گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: چهارمین جشنواره تلویزیونی مستند درست در روزهایی در تلویزیون کلید خورد که بسیاری از مخاطبان آثار نمایشی به واسطه کرونا خانهنشین شده بودند و این خود بزرگترین امتیاز این جشنواره بود. این را همان اول متن نوشتم تا مشخص شود از نظر نگارنده این سطور بهترین و بزرگترین مزیت جشنواره تلویزیونی مستند در شرایط فعلی چیست. یعنی با وجود نقدهایی که ممکن است به این جشنواره نیز همچون هر رویداد فرهنگی دیگری وارد باشد، نباید از این نکته مهم غافل شد که این رویداد هنری در دورهای کارش را آغاز کرد که در عمل سینما و تئاتر و سایر رویدادهای هنری در تعطیلی «نسبتاً» کامل بودند و همچنان هم هستند.
راهاندازی یک جشنواره تلویزیونی آن هم در شبکه مستند که اساسا به واسطه رویکردهای حرفهای و ذاتی که دارد، هر سال با حجم انبوهی از آثار مستند روبروست؛ اتفاق درست و انتخابی هوشمندانه برای یک تیر و دو نشان تلویزیون بود. از یک سو باعث می شد تا در شرایطی که همه مستندسازان، تلویزیون را به عنوان خانه اصلی خود میبینند، زمینه را برای ارتباط گستردهتر مخاطبان با آثار مستند فراهم کند و از سوی دیگر گلچینی از بهترین آثار سینمای مستند را در یک دوره زمانی فشرده روانه آنتن کند تا مخاطبی که تشنه دیدن این آثار به شکلی منسجم است، بتواند این شانس را داشته باشد که از طریق آنتن شبکه تلویزیونی مستند به این خواسته برسد.
دومین امتیاز درباره جشنواره تلویزیونی مستند اما در حوزه فعالیتهای حرفهای این جشنواره بود که میتوان آن را هم یک تیر و دو نشانی دیگر از سوی رویداد دانست. مسئله پرداخت حق پخش در شرایطی که سینمای مستند با اقتصادی به شدت شکننده روبروست، اتفاقی بود که باعث شد تا بسیاری از مستندسازان با انگیزه بیشتری راهی این جشنواره شوند. البته که قطعاً این حق پخش نمیتواند همه هزینههای تولید یک اثر مستند را پوشش دهد؛ ولی نکته اصلی در ارتباط با این رویکرد، احترام به حقوق مستندسازان از منظر حرفهای بود و همین موضوع حداقل از این نظر که بهانهای برای مطالبه این مسئله به شکلی جدیتر و برای سایر رویدادها، میتوان آن را یک اتفاق مثبت برای سینمای مستند است.
جشنواره تلویزیونی مستند البته ایراداتی نیز دارد که باید مهمترین آن را نمایش آثار تکراری در این جشنواره دانست. بسیاری از آثار نمایش داده شده در این جشنواره پیش از این در رویدادهای حرفهای سینمای مستند مثل جشنواره سینماحقیقت، جشنواره فیلم کوتاه تهران یا جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش درآمدهاند و از این نظر تماشای این آثار برای مستندسازان حرفهای جذابیت و تازگی چندانی ندارد. البته که به نظر میرسد سیاستگذاران این جشنواره از ابتدا، هدف خود را بر توجه به مخاطبان عام متمرکز کردهاند نه مخاطبان حرفهای سینمای مستند و خوب به شکل طبیعی مخاطبان عام، بسیاری از این آثار را با وجود تکراری بودند، پیش از این ندیدهاند و این جشنواره فرصتی برای تماشای این آثار توسط آنها خواهد بود.
اما نباید از یک موضوع مهم نیز غافل شد. موضوعی که در ابتدای متن به آن اشاره کردیم. چهارمین جشنواره تلویزیونی مستند در شرایطی کارش را آغاز کرد که تا پیش از برپایی این رویداد، هیچ جشنوارهای در حوزه سینمای مستند از ابتدای سال 99 تا آن زمان برگزار نشده بود و این جشنواره اولین فرصتی بود که توانست فرصت دیده شدن آثار مستند را هم برای مستندسازان و هم برای مستند دوستان فراهم کند.
با این همه به نظر میرسد این رویداد در ادامه مسیر خود و در دورههای بعدی باید چند نکته را به شکل ویژه مورد توجه قرار دهد. یکی مسئله آموزش که مهمترین حلقه مفقوده این رویداد است و باید در ارتباط با آن فکری شود. به ویژه آن که جشنواره تلویزیونی مستند به شکل طبیعی دامنه گستردهتری از مخاطبان را در اقصی نقاط ایران پوشش میدهد و این فرصت بسیار خوبی برای آموزش علاقمندان به سینمای مستند در گوشه گوشه ایران است.
اما پیشنهاد دیگر برای ارتقا سطح کیفی این جشنواره در دورههای بعدی، ایجاد باشگاه ویژه مخاطبان است که بتوان از طریق این جشنواره و در طی سال نیز به کشف استعدادها، جمع آوری بهترین مستندها به ویژه مستندهای ساخته شده توسط مستندسازان جوان و کار اولی از سراسر ایران نیز توجه کرد. این واقعیت انکار ناپذیری است که جشنواره تلویزیونی مستند، زمانی میتواند از انجام کامل ماموریتهایش یاد کند که به مسله کشف استعدادها نیز اهتمام ویژهای داشته باشد.