فضای جهانی حاکم بر جنگ هشت ساله ما و تفاوتهای منحصر به فرد و اساسی آن از لحاظ هویت، هدف و چگونگی جنگ تحمیلی با سایر جنگهای دنیا که آثار ویژهای مثل جنگ و صلح تولستوی یا وداع با اسلحه ارنست همنیگوی درباره آنها نوشته شده، نشان میدهد که ادبیات پایداری ظرفیت تبدیل شدن به ادبیات منحصر به فردی در حوزه جنگ در دنیا دارد و میتواند مخاطبان جهانی را تحت تاثیر قرار دهد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- طهورا میرزاییزاده؛طنین صدای آوینی، سید شهیدان اهل قلم در گوشم میپیچد؛ جبهههای نبرد ما امروز جایگاه تحقق تاریخ آینده کره زمین است؛ و آنچه این عهد را بر گُرده ما استوار میدارد پیمانی ازلیست که پروردگار متعال از انسان گرفتهاست؛ و الحق، رزمندگان ما، این راهیان تاریخ چه خوب از عهده ادای پیمان برآمدهاند. دوربین فیلمبرداری بسیار ضعیفتر از آن است که بتواند حقیقت این نبرد را ثبت کند. آن حقیقت شگرفِ تحقق نهایی اراده حضرت حق، کجا میتواند در تصاویری محدود بگنجد.. و اینجا کلمات نیز قاصراند، از وصف رشادتها در صحنه عظیم نبرد نابرابر، وقتی تمام دنیا در مقابل ما صف کشیده بودند. نبردی ۲۸۸۷ روزه که تاریخ نگاران غربی مانند دیلیپ هیرو، آبراهام واگنر، چارلز تریپ و .. نیز آن را جدیترین و سختترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم و ویتنام میدانند.. و حتی عقیده دارند میتوان نام جنگ جهانی سوم را برای آن انتخاب کرد!
وقتی آمریکا، فرانسه، ترکیه و شوروی سابق و .. نیروها و حمایتهای تسلیحاتی خود را از رژیم بعث دریغ نکردند و رزمندگان ایران با روحیه انقلابی خود بدون اینکه به کشوری قدرتمند وصل باشند در مقابل آنان هشت سال ایستادگی کردند، هیچ کس این شور و اشتیاقی که در قلبها میجوشید و جانی که برای فدا شدن بی قراری میکرد و قدرت بی پایان ایمان را درک نکرد.. و هنوز هم به درستی درک نشده است.. غافل از اینکه دفاع مقدس سرچشمه زایندهایست که جهان باید آن را بشناسد..
احمد شاکری، عضو هیئت علمی گروه ادبیات و اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، میگوید: «جنگ در همه دنیا جنگ است. یک صورت ظاهری دارد و میتواند وجوه مشترکی داشته باشد. مثلا کشته شدن، مجروحیت، اسارت، آوارگی و خسارتهای متعدد در همه جنگها هست و همچنین رشادتها و ایثارها هم هست. شما در جنگ جهانی دوم وقتی به ادبیات روس نگاه میکنید یک ادبیات حماسی دارد. در مورد ژاپنیها و اعراب و مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی هم همینطور. از این رو نه تنها در تاریخ جنگ و اوصاف ظاهری جنگ، بلکه در مورد رویکرد حماسی به جنگ هم، ایران تنها کشوری نیست که واجد ادبیات حماسی است. تاریخ پر از روایتهای حماسی از جنگ است. نکته این است تفاوتها در چیست!» او تفاوت هشت سال دفاع مقدس ما با سایر جنگها را تفاوتهایی مبنایی میداند که به ادبیات دفاع مقدس خاصیت جهانی شدن میبخشد و در سه دسته آنها را بیان میکند: برای چه میجنگیم؟ با چه کسی میجنگیم؟ و چگونه میجنگیم؟
