ما مطالعه کردن را جزو کارهای بشری نمیدانیم! معمولا باید کار دیگری داشته باشیم تا بخاطرش کتاب بخوانیم. مثلا شب امتحان باشد، معلم در مدرسه یا استاد در دانشگاه از ما مطالعه کتابی را بخواهد یا قرار باشد در جایی سخنرانی کنیم و یا دانشمند باشیم!
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- حانیه دیجور؛ ما مطالعه کردن را اصلاً جزو کارهای بشری نمیدانیم! معمولا باید کار دیگری داشته باشیم تا بخاطرش کتاب بخوانیم. مثلا شب امتحان باشد، معلم در مدرسه یا استاد در دانشگاه از ما مطالعه کتابی را بخواهد یا قرار باشد در جایی سخنرانی کنیم و یا دانشمند باشیم! همیشه بهانههای موجهی برای کتابنخواندن داریم و کارهای نکرده زیادی که اولویت بالاتری از مطالعه برایمان داشتهاند. کتاب، اما در زندگی مردم دیگر دنیا جایگاه متفاوتی دارد؛ ضرورتی در حد غذا خوردن، ورزش کردن و حتی خوابیدن!
ابهامی به نام سرانه مطالعه در ایران
شاید کارکردن با دادهها و آمار و ارقام در وادی فرهنگ که مبحثی کیفی است، چندان اهمیتی نداشته باشد؛ اما ناگزیریم برای ارزیابی شاخصههای فرهنگی ملاکی کمی در نظر بگیریم.
یکی از این شاخصهها سرانه مطالعه مردم است. به میزان ساعت یا صفحهای که هر فرد در طول روز میخواند، سرانه مطالعه میگویند. این عدد شاخص خوبی برای سنجش میزان اهمیت مردم به رشد و دانستن است و میتوان آن را یکی از شاخصهای توسعهیافتگی هر کشور محسوب کرد. جالب اینکه کتابهای درسی و که همه دانشآموزان و دانشجویان میخوانند در سرانه مطالعه کشور محسوب نمیشود بلکه مطالعه آزاد و کتابهایی که ما به انتخاب خود میخوانیم مهم هستند.
مشخص بودن میزان مطالعه مردم به افراد و سازمانهای فرهنگی کمک میکند متناسب با نیاز و شرایط فعلی مردم برنامهریزی کنند و مسیری برای رشد سطح آگاهی مردم طراحی کنند، اما متاسفانه هنوز آماری دقیق از سرانه مطالعه مردم ایران نداریم! شاید همین موضوع نشاندهنده نبود عزم برای انجام شدن کارهایی موثر در راستای بهبود مطالعه در کشور، توسط نهادهای متولی فرهنگ باشد.
همچنان که عدد ثابتی از جانب مرکز آمار ایران داده نشده، اما با این حال در سال ۹۷، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آماری را اعلام کرد که طبق آن ۳۵ میلیون نفر در ایران مطالعهی آزاد دارند. طبق این گزارش، میزان مطالعهی هر ایرانی ۱۲.۵ دقیقه در روز است. در سال ۹۵، اخباری در بسیاری از خبرگزاریهای داخلی منتشر شد و سرانه مطالعه در ایران را تنها ۲ دقیقه در روز اعلام کرده بود. این خبر باعث واکنش مدیر وقت کتابخانه ملی شد و پس از آن، کتابخانه ملی آمار سرانه مطالعه ایران را اینطور اعلام کرد:
" سرانه مطالعه کشور، ۷۵ دقیقه و ۳۴ ثانیه در هرروز است که ۱۵ دقیقه و ۱۷ ثانیه به کتاب، ۲۱ دقیقه و ۳۱ ثانیه برای قرآن و ادعیه، ۳۲ دقیقه و ۳۶ ثانیه روزنامه و پنج دقیقه و ۴۲ ثانیه به نشریهخوانی اختصاص پیداکرده است. "
البته میتوان گفت که این آمار احتمالا مطلوبتر از واقعیت است، با این حال اگر کاری به آمار و ارقام هم نداشته باشیم، با نگاهی به دوستان، همکاران و همکلاسیهای خودمان میتوانیم ارزیابی کنیم که کتاب تا چه اندازه جزء ضروریات زندگی ماست. ما تا به حال نشنیدهایم که کتابفروشی یا نشر شغل پردرآمدی باشد و نسبت به مشاغلی، چون فستوفود و انواع فروشگاه که هر روز از هرجای خیابان میرویند، شاهد راهاندازی کتابفروشیها جدید نبودهایم.
