ آغاز شده و پس از قریب به ۲۰ ماه مذاکره فشرده در سال ۲۰۱۵ با امضای توافق نامهای به نام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) پرونده هستهای ایران به ثبات نسبی دست یافت.
تعهدات جمهوری اسلامی ایران ذیل برجام
تعهداتی که بر اساس این توافق بر عهده ایران بود به قرار زیر است:
۱- پاکسازی ذخایر اورانیوم غنی شده متوسط؛ ۲- قطع ذخیره سازی اورانیوم با غنای کم؛ ۳- کاهش تعداد سانتریفیوژها تا دو سوم به مدت ۱۵ سال؛ ۴- عدم غنی سازی اورانیوم بیش از ۶۷/۳ درصد به مدت ۱۵ سال؛ ۵- عدم ساخت تاسیسات غنی سازی جدید؛ ۶- غنی سازی اورانیوم با سانتریفیوژهای نسل یک به مدت ۱۰ سال؛ ۷- امکان دسترسی آژانس به تاسیسات هستهای ایران جهت بازرسی منظم؛ ۸- -امکان ایران برای تحقیق و توسعه در زمینه غنیسازی اورانیوم به مدت ۸ سال تنها در تأسیسات نطنز؛ ۹- - نظارت چندلایه آژانس بینالمللی انرژی هستهای بر زنجیره مواد هستهای ذخیره شده توسط ایران، کارخانههای تولید اورانیوم و تهیه و تدارک هر گونه فناوری هستهای توسط ایران.
تعهدات گروه ۱+۵ ذیل برجام
مهمترین و عمدهترین تعهدی که بر عهده طرفهای دیگر ایران در مذاکرات برجام بود، برداشتن تحریمهای اعمالی علیه جمهوری اسلامی ایران بود. اقداماتی که باید در این راستا انجام میشد به شرح زیر است:
۱- ورای امنیت سازمان ملل متحد طی جلسهای برجام را تأیید نموده و با صدور قطعنامه ۲۲۳۱ تمام مفاد قطعنامههای قبلی خود در خصوص موضوع هستهای ایران شامل ۱۶۹۶ (۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶)، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸)، ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) و ۲۲۲۴ (۲۰۱۵) را همزمان با اجرای اقدامات توافق شده مرتبط با هستهای توسط ایران که توسط آژانس راستیآزمایی میشوند لغو خواهد کرد.
۲- لغو تمام تحریمهای اتحادیه اروپایی و ایالات متحده در حوزههای مالی، بانکی، بیمه، نفت، گاز، پتروشیمی، کشتیرانی، کشتیسازی، ترابری، طلا و فلزات گرانبها، اسکناس، سکه، موارد مجاز هستهای، فلزات، نرمافزار و تسلیحات و همچنین خارج شدن نام برخی از شرکتها و اشخاص حقیقی ایرانی مرتبط با برنامه هستهای ایران از لیست تحریمها در روز اجرایی شدن برجام بر طبق پیوست دوم این توافق؛
۳- عدم وضغ تحریمهای جدید یا اقدامات سخت گیرانه توسط سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا در زمینه انرژی هستهای علیه ایران؛
۴- لغو تحریمهای ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا مربوط به انرژی هستهای ایران (به گونهای که در ضمیمه ۲ توافقنامه آمده) پس از تایید آژانس بینالمللی انرژی هستهای؛
۵- ابقای تحریمهای مربوط به فناوری موشکهای بالستیک به مدت ۸ سال و همچنین برخی تحریمهای مشابه علیه فروش جنگافزارهای متعارف به ایران به مدت ۵ سال؛
۶- لغو برخی تحریمهای اتحادیه اروپا علیه برخی شرکتها و افراد ایران به مدت ۸ سال، با این وجود تمامی تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران که مربوط به نقض حقوق بشر، فناوریهای ساخت موشک و حمایت از وحشتافکنی میشوند، برداشته نخواند شد.
اهمیت برجام برای طرفین این معاهده
ایالات متحده
شاید بتوان چنین ادعا کرد که برنامه هستهای ایران در وهله اول و سپس برنامه موشکی آن مهمترین هدف ایالات متحده، در اعمال فشارها و تحریمها علیه این کشور به شمار میروند. اگرچه دولت اوباما مواضع صریح تری نسبت به ایران داشت، ولی دولت ترامپ مواضع صریحی نسبت به ایران ابراز نداشت و مسلما هر گونه گفتگو و مذاکرهای با چنین دولتی سودمند نخواهد بود. با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند ایالاتمتحده در دوران ریاستجمهوری ترامپ که سیاست «اول آمریکا» را دنبال میکند، قادر به اجرای چنین ابتکارعملی نخواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران
ایران در یک سال پس از خروج آمریکا از برجام همچنان به تعهدات خود پایبند ماند تا اهرم و حمایت دیگر امضاکنندگان توافق هستهای را جلب کند. آنچه در این مدت اتفاق افتاد، اجماع سازی له ایران و علیه آمریکا بود. تا پیش از این، اگر ایالات متحده برای توجیه اعمال و فشارهای خود علیه ایران از طریق اجماع سازی بین المللی اقدام میکرد، حسن نیت و صداقت ایران باعث شد تا این اجماع سازی به صورت معکوس و علیه آمریکا سکل گرفته و این کشور را در مجامع بین الملی من جمله شورای امنیت رسوا سازد.
