به گفته مرکز تحقیقات صداوسیما، تلویزیون مهمترین منبع کسب اخبار و اطلاعات در ایران است. پس نحوۀ برخورد این رسانه با رویدادهای سیاسی و مسائل روز کشور و چگونگی پوشش آنها، تأتیر مهمی در شکل گیری رفتار مردم خواهد داشت. از طرفی برنامههای گفتگو محوری که به طرح مسائل روز کشور میپردازند، میتوانند در شفاف سازی، نقش مهمی ایفا کنند.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- نرگس روزبه؛ این روزها کسی در مفید بودن تلویزیون شک نمیکند. همانقدر که در مفید بودن تلفن، همانقدر که در مفید بودن هواپیما. ولی ما حالا سوار هواپیمایی شدهایم که میخواهد ما را میانۀ راه، حوالی ابرهای باران زا پیاده کند. مهماندار باصدای بلند فریاد میزند به مقصد رسیدهایم و ما میان زمین و هوا، هاج و واج از مقصدی که به آن نخواهیم رسید. نه میتوانیم همانجا پیاده شویم و نه میتوانیم همانجا بمانیم. قصۀ این روزهای ما و رادیو و تلویزیونمان، قصۀ به مقصد نرسیدن است.
اطلاعات و مردم سالاری آشناترین و همه فهمترین مشخصۀ جمهوری اسلامی، مشارکت مدنیست؛ و در این میان، منابع اطلاعات درست، بی گمان بخش اصلی و سازنده هرجامعه مردم سالار را میسازد. مدیسون، چهارمین رئیس جمهور و معمار قانون اساسی ایالت متحده آمریکا، اینطور فریاد میزند که: «دولت مردمی بدون اطلاعات همگانی چیزی جز پیش درآمد یک نمایش خنده آور یا فاجعه نیست. دانایی برای همیشه نادانی را رهبری خواهد کرد و مردمی که در نظر دارند خودشان گرداننده امور خود باشند باید خود را به نیروی چیزی که به آنها دانایی میبخشد، بیارایند.» واژههای مدیسون شیپور بلند بیدار باش برای کسانی است که سعی دارند فرایند جامعه مردم سالارانه را با محدود کردن ِاطلاعاتِ در دست مردم، رو به ناتوانی بکشند. حق رأی همگانی، شاید هریک از ما را به عرصه سیاست کشانده باشد، اما اگر رأی دهندگان نتوانند به دادههای سرشار از استانداردهای جامعه و امور سیاسی و اقتصادی، دسترسی داشته باشند، چطور میتوانند ابراز نظر کنند؟ سازمانهای رادیو تلویزیونی بی گمان در زمره برجستهترین بنگاههای اطلاعاتی هستند. به گفته مرکز تحقیقات صداوسیما، تلویزیون مهمترین منبع کسب اخبار و اطلاعات در ایران است. پس نحوۀ برخورد این رسانه با رویدادهای سیاسی و مسائل روز کشور و چگونگی پوشش آنها، تأتیر مهمی در شکل گیری رفتار مردم خواهد داشت.
از طرفی برنامههای گفتگو محوری که به طرح مسائل روز کشور میپردازند، میتوانند در شفاف سازی، نقش مهمی ایفا کنند. برنامهی گفتگو محور در تعریف جهانی، فضایی میان فردی است که در آن گروهی کوچک و متشکل از دو یا چند نفر با خودشان صحبت میکنند، اما در عین حال به طور نامحسوس، اما شفاف، موضوعی را برای تودۀ مخاطب روشن میسازند. برنامههای گفتگو محور به دلیل رویایی مستقیم و بی واسطه با کسانی که در زمینۀ مورد علاقه بینندگان، اطلاعات به روز و جدیدی دارند از جمله برنامههای پرتولید و پرمخاطب رادیو و تلویزون است. همچنین صرفه اقتصادی و زمانی تولید برنامههای گفتگو محور باعث شده تا برنامه سازان، بیش از پیش به سمت تولید چنین برنامههایی روانه شوند. ما ناگزیر بایستی بپرسیم آیا «بیشتر» به معنای «بهتر» است؟ بی گمان روانه کردن مقدار بیشتری اطلاعات به سوی عامۀ مردم، پیشرفت نسبت به گذشته نیست، زیرا احتمال میرود که اطلاعات فراوری شده برای کج روی یا سرگرمی، سرپوش گذاشتن و یا فریبکاری باشد. رد دیدگاهی که معتقد است اطلاعات باید محدود شوند چراکه اطلاعات دردسترس مردم میتواند امور حکمرانی را دچار مشکل کند، قطعا به معنی پذیرفتن دیدگاهی که درنظر دارد حق و حقیقت را در انبوه اطلاعات پنهان کند، نیست. اما درستترین اطلاعات برای عامۀ مردم چه اطلاعاتی است؟
صداوسیما؛ خسته، سنگین و غیر چابک ابتداییترین و سادهترین شیوۀ برنامه سازی، ساخت برنامههای گفتگو محور رادیوییست. آنچنان که میشود دو نفر حتی یک مکالمه تلفنی را بدون هیچ امکاناتی به روی آنتن ببرند. گفتگوهای تلویزیونی نیز از رادیو سرچشمه گرفتهاند. اما از دهۀ ۸۰ به بعد، برنامههای گفتگو محور ساختارمند و منسجمتر شدهاند. حسین عباسی فر، تهیه کننده رادیو جوان، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو پیرامون موضوع برنامههای گفتگو محور رادیویی گفت: «رادیو تلویزیونمان هنوز هم در قصۀ گفتگو ضعفهای جدی دارد. اهداف برنامه سازان مشخص نیست و این باعث شده است همه چیز بی نتیجه بماند.»
