روسیه از ابتدای آغاز درگیریها در قره باغ سیاست صبر آگاهانه را در پیش گرفته بود و سرانجام با تنظیم این موافقت نامه، برتری و هوشمندی سیاست خود را نمایش داد.
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، درگیریهای اخیر قره باغ سرانجام با طرح صلح روسیه متوقف گردید که در واقع این توافق نامه صلح خود نقطه عطفی بر آغاز تحولات جدیدی در منطقه خواهد بود. ارزیابی صورت گرفته درباره این توافق نامه نشان میدهد روسیه طوری آن را تنظیم کرده است مشکل قره باغ کماکان لاینحل باقی خواهد ماند و از این پس طرف حساب اصلی جمهوری آذربایجان در بحران قره باغ روسیه خواهد بود، روسیه از ابتدای آغاز درگیریها در قره باغ سیاست صبر آگاهانه را در پیش گرفته بود و سرانجام با تنظیم این موافقت نامه، برتری و هوشمندی سیاست خود را نمایش داد.
با شروع درگیریها در قره باغ و رفتار روسیه نسبت به آن اینگونه برداشت شد که روسیه نسبت به این درگیریها منفعل است و عرصه را به ترکیه واگذار کرده است حتی دو مرتبه اعلام آتش بس روسها که نقض شد این تصور را بوجود آورد که روسیه دیگر آن نقش مهم گذشته در حل بحران قره باغ را از دست داده است. در حالیکه روسها در این مقطع به علت مشغولیت به بحرانهای دیگری، چون همه گیری ویروس کرونا، بلاروس، قرقیزستان، موضوعات انتخابات آمریکا و اختلافات با غرب در موضوع ناوالنی و بلاروس و از طرفی نارضایتی از نیکول پاشینیان و طیف غربگرایان در ارمنستان نسبت به سقوط دولت پاشینیان در پس بحران قره باغ بی میل نبودند برای همین با طرح توافق نامه صلح برای خود زمان خریدند تا در موعد مشخص موضوع استقلال قره باغ یا خودمختاری آن را در قالب جمهوری آذربایجان پیگیری نمایند تا در هر دو سناریو منافع خود را تامین نمایند.
ارمنستان در شرایطی حاضر به قبول این توافقنامه شد که توان نظامی و اقتصادی کافی را برای ادامه نبرد نداشت و ادامه آن را به دست دادن کل قره باغ کوهستانی ارزیابی مینمود که این موضوع توسط پاشینیان نیز بطور صریح بیان شد، اما پذیرش این توافق نامه از سوی پاشینیان دلایل دیگری هم دارد. رویکرد غرب گرایانه ارمنستان در دوسال گذشته و روی کار آمدن گروهی از سیاستمداران جدید، در نوعی انقلاب رنگین که به مراکز غربی از جمله بنیاد سوروس نسبت داده میشود، باعث شد تا دخالت سیاستمداران ملی گرای تندرو و زمامداری افرادی که عمدتا نسب قره باغی داشتند، در ایروان کمرنگتر از گذشته شود. روبرت کوچاریان و سرژ سارگیسیان که حاکمان گذشته ارمنستان بودند، خودشان قره باغی الاصل بودند و اطرافیان آنها را عمدتا نظامیان ملی گرا یا سیاستمداران قره باغی تبار تشکیل میدادند.
در دوران این سیاستمداران، جمهوری آذربایجان چه به لحاظ نظامی و چه به لحاظ حمایت بین المللی، بخت چندانی در شکست دادن ارمنستان در مناقشه ارمنستان نداشت. اما از دوسال پیش که نیکول پاشینیان در پی یک خیزش عمومی در ارمنستان روی کار آمد، عمده افرادی که در دولت او مشغول به کار شدند، افرادی بودند که سابقه عضویت در بنیادهای خیریه یا اندیشکدههای غربی داشتند و با رویکرد ملی گرایانه گذشته چندان همراهی نداشتند. این تغییر قدرت در ایروان، به انتخابات سال گذشته جمهوری خودمختار قره باغ هم تسری پیدا کرد و جریان ملی گرای قره باغی قدرت را از دست داد و جریانی همسو با آقای پاشینیان در استپاناکرت روی کار آمد. این تحولات باعث شد به نوعی قره باغ اولویت خود را در سیاست خارجی ایروان از دست بدهد. بازداشتهای گسترده چهرههای مطرح سیاسی ملی گرا و قره باغی تبار در ارمنستان به بهانه فساد مالی و رقابتهای سیاسی، نفوذ نگاه جدایی طلبانه قره باغ را در ایروان کمرنگ کند.
تحولات در ارمنستان باعث شد تا باکو و آنکارا با ارزیابی از این شرایط و فرصت ایجاد شده ناشی از سرگرم بودن روسیه به بحران بلاروس، قرقیزستان و کرونا و آمریکا به انتخابات خود بهره برداری نموده و برای آزادسازی قره باغ اقدام کنند این مسئله با توجه به رویکرد غرب گرایانه پاشینیان و کمرنگتر بودن همراهی او با دولت روسیه، باعث شد تا کرملین هم بی میل به تحت فشار قرار دادن دولت ارمنستان نباشد و از زمینه سازی برای برکناری دولت پاشینیان حمایت کند همین شرایط موجب گردید در پی اعلام توافق صلح، مردم ارمنستان که دو سال پیش با حضور گسترده در خیابانهای ایروان، خواهان استعفای سرژ سرکیسیان بودند حالا با سرخوردگی خواهان استعفاء پاشینیان شوند. نکته جالب اینکه پاشینیان قبل از توافق نامه که برای مشورت به روبرت کوچاریان و سرژ سارگیسیان مراجعه میکند که آنها به وی توصیه میکنند که از قدرت کناره گیری کند..
