کتاب صوتی «مردی که هیچ بود» نوشته بازیگر محبوب و درخشان زندهیاد مرتضی احمدی است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب صوتی «مردی که هیچ بود» نوشته بازیگر محبوب و درخشان زندهیاد مرتضی احمدی، به روایت زندگی مردی میپردازد که در کوچه پسکوچههای شهری بزرگ زندگی میکند. داستانی پرکشش و جذاب که شنونده را تا پایان با خود همراه میکند.
با وجود گسترش شهرها و ساختن ساختمانها و برجهایی بلند و بزرگ، هنوز هم افرادی هستند که زندگی در کوچه پسکوچههای قدیمی را ترجیح و زندگیشان را به شکل سنتی ادامه میدهند. این رمان درباره شهر قدیم تهران، کوچه پس کوچههایش، مردمش، عشقهایش، فرهنگش و آداب و رسومش است.
این کتاب فراز و نشیبهای زندگی یکی از تهرانیهای قدیم را شرح میدهد. توصیفات صریح و شنیدنی مرتضی احمدی و فضاسازی خارقالعاده و طنز او، این رمان را به روایتی جذاب و ماندگار تبدیل نموده که همچون اشعار شگفتانگیز وی از قلب و جانش برآمده است.
خلاصه داستان کتاب صوتی «مردی که هیچ بود»:
«شخصیت اصلی این رمان بیوک نام دارد که در کودکی پدر و مادرش را از دست میدهد و خودش خرج و مخارج خانه را به عهده میگیرد. او دو بار ازدواج کرده، اما بچهدار نشده است و به همین دلیل تنها زندگی میکند. بیوک کافهای کوچک راه میاندازد و به کار مشغول میشود.
زهرا و محمود از دیگر شخصیتهای رمان هستند که هر یک سرگذشتی شنیدنی دارند، یکی از آنها به جرم سیاسی زندان بوده و دیگری به خاطر قتل مامور پلیس. زهرا پس از بیرون آمدن از زندان به کافه بیوک میرود و در آنجا کار میکند و محمود نیز که بسیار تغییر کرده، تصمیم دارد با زهرا ازدواج کند. اما شب عروسیشان هر دو مجدد دستگیر میشوند و به زندان میافتند و چند سال بعد آزاد میشوند. آنها پس از آزادی به سراغ بیوک میروند که حسابی پیر شده، بیوک کافه را به هر دوی آنها برای همیشه میسپارد.»
شنیدن این کتاب صوتی به تمام علاقهمندان ادبیات داستانی و دوستداران نویسندگان پیشکسوت پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب صوتی «مردی که هیچ بود» میشنویم:
«یاشا کمی چاق و تپل و سرخ و سفید بود، لب پرخندهایام داش. همه جام جاش بود، با اون لهجه شیرین نیمه آذریش توجه اطرافیانشو به خودش جلب میکرد، قاپشونو میدزدید و یار غارشون میشد. اون مرد بیشیله پیله و کم سوادی بود، اما خیلی سرش میشد. اهل سیر و سفر نبود، چون وضع مالی میزونی نداش. دور هیچ فرقهایام تاب نمیخورد، سرش به کار خودش و زن و بچهاش بود، نماز و روزهاش ترک نمیشد و راه مسجدم گم نمیکرد. اگه کسی تو محل جشنی، عروسیای چیزی داش، یه راس میاومد سراغش و آشپزیشو به اون میداد، دستمزدیام بهش میدادن که کمک خرجش میشد.»
گفتنی است کتاب «مردی که هیچ بود» نوشته مرتضی احمدی و روایت شاهین علایی نژاد از سوی نشر ققنوس راهی بازار کتاب شده است.