عباسی فر ادامه داد: «رادیو جوان، بعد از رادیو آوا پر شنوندهترین رادیوی ما ایرانی هاست. شعار رادیو جوان چیست؟ رادیو جوان میگوید: شنیده میشوید. شنیده میشوید، میتواند دو معنی داشته باشد. یکی اینکه مثل اکثر تلنتهای دنیا به مردم بگوییم بیایید شنیده شوید، آیتم ساز شوید و آثارتان از رادیو جوان پخش شود تا دیده شوید و استعدادتان کشف شود. یا اینکه بگوییم آی مردم، من رادیو جوان، صدای شما مردم هستم. اگر موقع به مدرسه بردن فرزندتان، موقع نشستن سر سفره هایتان، موقع نگاه انداختن به جیب هایتان، حرفی دارید، من رایو جوان، میشوم صدای شما تا به گوش مسئولین برسانم، یا میشوم صدای اساتید و نخبگان تا به گوش مردم و مسئولین برسانم، یا حتی صدای مسئولین، تا به گوش مردم برسانم. اما مشکلی که وجود دارد این است که صداوسیمای ما به شدت سنگین، خسته، و غیر چابک است؛ و این باعث شده همیشه نسبت به اتفاقات روز عقب بماند.» عباسی فر افزود: «ما همیشه شاهد بودیم، یک اتفاقی که در کشور افتاده، خبرش را همۀ شبکههای خارجی کارکردند، فضای شبکههای اجتماعی پر شده است، مدیریت افکار انجام شده، تازه صداوسیما دارد تصمیم میگیرد آیا به این موضوع ورود کند یا نه؟ همه اینها هم بخاطر سیستمهای اداریست، تا طرحی را بدهیم، تا تصویب شود، تا تولید شود، انقدر طولانی شده است که دیگر فایده ندارد. درکل بردن چنین برنامههایی روی آنتن بسیار سخت است. گاها ایده برنامه که مطرح میشود مدیرگروه یک فیلتری میگذارد، یک قسمت که پخش میشود، مدیر شبکه فیلتر دیگری میگذارد، کمی که میگذرد نظارت رادیو یک ممیزی لحاظ میکند. تا بلاخره برسد به دولت و سفارشات مختلف برای جلوگیری از برنامه؛ که همه ما در این چندسال اخیر بسیار شاهد توقیف برنامههای گفتگو محور به همین دلایل بودهایم.»
