
مجموعه نُه داستان انگلیسی چاپ شد
کتاب «هیات منصفه همنوعان (نه داستان انگلیسیزبان)» با ترجمه یوسف نوریزاده توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «هیات منصفه همنوعان (نه داستان انگلیسیزبان)» بهتازگی با ترجمه یوسف نوریزاده توسط نشر پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است.
داستان گردآوریشده در اینکتاب درباره روابط انسانی، شخصیتها و کنش و واکنشهایشان هستند. اینروابط و شخصیتها درقبال رخدادن حوادثی، چون بیماری، مرگ و ... شکل میگیرند. مکانهای قصهها هم مثل همه قصههای دیگر، اداره، خانه، خیابان و ... است.
عناوین داستانهای اینمجموعه، نویسندگان و کشورشان بهترتیب عبارت است از:
«رضایت نسبی» نوشته جان برنساید از اسکاتلند، «خیابان از قلمافتاده» نوشته پاتریک ودینگتون از انگلستان، «حادثهای تکاندهنده» نوشته گراهام گرین از انگلستان، «هیات منصفه همنوعان» نوشته سوزان گلاسپل از آمریکا، «داستانِ یک ساعت» به قلم کِیت چوپین از آمریکا، «خانم کوچولوی پیرِ کریکت کریک» نوشته لِن گرِی از آمریکا، «کورهراه فرسوده» به قلم یودورا وِلتی از آمریکا، «یک روز انتظار» نوشته ارنست همینگوی از آمریکا و «گلهای داوودی از جاناشتاینبِک از آمریکا.
در قسمتی از داستان «هیات منصفه همنوعان» از اینکتاب میخوانیم:
وکیل با اندکی تعظیم به او گفت: «همینطوره که میفرمایید. تازه، خیلی از خونههای مزرعه توی دیکسون کانتی رو میشناسم که همچین حولههای غلتکی هم ندارن.» و دوباره آن را کشید تا به آخرش برسد. خانم هیل گفت: «این جور حولهها خیلی زود کثیف میشن. دست آقایون همیشه اونطور که باید باشه تمیز نیست...»
وکیل خندهای کرد و گفت: «آها، میبینم که دارید هواداری همنوعِ خودتون رو میکنید!» حرفش را قطع کرد و نگاه تیزتری به او انداخت. «آخه شما و خانم رایت همسایه بودین. به نظرم دوست همدیگه هم بودین!»
مارتا هیل سرش را تکان داد: «این چند سال اخیر خیلی کم میدیدمش. بیشتر از یه ساله که پاهامو توی این خونه نداشتهام.»
«برای چی؟ دوستش نداشتید؟»
خانم هیل سرزنده جواب داد: «خیلی هم دوستش داشتم. اما آقای هندرسون میدونید که زنهای مزرعه همیشه دستشون بنده. بعدش هم...» دور تا دور آشپزخانه را از نظر گذراند.
وکیل که از آهنگ صدایش برمیآمد او را تشویق به ادامه حرف زدن میکند گفت «بعدش هم؟»
داستان گردآوریشده در اینکتاب درباره روابط انسانی، شخصیتها و کنش و واکنشهایشان هستند. اینروابط و شخصیتها درقبال رخدادن حوادثی، چون بیماری، مرگ و ... شکل میگیرند. مکانهای قصهها هم مثل همه قصههای دیگر، اداره، خانه، خیابان و ... است.
عناوین داستانهای اینمجموعه، نویسندگان و کشورشان بهترتیب عبارت است از:
«رضایت نسبی» نوشته جان برنساید از اسکاتلند، «خیابان از قلمافتاده» نوشته پاتریک ودینگتون از انگلستان، «حادثهای تکاندهنده» نوشته گراهام گرین از انگلستان، «هیات منصفه همنوعان» نوشته سوزان گلاسپل از آمریکا، «داستانِ یک ساعت» به قلم کِیت چوپین از آمریکا، «خانم کوچولوی پیرِ کریکت کریک» نوشته لِن گرِی از آمریکا، «کورهراه فرسوده» به قلم یودورا وِلتی از آمریکا، «یک روز انتظار» نوشته ارنست همینگوی از آمریکا و «گلهای داوودی از جاناشتاینبِک از آمریکا.
در قسمتی از داستان «هیات منصفه همنوعان» از اینکتاب میخوانیم:
وکیل با اندکی تعظیم به او گفت: «همینطوره که میفرمایید. تازه، خیلی از خونههای مزرعه توی دیکسون کانتی رو میشناسم که همچین حولههای غلتکی هم ندارن.» و دوباره آن را کشید تا به آخرش برسد. خانم هیل گفت: «این جور حولهها خیلی زود کثیف میشن. دست آقایون همیشه اونطور که باید باشه تمیز نیست...»
وکیل خندهای کرد و گفت: «آها، میبینم که دارید هواداری همنوعِ خودتون رو میکنید!» حرفش را قطع کرد و نگاه تیزتری به او انداخت. «آخه شما و خانم رایت همسایه بودین. به نظرم دوست همدیگه هم بودین!»
مارتا هیل سرش را تکان داد: «این چند سال اخیر خیلی کم میدیدمش. بیشتر از یه ساله که پاهامو توی این خونه نداشتهام.»
«برای چی؟ دوستش نداشتید؟»
خانم هیل سرزنده جواب داد: «خیلی هم دوستش داشتم. اما آقای هندرسون میدونید که زنهای مزرعه همیشه دستشون بنده. بعدش هم...» دور تا دور آشپزخانه را از نظر گذراند.
وکیل که از آهنگ صدایش برمیآمد او را تشویق به ادامه حرف زدن میکند گفت «بعدش هم؟»
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.