اوضاع کتاب در ینگه دنیا چطور است؟
وضع کتابخوانی، اما در کشورهای دیگر دنیا، از کشورهای توسعهیافته گرفته تا همسایههای کمتر پیشرفته ایران طور دیگری است. در ادامه آماری از سرانه مطالعه در برخی کشورها خواهیم خواند که مرور آنها حیرتانگیز و البته تاسفآور است:
ژاپن: از کشور شگفتانگیز ژاپن شروع کنیم. اعداد و ارقام مطالعه و کتابخوانی در این کشور چشمانتان را از حدقه بیرون میآورد! از متوسط سرعت مطالعه ۱۰۰۰ کلمه بردقیقه گرفته تا حداقل تیراژ کتاب ۱۵۰۰۰ نسخهای (۱۵ برابر ایران) و سرانه مطالعهای نزدیک به ۹۰ دقیقه در روز اختلاف فاحشی را نسبت به کشورهای دیگر ایجاد کرده است. جالب اینجاست که ژاپنیها ساعات کاری بالاتری نسبت به استاندارد جهانی دارند؛ با این حال چنین زمان شگفتانگیزی را صرف مطالعه میکنند.
هند: کشوری است که نرخ سواد آن در سال ۱۹۴۷ نزدیک به ۱۲ درصد بود و توانست این شاخص را تا سال ۲۰۱۱ به ۸۴ درصد برساند. هر هندی سالانه حداقل ۳۲۰ صفحه کتاب میخواند. بنیاد ملی کتاب هندوستان در تحقیقات میدانی متوجه شده است اهالی آن سرزمین بیشتر به دنبال افزایش اطلاعات عمومی و دانش تخصصی خود هستند و با اینکه با متوسط جهانی فاصله دارند، اما این را خوب فهمیدهاند که برای پیشرفت راهی جز تلاش برای مطالعهی بیشتر و بیشتر ندارند.
سوئد: کتابخانههای سیار شاید به نظر فانتزی برسد، اما در سوئد بحثی جدی، کاربردی و پرمخاطب است. چنانکه در این کشور ۹۰ کتابخانهی مجهز سیار وجود دارد که بالغ بر ۷۲۵۰ ایستگاه مشخص دارند. سوئد ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد که حدود ۳ میلیون نفرش عضو کتابخانه هستند. یعنی حدود ۳۰ درصد با محاسبه نوزادان و کهنسالان و بیماران! و جالبتر آنکه نوجوانان ۹ تا ۱۴ سال بیشترین ردهی سنی بازدیدکننده از کتابخانهها هستند. مردمان این کشور سرد اروپائی، روزانه ۲۰ دقیقه کتاب میخوانند.
اسپانیا: یکی از قدرتمندترین تولیدکنندههای کتاب در جهان اسپانیا است و همیشه در این کشور اوضاع چاپ و نشر و مطالعه روبهراه بوده. بر اساس دادههای رسمی فدراسیون صنفی ناشران اسپانیا، ۵۲ درصد از مردم هر روز زمانی را صرف مطالعهی اینترنتی میکنند و صنعت کتاب الکترونیک در این کشور به سرعت روبه فزونی است.
آمریکا: برخی نشریات آمریکایی از اوضاع وخیم کتابخوانی و عادت ترک شدهی مطالعه در بین اهالی این سرزمین مینویسند. این گزارشها نشان میدهد کمتر از یک سوم نوجوانان ۱۳ ساله کتاب میخوانند و هرچه بزرگتر میشوند این عادت کمرنگتر میشود تا آنجا که میانگین مطالعه در سنین ۱۵ تا ۲۴ سال تنها هفت دقیقه تخمین زده شده است.
اعراب حوزهی خلیج فارس: اعراب این روزها در خوشبینانهترین حالت ممکن سرانه مطالعهای به خود اختصاص دادهاند که بهتر است در عوض اعلام دقیقه، میزان صفحاتی که مطالعه میکنند را بررسی کنیم. تنها یک چهارم صفحه در یک سال؟! درواقع بهتر است واحد شمارش مطالعه را در این کشورها با «سطر در سال» سنجید. جالبتر اینکه در قیاس با کودکان کشورهای اروپا و آمریکا که در سال ۱۲۰۰۰ دقیقه کتاب میخوانند، آمار مطالعه کودکان عربی حوزه خلیج فارس تنها ۶ دقیقه است.
روسیه: مدیریت کل انتشارات و رسانهی روسیه با طرحریزی برنامههای بلندمدت ترویج کتابخوانی چنان تأثیرگذار وارد عمل شد که سال ۲۰۰۷ را، سال مطالعه نامید. این اقدامات نتیجه بخش بود و به اعداد حیرتآوری انجامید. روسها در سرتاسر سرزمینشان بالغ بر ۱۳۰۰۰۰ کتابخانه قابل قبول دارند. جالب است بدانید دولت روسیه برای عادت دادن مردمانش به مطالعهی افزونتر برای هر شهروند مبلغی میپردازد که مشخصاً صرف عادت به خوانش کتاب و نشریات میشود! این البته برای روسها خیلی خوشایند نیست، چون یارانهای که دریافت میکنند یک سوم یارانهای است که انگیسیها و نصف مقداری است که فنلاندیها بعنوان یارانه از دولتهایشان میگیرند.