فرانسه
تحلیلگران فرانسوی معتقدند اصرار بر پیشبرد منافع ملی عامل اصلی تنشها بین ایالاتمتحده و ایران است. اگرچه موضع کنونی دولت ترامپ در قبال غنیسازی مشخص نیست، اما دستیابی به هدف مورد مناقشه غنیسازی صفر غیرممکن است. آنها معتقدند هدف از هرگونه مذاکرات جدیدی باید شاخص ۲۰۲۵ باشد. همه گفتگوها باید بر آینده و نه گذشته، متمرکز باشند. در رابطه با برنامه موشکی ایران چاره کار نمیتواند مونولوگی از سوی واشنگتن باشد و به مذاکراتی محترمانه با تهران نیاز است و همه شرکا باید مساله را قدم به قدم و بهصورت موردبهمورد بررسی و حل کنند.
آلمان
بیشتر تحلیلگران آلمانی معتقدند اگرچه درحالحاضر راهحل دیپلماتیک قابل دستیابی نیست، اما توافقهای جداگانه میتواند به پیشرفت در کوتاهمدت کمک کند. آنها حتی معتقدند چانهزنی و توافق گسترده میتواند در بلند مدت قابل دستیابی باشد. از نظر آلمانیها، ایران و ایالاتمتحده هر دو اکنون موضع خودداری از امتیازدهی را اتخاذ کردهاند و این، همه را به خانه اول بازگردانده است. برای ایران، اگر لغو تحریمهای اولیه در میان گزینههای روی میز نباشد، بازگشت به مذاکرات منطقی نخواهد بود؛ از این رو، منتظر انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده میماند و تا آن زمان، برای دستیابی به اهرمهای فشار بیشتر تلاش میکند.
انگلستان
تا جایی که مساله به موضع رسمی انگلستان مربوط میشود، محافظت از برجام بهترین نتیجه ممکن است. برای بریتانیا مساله غنیسازی هستهای به موشکهای بالستیک و ثبات منطقهای ارجحیت دارد. واقعگرایانهترین رویکرد مدیریت مشکل تا زمان تغییر شرایط است. با تغییر تدریجی منافع، ممکن است ایران به بازگشت به میز مذاکره ترغیب شود، اما این اتفاق پیش از سال ۲۰۲۱ و معلوم شدن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده رخ نخواهد داد. در سطح منطقه، ایران بهدنبال اشغال منطقه نیست و تلاشهای آن برای اعمال نفوذ در همسایگی، ماهیت دفاعی دارد.
فرجام برجام
اگرچه پس از امضای برجام، نه تنها کشورهای طرف این توافق بلکه سایر کشورها نیز آن را اتفاق مهمی در عرصه روابط بین الملل و سیاست بین الملل تلقی میکردند، اما این خوشحالی دیری نپایید. در سال ۲۰۱۷ با انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، معادلات در عرصه جهانی برهم خورد. ترامپ که با شعارهایی مانند اول آمریکا (America First) و با لابی آمریکایی-صهیونیستی بر سر کار آمده بود، عداوت و دشمنی آشکاری را با مردم ایران آغاز کرد. اولین اقدام مهم وی اعلام خروج از برجام بود.
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ شمسی، دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا رسماً اعلام کرد که ایالات متحده از برجام خارج خواهد شد. او، ایران را متهم به حمایت از حزبالله، طالبان، القاعده و سایر سازمانهای تروریستی کرد.
در واکنش به اقدامات ترامپ، رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم سالگرد امام خمینی (ره) در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، به سازمان انرژی اتمی ایران دستور دادند مقدمات لازم برای غنیسازی اورانیوم و دستیابی به ۱۹۰ هزار سو را در قالب برجام را آغاز کند. ایشان با سخیف و سبک خواندن سخنان ترامپ و تهدیدات او نسبت به مردم و نظام ایران در جملهای ماندگار اعلام کردند: «بنده از طرف ملت ایران میگویم: آقای ترامپ! شما غلط میکنید».