برای چه میجنگیم؟ این مسئله غایت را نشان میدهد. هدف، مهم است و میتواند واجد ارزش باشد. هدف میتواند سازنده یا سودهنده باشد. برای چه میجنگیم را از منظر اسلام و کفر، حق و باطل و از منظر ایدئولوژی اسلامی میبینیم. نه از باب صرف دفاع وطن، یا دفاع از ناموس، یا دفاع از خاک! یعنی نمیجنگیم تا جنگی نباشد. میجنگیم برای دفاع از حق. تلقیمان از حق همان تلقی است که انقلاب اسلامی و دین به ما دادهاست. حق و باطل از این منظر از یک خواستگاه شیعی بیرون میآید. همچنین هدف ما دفاع از حق به نحو شخصی نیست. ما میگوییم راه قدس از کربلا میگذرد؛ یعنی از حق دفاع میکنیم ولو از مرزهای جغرافیایی ما بیرون برود. ما از ملتهای مظلوم دفاع میکنیم. این خیلی مهم است. تنها مسئله ما حزب بعث صدام نیست مسئله ما باطل و استکبار است. به همین دلیل الان هم پایگاه عین الاسد آمریکا را با موشک میزنیم. وقتی باطل هست، جنگ هم خواهد بود. همچنین هدف غایی و عالی جنگ، قربة الی الله و جهاد فی سبیل الله است. رزمندگان ما برای شهرت و مال و منال نجنگیدند. جنگ خالصانه و برای خدا بود.
با چه کسی میجنگیم؟ این خیلی مهم است مثلا در ادبیات سیاه یا ادبیات ضد جنگ؛ طرف جنگ یک انسان است و از این جهت نمیشود با او جنگید، چون انسان با انسان دیگر فرقی ندارد. در حالی که نحوه دشمنشناسی ما خیلی متفاوت است با مبانی سکولار و برای دشمن مولفههایی قائل هستیم.
چگونه میجنگیم؟ نکته دیگر روش جنگ است. یعنی ما در نوع جنگیدنمان با آمریکا خیلی متفاوت هستیم. ما نحوه برخوردمان با اسرا خیلی متفاوت است. اگر هواپیماهای ما میخواستند جایی را بزنند رعایت مردم عادی را میکردند. مقام معظم رهبری در مورد شهید سلیمانی هم گفتند ایشان احتیاطهایی داشتند برای اینکه حقوقی تضییع نشود؛ که در جنگ خیلیها رعایت نمیکنند.
شاکری درباره الگوها و شاخصهای رزمندگان و مردم هم میگوید: «الگوهای ما در جنگ خیلی متفاوت بود. الگوی ما امام حسین، مکتب حسینی و قیام عاشورا بودهاست. این در کدام یک از جنگهای دیگر است؟ زنان ما در جنگ الگوشان حضرت زینب و زهرا بوده. همچنین سبک زندگی مهم است. نوع دید عرفانی و اخلاقی که در جبهه وجود داشت اینها مهم است. ولایت پذیری بسیار مهم است. در خیلی از جنگها ولایت به این معنا وجود ندارد. شهید سلیمانی میگویند تفاوت جنگ ما با جنگهای دیگر این است که در جنگهای دیگر فرمانده میگوید برو، اما در جنگ ما فرمانده میگوید بیا. بین اینها تفاوت بسیار است ما بحث ولایت فقیه را داریم و البته نکات مهم دیگری هم هست.»
شورای امنیت در پوست محافظهکاری! تجاوزی که به خاک ما صورت گرفت صرفا بر سر آب و خاک نبود بلکه هویت جمهوری اسلامی هدف آنان از این پیشروی بود و در این میان برخورد شورای امنیت نیز نشان میداد بیش از اینکه حافظ صلح جهانی باشد حافظ منافع رژیم بعث و قدرتهای پشت اوست. قطعنامه ۴۷۹ خشت اول از بنای کجی بود که که توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد بنا شد. قطعنامهای که در آن با ادبیات «وضعیت میان ایران و عراق» از مشخص کردن متجاوز و شروع کننده جنگ سرباز زده بودند و صرفا توصیهای به آتش بس بود! توصیهای که در پس آن نه حرفی از ترک سرزمینهای اشغالی بود و نه از نقض تمامیت ارضی ایران حرفی به میان آمدهبود. هفت قطعنامهی بعدی نیز به همین صورت با نگاهی سیاسی و محافظهکارانه بخصوص در مواقعی که ایران به پیروزی دست مییافت و رژیم بعث در خطر میافتاد، صادر میشد. قطعنامه ۵۸۲ نمونه دیگری است که زمانی صادر شد که زرمندگان در عملیات والفجر ۸ موفق به فتح فاو شدند و در آن دو طرف به آتش بس فوری و عقب نشینی به مرزهای بین المللی توصیه شدند.