ترکیه: متوسط تیراژ کتاب در ایران تقریباً ۹۷ درصد کمتر از ترکیه است؛ و این یعنی گردش مالی و رونق اقتصادی در عرصه فرهنگ در این کشور. گاهی نگاه ما به همسایگانمان، نگاهی توأم با خودبزرگبینی و اغراقی بیحاصل است. ما کشور متمدن و قدرتمندی هستیم، اما باید بدانیم که دیگر کشورها اصولی اندیشهمحور را مبنای کار خود برای رشد مردم قرار دادهاند. در ترکیه اگر در اتاق انتظار پزشک نشسته باشید احتمال برخورد با افراد کتابخوان زیاد است. انگلستان: نباید فراموش کرد که انگلستان دارای فرهنگ غنی و مفاخر ادبیات است و انتظار بالایی از مطالعه مردمانش خواهیم داشت. این کشور پس از ژاپن بالاترین سرانهی مطالعه را دارد و نرخ سواد ۹۹ درصد را اعلام کرده است. اما آمار مطالعه در این کشور نرخ نزولی دارد. اگرچه جاهطلبی انگلیسیها باعث میشود آنها همیشه به قله فکر کنند. همچون ژاپن و فرانسه.
مالزی: مردم مالزی بهطور میانگین در سال ۸ تا ۱۲ کتاب میخوانند. این را وزیر فرهنگ مالزی اعلام داشته است. جالب اینکه این رقم در سال ۱۹۸۲ محدود به مطالعه یک یا دو برگ کتاب در سال میشده است! و اکنون در فهرست کشورهای کتابخوان قراردارند. متوسط تیراژ کتاب در این کشور، ۱۵ هزار اعلام شده است؛ درحالیکه قیمت کتابها نسبت به ایران، ۱۰ تا ۱۵ برابر است!
فنلاند: در این کشور ۱۰۰ درصد باسواد، سالانه ۲۰۰۰ عنوان کتاب داستان و بیش از ۸۰۰۰ عنوان غیر داستان منتشر میشود. تنوع و تیراژ روزنامهها و مجلات در بالاترین حد استاندارد جهانی است و سرانه مطالعه چشمگیرش طی هر دهه رشد خیرهکنندهتری پیدا میکند.
پاکستان: ۲۵ درصد از جمعیت حدودا ۱۷۵ میلیون نفره پاکستان، همواره کتاب میخوانند و این در حالی است که فقط ۵۵ درصد این کشور با سوادند. پس با اینوجود میتوان به عدد ۲۲ میلیون نفر کتابخوان رسید. توقع از کشوری که همواره از آن تصویر فقر و ناامنی داریم، خیلی پایینتر است. نزدیک به ۵۶ درصد از جمعیت کتابخوان آن دیار به صورت میانگین هفتهای یک تا چهار کتاب میخوانند. ۱۸ درصد طی دو هفته و ۲۲ درصد در طول یک ماه وچهار درصد باقیمانده هم مطالعه پراکنده دارند.
فرانسه: فرانسه خودبهخود ما را به یاد سینما و ادبیات و کافه میاندازد. فرانسه مهد فرهنگ اروپاست. از همین جهت انتظار ما از مطالعه این مردمان زیاد است. اما شاید نه به اندازه مطالعه هفتهای ۴۰ ساعت! این را هم اضافه کنید که در فرانسه روزانه ۳۵۰ هزار جلد کتاب بهفروش میرسد. ۴۰ ساعت در هفته یعنی چند ساعت در روز؟
نگاه به آمار کشورها باید ما را بر این وا دارد که بار دیگر داشتههای ارزشمندمان را مرور کنیم و به این بیندیشیم که چگونه میتوانیم در همین شرایط امروزی اولین گامهای موثر را سوی بهبود اوضاع برداریم. ما به بیماری جمعی کتاب نخواندن مبتلاییم و در این ابتلای همگانی علاوه بر خودمان، بیشمار نهاد فرهنگی، وزارتخانه و دستگاه هم دخیلند. شاید بهتر باشد واقعنگر و مثبتنگر باشیم. صنعت چاپونشر ما نیازمند تغییرات جدی است. ما نیز به عنوان مردم جامعه نیازمند تغییری بنیادیتر و جدیتر هستیم و این بیماری تنها با همراهی مردم و همت و دلسوزی مسئولان علاج خواهد شد.