پس از خروج ایالات متحده از برجام، ایران همچنان به برجام پایبند بود و مذاکراتی را جهت تحقق اهداف آن با اعضای باقی مانده این توافق انجام داد. لیکن به دلیل عدم توفیق در این مذاکرات، شورای عالی امنیت ملی در اولین سالگرد خروج آمریکا از برجام (۱۸ اریبهشت سال ۱۳۹۸) با صدور اعلامیهای با اشاره به این موضوع که «جمهوری اسلامی ایران در طول یک سال گذشته و پس از خروج غیرقانونی ایالات متحده آمریکا از توافق برجام و نقض مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد، نهایت خویشتنداری را از خود نشان داده و بهدرخواست دیگر اعضای برجام فرصت قابلتوجهی در اختیار آنها قرار داده است» اعلام کرده که: «در راستای صیانت از امنیت و منافع ملی مردم ایران، و در اعمال حقوق خود مندرج در بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، از امروز ۱۸ اردیبهشت ۹۸ برخی اقدامات خود در توافق برجام را متوقف میکند». جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که تعهدات خود را ذیل این توافق در ۵ گام به فاصله زمانی ۲ ماه کاهش خواهد داد. گامهای ایران برای کاهش تعهدات خود به قرار زیر است: گام اول؛ توقف فروش ذخایر اورانیوم غنیشده و ذخایر آب سنگین (۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۹۸) گام دوم؛ عبور از غنیسازی ۶۷/۳ درصد (۱۶ تیرماه ۱۳۹۸) گام سوم؛ لغو محدودیتهای تحقیق و توسعه (۱۳ شهریور ماه ۱۳۹۸) گام چهارم؛ گازدهی در فردو (۱۴ آبان ماه ۱۳۹۸) گام پنجم؛ توقف تمام محدودیتهای عملیاتی ایران در برجام که همان محدودیت در تعداد سانتریفیوژها است (۱۵ دی ماه ۱۳۹۸).
پس از مدتی، ایالات متحده که رسما خروج خود را اعلام کرده بود، مجددا اعلام کرد که مکانیسم ماشه را در برجام فعال خواهد ساخت. بر اساس این مکانیسم، تمامی تحریمهای اعمالی علیه ایران به صورت خودکار بازخواهند گشت و هیچ یک از اعضای دائم شورای امنیت حق وتوی آن را ندارد. علاوه بر آن، ایالات متحده در اقدامی که مجددا منجر به شکست فضاحت بار این کشور شد، نتوانست جز یک کشور کوچک در شورای امنیت را برای اجماع سازی علیه ایران و تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه این کشور، با خود همراه سازد
جمع بندی
علیرغم تلاشهای مذبوحانه ایالات متحده جهت غلبه و سیطره بر مردم ایران، بار دیگر استقامت مردم در برابر ظلم این کشور بر همگان ثابت شد. اگرچه برجام شرایط مطلوب تری برای طرفهای غربی ایجاد میکرد، اما ایالات متحده بر اثر یک اشتباه فاحش استراتژیک، از آن خارج شد. این خروج و ناکامی ایالات متحده در فعال سازی مکانیسم ماشه و نیز عدم توفیق در تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی ایران باعث شد تا ایالات متحده که شعار خود را در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اول آمریکا قرار داده بود، به گفته یکی از مقامات ارشد این کشور، حال به آمریکای تنها (America Alone) تبدیل شده است. شیوع ویروس کرونا، ضعف مدیریتی بالا ترامپ در مهار این ویروس، جنگ تجاری سنگین با چین، شکستهای نظامی پی در پی در عراق و سوریه، برچیده شدن داعش، ترور ناجوانمردانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، شکست آمریکا در شورای امنیت و اخیرا پرونده این کشور در دیوان بین المللی دادگستری و... همگی باعث سقوط محبوبیت ترامپ شده اند. این فرد که هم اکنون درگیر کارزار انتخاباتی در کشور خود است، شدیدا به اقداماتی که بتواند رایهای او را نسبت به رقیب افزایش دهد نیاز دارد. مسلما انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده نه تنها بر سیاست داخلی این کشور، بلکه بر سیاست بین المللی نیز تاثیرگذار خواهد بود. به زعم برخی تحلیل گران، قسمت زیادی از ناکامی ترامپ در این دوره، مسئله ایران است. دو اتفاق پیش رو، از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اول؛ انقضای موعد تحریمهای تسلیحاتی ایران در ۱۸ اکتبر سال جاری (۲۷ مهرماه) و دیگری نتایج انتخابات ایالات متحده. باید دید این دو اتفاق در کنار ابتلای ترامپ به ویروس کرونا، تا چه حد در آنیده معادلات جهانی تاثیر گذار خواهد بود.