انتقاد به دولت در صداوسیما معنایی ندارد از چالشهای وابستگی مالی صداوسیما به دولت که بگذریم، درباره استقلال مالی بنگاههای پخش رادیو تلویزیونی خدمات همگانی در جهان اطلاعات بسندهای در کتاب نظریههای جامعه اطلاعاتی به چشم میخورد. در بخشی از این کتاب که به نحوۀ شکل گیری بی بی سی میپردازد، اینطور آمده است که: «پخش رادیو تلویزیونی خدمات همگانی (PSB) را شاید بتوان گونهای تلقی کرد که از نظر نهادی در عملکرد روزمره خود از فشارهای سیاسی، بازرگانی، و حتی خواستههای مخاطبان آزاد است و تحت تاثیر جبرهای ناشی از رویههای بازرگانی شرکتها نیست، به آسانی در دسترس و بهره برداری همگان قرار دارد و تنها در اختیار کسانی نیست که میتوانند پذیره نویسی کنند یا توجه آگاهی دهندگان و پشتیبانان مالی را به خاطر درآمد، به خود جلب کنند. برخی از ویژگیهای (PSB) باور یورگن هابرماس را از گسترۀ همگانی باز میتاباند، که از همه مهمتر جایگاه مستقل از دولت و بازار است؛ که براساس آنها کارگزاران (PSB) بر ارتباطات سالم و دستکاری نشده و توان دسترسی همگان بدون در نظر گرفتن درآمد یا داراییشان، پافشاری میکنند. بی بی سی (بنگاه رادیو تلویزیونی بریتانیا) با بنیانگذاری در دهههای آغازین سده بیستم، هوشمندانه برای کارهای دارای فاصله با حوزه بازرگانی طراحی شده بود. آنها به این نتیجه رسیدند که خدمات پخش باید توسط شرکتی عمومی رهبری شود که به عنوان امانتدار منافع ملی کار میکند و جایگاه و کارکرد هایش باید با بخش عمومی برابر باشد. به این ترتیب بی بی سی انحصار پخش رادیو تلویزیونی را به در دست آورد و بودجه اش از مالیات اجباری بر گیرندگان (هزینه پروانه) رسانههای بیسیم و سپس تلویزیون برآورده شد.»
شاید همۀ اینها تنها گوشهای از راه کار جهانیان برای رفع مشکلات بودجه بنگاههای رادیو تلویزیونی خدمات همگانی باشد و موفقیت و عدم موفقیت هرکدام از این رویهها هنوز در ایران کاملا مشخص نیست. عباسی فر درباره وابستگی بودجه صداوسیما به دولت و چالشهایی که این رویه پیش روی برنامههای سیاسی گفتگو محور قرار میدهد، گفت: «تا وقتی که صداوسیما استقلال مالی ندارد و افسار اقتصادیاش دست جای دیگریست، همان جاهم تعیین میکند که ما چه بگوییم و چه نگوییم. صداوسیما هم اگر در بعضی برنامه هایش انتقاداتی میکند برای این است که بگوید بلاخره ماهم درد مردم را میدانیم و گرنه جنس هیچ کدام از انتقادها واقعی نیست و عملا انتقاد به دولت معنایی در صداوسیما ندارد.»
تهیه کننده و مجری، ستارگان برنامههای گفتگو محور شیوۀ ارائه گفتگو به اندازه محتوا اهمیت دارد. به نظر اروینگ گافمن: «برنامههای گفتگو محور، گفت و گویی جسورانه تلقی میشوند که به طور معمول مبهم است و نتیجهی آن از قبل طراحی شده نیست.» فردی که با جسارت یک گفتگوی مبهم را به سرانجام میرساند، مجری است. مجری، ستاره برنامه است. او باید نقش میانجی، تحلیلگر، آموزگار و مشاور را در برنامه ایفا کند. در واقع مجری برچسب محصول است. سختی و جذابیت این نوع برنامهها در این است که مجری و مخاطب در یک لحظه از زمان با هم سهیماند و برنامههای زنده درحالتی روی آنتن میروند که از کنترل گروه برنامه ساز خارج است و تولید کننده نیز خود شاهد ماجراست؛ و آن کسی که قرار است به گفتگو جهت دهد، مجری است. تهیه کنندۀ رادیو جوان، درباره اهمیت نقش مجری و تهیه کننده در این نوع برنامهها میگوید: «یک زمانی شهید بهشتی و شهید مطهری خودشان پیش قدم میشدند برای اینکه بیایند در صداوسیما مناظره کنند. چرا الآن چنین اتفاقی نمیافتد؟ چرا الان بزرگان و نخبگان ما نمیخواهند در صداوسیما حضور پیداکنند؟ همه اینها بخاطر این است که ما انقدر کارشناسان سطح چندم و دم دستی آوردهایم که دیگر متخصصان سطح بالای ما نمیآیند روی آنتن صداوسیما تا علمشان را عرضه کنند مگر اینکه یک برنامه خاصی در شبکۀ چهار باشد در یک زمان خاصی تازه اگر هم میآیند از باب ادای دین به شهدا و انقلاب است. میدانید دلیل اینکه تهیه کنندگان سراغ آن نخبۀ علمی نمیروند چیست؟ تمام ضعف صداوسیما در قصه برنامههای گفتگو محور و مناظرهای عدم تخصص و دانش علمی تهیه کننده برنامه است.» عباسی فر ادامه داد: «دکتر وحید یامین پور، نادرطالب زاده، عادل فردوسی پور، بچههای تیم ثریا، پایش و بدون توقف خودشان سواد علمی مباحث را دارند که آن اتفاقی که باید، در برنامه هایشان میافتد و به راحتی هم بزرگان ما قبول میکنند در این برنامهها حضور پیدا کنند، چون خود تهیه کننده شأن علمی لازم را دارد. فقط کافیست تهیهکنندههای ما اهل علم باشند.»