در نهایت قطعنامه ۵۹۸ منجر به آتش بس و پایان هشت سال دفاع مقدس شد. اما باز هم با وجود مدارک کافی، شورای امنیت از اینکه متجاوز را معرفی و محکوم کند سرباز زد. با این وجود و در شرایطی که ادامه جنگ از جانب ایران، یک دفاع مشروع در مقابل متجاوزگران بود، اما مسئولیت گسترش جنگ به مناطق غیرنظامی و بمباران و موشک باران شهرها، درگیری با کشتیهای تجاری و حمله به هواپیماهای مسافربری متوجه عراق بود، برای جلوگیری از کشتار و برقراری عدالت و استقرار صلح در منطقه ایران این قطعنامه را پذیرفت و البته همچنان پیروز میدان جنگ باقی ماند چرا که خدشهای به هویت اسلامیاش وارد نشد و یک وجب از خاکش را هم تسلیم نکرد.
این فضای جهانی حاکم بر جنگ هشت ساله ما و تفاوتهای منحصر به فرد و اساسی آن از لحاظ هویت، هدف و چگونگی جنگ تحمیلی با سایر جنگهای دنیا که آثار ویژهای مثل جنگ و صلح تولستوی یا وداع با اسلحه ارنست همنیگوی درباره آنها نوشته شده، نشان میدهد که ادبیات پایداری ظرفیت تبدیل شدن به ادبیات منحصر به فردی در حوزه جنگ در دنیا دارد و میتواند مخاطبان جهانی را تحت تاثیر قرار دهد.
از تقویت ادبیات دفاع مقدس تا قدم گذاشتن در عرصه جهانی حالا که تحریف در کمین حقایق، ظرفیتها و رشادتهای دفاع مقدس نشستهاست و میتواند غبار شبهه و فراموشی را برآن بنشاند، نیازمند تقویت ادبیات دفاع مقدس هستیم. ادبیاتی خلاق و اثرگذار که مردم سراسر جهان را به فضای منحصر به فرد دفاع مقدس پیوند دهد.
احمد شاکری دراینباره میگوید: «مقام معظم رهبری در هفته دفاع مقدس در ۳۱ شهریور سال جاری سخنانی داشتند در دیدار با جمعی از پیشکسوتان دفاع مقدس و در یک فراز از فرمایشاتشان به مقوله ادبیات اشاره کردند که ادبیات دفاع مقدس موضوعی شبیه موضوعات دیگر نیست بلکه همانند سرچشمهای زایاست که مضامین مختلف از دلش قابل استخراج است. این که بیان میشود ادبیات پایداری واجد چنین جایگاهی است بیشتر ناظر بر استعدادها و ظرفیتها و برخی از محصولات به لحاظ شمارگان، تعدد عناوین و به لحاظ قالبهای مختلف تعداد نویسندگان است. ادبیات روایی دفاع مقدس ادبیاتی پیشتاز است. صورت مطلوب این است که جایگاه ادبیات پایداری نه همارز گونههای دیگر بلکه یک فراگونه و ابرگونه دیده شود و مصدر ظهور و زایش و تشدید و تقویت گونههای دیگر باشد.»
