گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: در هنگامه اي هستيم كه ايران عزيزمان در برابر دريايي از تبليغات نادرست امريكا و انگليس قرار دارد. كشوري كه ما مي بينيم و در آن زندگي مي كنيم با آنچه در صفحه نمايشگرهاي مخاطبان جهاني به تصوير كشيده مي شود و سرشار از بغض هاي عجيب است فاصله اي از زمين تا آسمان دارد.
چهره اي بي ارتباط با حقيقت ايران و جوهره وجودي فرهنگ اين سرزمين به مردم جهان عرضه مي شود و شبكه هاي برون مرزي کشورمان همچون پرس تی وی، العالمف سحر و .... ئوظيفه سنگيني در پالايش اين تصاوير بَرساخته از اذهان مردم گيتي به عهده دارند. چرا که آنچه ديده مي شود با آنچه در حقيقت وجود دارد متفاوت است.
برنامه «ايران» شبكه پرس تي وي يكي از مواردي است كه نقش خود را به خوبي ايفا كرده است و با سفر به چهار گوشه اين كشور ايراني را معرفي مي كند كه حقيقت دیده می شود تا مخاطب بتواند با آنچه در خیال پردازی رسانه های غربی معرفی می شود توان تفکیک داشته باشد.
سندي براي آينده
يكي از ويژگي هاي اين برنامه اين است كه از آثار باستاني و ميراث فرهنگ هاي گوناگون كشور تصويربرداري مي كند و خود اين اقدام مي تواند سندي باشد براي نگهداشت آنها در حافظه رسانه اي جهان.
اين از جمله مزيت هاي نسبي به تصوير كشيدن ارزش هاي اجتماعي، فرهنگي و تاريخي ايران است كه بسياري از آنها براي خود مردم ما نيز چندان آشنا نيست.
گستردگي سرزميني، تنوع فراوان و گوناگوني هر منطقه از كشور با منطقه ای ديگر در عين وجود شباهت هاي خاص موجب شده تا بسياري از شهرها و مناطق با انبوه جذابيت هاي تاريخي و فرهنگي از ديد مردم دور بماند از اين رو نياز بوده و خواهد بود كه برنامه اي اين فقدان آگاهي در خصوص سراسر اين خطه را پر كند.
برنامه «ایران» شبکه پرس تی وی علاوه بر اينكه مي تواند به معرفي كشور ما در جهان كمك كند، همين ناشناخته هاي هر بخش را به هم ميهنان بخش ديگر كشور نيز مي تواند بشناساندف زیرا از شبکه های داخلی هم پخش می شود و مورد استقبال مخاطبان است.
مخاطب خارجی با تماشاي برنامه «ايران» مي تواند تصويري شفاف و دقيق از کشور ايران به دست آورد كه به صورت حتم كاملا متفاوت از تصاويري است كه شبكه هاي شركتي جريان اصلي در غرب آن را تبليغ مي كنند. يكي از موارد به فرهنگ و تمدن گذشته ايران باز مي گردد كه تقريبا هر هفته در برنامه «ايران» به تصوير كشيده مي شود.
بخش ديگر صلح جويي شهروندان ايراني است كه در رسانه هاي غربي به صورت وارونه به نمايش در مي آيد. برنامه «ايران» سعي دارد ويژگي هاي منحصر به فرد و استثنايي اين كشور را از طريق سفر گزارشگران اين شبكه و با رویکردی استنادي و جذاب به مخاطب عرضه كند.
اين فعاليت در تقابل آشكار با جنگ شناختي است كه از سوي لندن و واشنگتن دنبال مي شود و هدف از آن متبادر كردن تصاويري از كشور ما بر اذهان ملل جهان است که وجود خارجي ندارد. بنابراین می توان گفت ایران را باید در «ایران» دید.
معرفي ايران آن گونه كه هست و آنچنان كه در گذشته به سر مي بُرده كمكي است تا تصویرسازی خیالی دیگران از اذهان ناظران ناآگاه زدوده شود.
اين درحاليست كه رقباي منطقه اي ايران به همراه انگليس و امريكا سعي خود را بر معرفي وضعيت ناخوشايندي از ايران متمركز كرده اند اما پادزهر آن بسيار ساده است. برنامه «ايران» در ايران توليد مي شود و آنچه نشان مي دهد قابل دسترس است حال آنكه تبليغات مسموم عربستان و هدايت لندن و واشنگتن قابل استناد نيست.
چرا ایران را وارونه نشان می دهند
به راستي چنانچه آن تصاوير بَرساخته براي تبليغات مسموم درست بود چه نيازي به اين همه فعاليت و هزينه دلارهاي بسيار براي معرفي بدي هاي يك كشور. وقتي مي توان از علت اين تلاش گسترده رسانه هاي غربگرا آگاه شد كه به تماشاي برنامه «ايران» نشسته باشيم تا دريابيم رسانه هاي شركتي جريان اصلي از چه حقيقتي مي گريزند و تلاش دارند تا فكر مخاطب را از چه حقایقی دور سازند.
هدف از وارونه نمایاندن ایران در فکر مخاطب غربی زمینه سازی برای منطقی نشان دادن حجم بالای دشمنی واشنگتن و لندن با ایران است تا همراهی عمومی رای دهندگان و مالیات دهندگان غربی با روش های ضد انسانی این دو کشور فراهم شود بیش از چهار دهه است که ایران به عنوان کشوری که صلح جهانی را تهدید می کند معرفی می شود و این نوع تبلیغات دروغین برای احزاب غربی مصرف داخلی هم دارد و بستری برای پذیرش فشارهای فزاینده بر مردم ایران را تامین می کند.
حال آنکه معرفی کشوری که صلح جو و مهمان دوست است پاسخی است درست به آنچه دشمنان کشور ما انجام می دهند. این امر در دیپلماسی عمومی از جایگاه بالایی برخوردار است. از این رو برنامه هایی مشابه «ایران» می تواند به صورت نرم آنچه را علیه ایران انجام می شود، در حد توانش خنثی سازد.
طبعا هر چه امکانات این شبکه برای تولید محتوای اینچنینی بیشتر باشد بهتر می تواند وظیفه ذاتی خود را در حمایت از ایران به سرانجام رساند و این مهم بر عهده دولت است که از مدافعان فرهنگی کشور در فراسوی مرزها پشتیبانی مالی و غیر مالی لازم را انجام دهد.
با داشتن برنامه هایی مانند «ایران» اهداف چند منظوره ای قابل تحقق است که به برخی اشاره شد و البته می توان آن را با اهداف اقتصادی نیز توسعه داد.