عباسی فر درباره نحوۀ آموزش در دانشگاه صداوسیما بیان کرد: «نوع آموزش در دانشگاه صداوسیما غلط است. کسی نباید بیاید دانشگاه تا فن و مهارت یاد بگیرد. نولان، یک فیلسوف است که کارگردانی و نویسندگی میکند. زمان سعدی و حافظ و نظامی هم رسانه، شعر بود، اما اینها همه حکیم بودند نه صرفا شاعر. مشکل این است که ساحت فرم و فن را گذاشتیم یک طرف و علم و دانش را طرف دیگر. هرکسی که در حوزۀ علمی خودش تخصص دارد باید بیاید پای کار و برنامه سازی را یاد بگیرد. این منطقیست کسی که روی یک محتوا تخصص دارد حالا یک برنامۀ تخصصی گفتگو محور بسازد. در غیر این صورت چنین برنامههایی موفق نخواهند شد.»
رسانۀ ملی؛ بی مسئله و بی مسئولیت از همان ابتدا گفتیم، قصۀ نرسیدن است. قصۀ همان هواپیمایی که قرار است ما را میانه راه پیاده کند. گمان میبرد که وظیفهاش به پایان رسیده، اما هنوز تا مقصد فرسنگها فاصله است.
عباسی فر با انتقاد به نتیجه برنامههای گفتگو محور رسانه ملی گفت: «من به شدت با برخی از این برنامههای گفتگو محور مخالفم. ما معمولا میاییم و میگویم این مشکل وجود دارد. اما راه حلی برایش ارائه نمیدهیم. به نظر شما این اتفاق خوبیست؟! یا مثلا فرض کنید در بهترین حالت دو نفر استاد میآوریم برای مناظره، یکی تمام قد از اقتصاد سرمایه داری دفاع میکند و دیگری از اقتصاد اسلامی. من و شما از کجا میتوانیم تشخیص دهیم کدام درست میگویند؟ اصلا صداوسیما جای دعواهای دانشگاهی است؟ یا ما باید نتیجه را بیاوریم روی آنتن و مطرح کنیم؟ یا در بهترین شرایط با حفظ جایگاه کارشناس به مناظرۀ رو در رو با مردم بپردازیم. تقریبا مثل برنامه بدون توقف.»
عباسی فر ادامه داد: «ما دربهترین حالت برنامه ها، اگر بهترین نتیجه گیریها را هم روی آنتن شبکه داشته باشیم، بازهم چیزی جز یأس و ناامیدی برای مردم نخواهیم داشت. مخاطب با خودش نمیگوید راه حل مشکل مملکت در آن برنامه مطرح شد پس چرا مسئولان فکری نمیکنند؟ پس چرا پس از گذشت سالها از برنامههایی که در آن مشکل خودرو ملی حل شده بود هنوز ما در خودروی ملی مشکل داریم؟» عباسی فر با اشاره به ضرورت رسانه مسئله محور مطرح کرد: «اصرار و پافشاری بر تولید برنامههای گفتگو محور، چاره راه نیست. اصل وظیفه و رسالت رسانه در اینجاست که یکبار اگر راه حلی منطقی در یکی از این برنامهها مطرح شد، با تمام قوا چندسال برای رفع آن مشکل تلاش کند و از مسئولین پیگیر شود. کدام یک از تهیهکنندگان و مدیران شبکه نگاه بلند مدت و مسئله محور نسبت به رسانه ملی دارند؟ کدام مدیر دغدغه حل مسئله دارد؟ به خدا که اگر اینطور شود مردم عاشق صداوسیما و نظام و انقلاب میشوند.» رسیدن به مقصد، تنها با مسئله محوری شبکههای رسانه ملی امکان پذیر است و این امر، نیازمند اتحاد برنامه سازان، برنامه ریزی بلند مدت و روحیه حل مسئله در میان مدیران شبکه است.