جهانی شدن به چه معنا؟ وی در ادامه درباره مولفههای جهانی شدن بیان میکند: «مراد از جهانی شدن این نیست که آثار روایی ما به زبانهای دیگر ترجمه شوند یعنی صرف ترجمه شدن تحقق جهانی شدن نیست. برگزیده شدن برخی از این آثار ترجمه شده در جشنوارهها و اخذ جوایز جهانی باز هم به معنای جهانی شدن نیست. یک نکتهای را باید مد نظر قرار بدهیم که اهرمهای قدرت که عموما نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به ادبیات دارند کاملا جهتمند در قضاوتها و گزینشهایشان عمل میکنند؛ بنابراین این که ادبیات ما انتظار داشته باشد در برخی جوایز بین المللی برگزیده شود و از این جهت مسیر جهانی شدن را بپماید این انتظار واقعی نیست و هدفگذاری مطلوبی نیست. اما اگر مرادمان از ادبیات جهانی، ادبیاتی است که مخاطب جهانی درک میکند یعنی مخاطبی که فارسی زبان نیست در چارچوب جغرافیایی ایران سکونت ندارد، لزوما مسلمان و شیعه نیست، مخاطبی که موافق با انقلاب اسلامی نیست و اساسا از آن اطلاعی ندارد یا سوگیری و ضدیت دارد؛ بله چنین مخاطبی میتواند مخاطب ادبیات ما قرار بگیرد. نمونههای جهانی را فارغ از زمان و مکان میخوانند و ارتباط میگیرند. پس در موضوع دفاع مقدس هم این قابلیت هست که بتواند فراتر از اقلیم و جغرافیا تاثیر بگذارد. اما آیا روایتها چنین قابلیتی دارند؟ آثار داستانی کوتاهی میتوان یافت که قابلیتی جهانی شدن دارند. در رمان شاید کمتر نمونهای باشد و در خاطرات تعدادش قابل توجهتر است. اما آیا ترجمه کتاب لزوما به معنای پرفروش شدن است؟ چنین چیزی نیست. راهکارهای تبلیغ و توزیع و نشر در تاثیرگذاری و پرفروش شدن موثرند. لزوما کاری که جهانیست ممکن است به فروش بالا نرسد و لزوما کاری که از نظر ما فروش بالا دارد ملاکهای جهانی را ندارد. چون جهانی بودن و خوانده شدن با هم فرق دارد. برخی از آثار هستند با تیراژ بالا تولید و توزیع و منتشر میشوند، اما مولفههای اصیل ادبیات جهانی در اینها نیست صرفا پرفروش هستند. اینها را باید از هم تفکیک کنیم.» شاکری ضمن بیان اینکه جهانی شدن ادبیات ما بعد از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با پیداکردن مولفههای بومی قوی و پررنگ که عمیقا از خواستگاه فرهنگ بومی و باور بومی و اقتضائات بومی برخاسته بود، از یک ایده خام به یک دغدغه تبدیل شد. میافزاید: «این احساس نیاز و ضرورت نیازمند مطالعات تطبیقی است. نیاز به یک زبان جهانی دارد که خودمان باید تولید بکنیم و به آن برسیم، ولی ما در شاخه ادبیات دفاع مقدس به نحو جدی شاهد مطالعات تطبیقی نیستیم. اگر هم صورت بگیرد کمتر شاهد این هستیم که برای رسیدن به یک فصل مشترک باشد. به این معنا که ببینیم داستانهایی که نوشتیم چه فصل مشترکی با ادبیات جهانی دارند و برای جهانی شدن چه مولفههایی باید به آنها اضافه شود. این کار مهمی است به همین دلیل در عرصه پژوهش کمتر این کار انجام شدهاست و نتیجهاش این شد که ایده ادبیات جهانی نوعا با واکنشهای مقطعی و خام همراه شدهاست. مثلا یک دفعه احساس شده خاطرات برای جهانی شدن خوب است و این آثار ترجمه شدند. برخی از ترجمهها در کشورهایی موثر واقع شدند و خوانده شدند. ولی نوعا این تجربهها، تجربههای به معنی جهانی شدن نیستند. چون فاقد پژوهشهای انضمامی، در مورد اینکه برای چه هدفی، برای چه مخاطبی و به چه شیوهای، هستند. یعنی صرفا، چون در کشور ما خوانده شدند گمان میشود جهانی هم هستند.»