دولت نیکول پاشینیان در شرایطی این توافق نامه را امضاء کرد که دولتش در وضعیت شکننده و بی ثباتی قرار دارد و افکار عمومی به شدت از عدم توفیق دولت خشمگین است و حتی رییس جمهور ارمنستان، آرمن سرکیسیان، از مذاکرات برای امضای این توافق بی خبر بوده و هیچ مشورتی با او نشده است. رییس جمهور ارمنستان گفته است که این توافق باید مورد بررسی همه گروههای سیاسی ارمنستان قرار بگیرد و پس از اجماع فراگیر مورد پذیرش قرار بگیرد. این احتمال وجود دارد که با سقوط دولت پاشینیان که غیرمحتمل نیست، موضع دولت ایروان نسبت به این توافق تغییر کند. به ویژه که با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیشینه رابطه نزدیک ایشان با لابی ارامنه در کنگره آمریکا، این احتمال وجود دارد حمایت آمریکا از موضع ملی گرایان ارمنستان هم باعث تغییر وضعیت در میدان قره باغ شود.
یکی از مسائل حل نشده در این توافق نامه این است که این توافق نامه میان میان باکو و ایروان امضا شده است در حالی که دولت ارمنستان تاکید داشت که درگیریهای قره باغ، درگیری میان جدایی طلبان قره باغ کوهستانی با جمهوری آذربایجان است و مقامهای روسیه نیز همواره تاکید داشتند مناقشه جاری میان آذربایجان و قره باغ است و به همین دلیل هم دخالت به نفع ارمنستان بر مبنای پیمان امنیت دست جمعی و معاهدات دوجانبه، به موقعیتی موکول میشد که درگیریها به درون خاک ارمنستان منتقل شود؛ لذا جمهوری خودمختار قره باغ که خود یکی از طرفهای اصلی بحران است در تنظیم این توافق نامه نقشی نداشته و این مسئله میتواند بعنوان ابزاری علیه باکو استفاده شود در گذشته هم گروه مینسک بارها پیشنهادهایی برای حل مناقشه ارایه داده بود که به دلیل مخالفت جمهوری خودخوانده قره باغ کوهستانی مورد تائید قرار نمیگرفت.
یکی از اشکالات بنیادین توافق اخیر این است که در آن هیچ اشارهای به وضعیت سیاسی قره باغ نشده است. بهانه اصلی جنگ سه دههای در قره باغ، همین وضعیت سیاسی قره باغ است. اگر چه باکو عدم اشاره به سرنوشت قره باغ را یک موفقیت و یک پیروزی تلقی میکند، اما واقعیت این است که همان گونه که الهام علی اف، رییس جمهور آذربایجان اعلام کرده بود، ۷۵ درصد از جمعیت قره باغ ارمنی است و از آنجا که این منطقه در دوران شوروی هم با وجود تعلق به جمهوری آذربایجان از وضعیت خودمختاری برخوردار بود، باید وضعیت حقوقی مشخصی پیدا کند. مسکوت ماندن وضعیت حقوقی قره باغ باعث میشود که در آینده بهانه برای از سرگیری مناقشه و جنگ وجود داشته باشد و در صورت تشکیل جمهوری خودمختار قره باغ در ساختار جمهوری آذربایجان وزن ارامنه با پشتیبانی روسها در در ساختار حکومتی آذربایجان افزایش پیدا خواهد کرد.
در خصوص بند نهم این توافقنامه به نفع روسیه، ارمنستان و گرجستان نیست که ارمنستان مرز خود را با ایران از دست دهد و این مسئله را روسیه به خوبی درک میکند و موضوع فقط دادن یک کریدور ترانزیتی است که این مسئله میتواند توسط ایران خنثی شود، زیرا کریدور مذکور در حال حاضر امکان بهره برداری ندارد و نیاز به راهسازی دارد که ایران با افزایش دبی آب ارس از طریق سد خداآفرین میتواند مشکل آفرینی نماید.
در ارتباط با حضور ترکیه در بحران نیز روسیه در مسائل مختلف از جمله سوریه، لیبی قبرس، ارمنستان و اوکراین با ترکیه اختلاف نظرهای زیادی دارد، ولی تلاش دارد برای اینکه این اختلافات از سوی اروپا و آمریکا به ابزار فشاری علیه روسیه تبدیل نشود سعی میکند ترکیه را مدیریت و به نوعی با خود همراه کند و روسیه با ایجاد مرکز کنترل آتش بس در داخل خاک آذربایجان تلاش کرده تا ترکیه را در مسئله کنترل آتش بس و نه عملیات صلح بانی مدیریت کند.
یکی از مسائلی که در این توافقنامه به آن اشارهای نشده است، حضور مزدوران خارجی سلفی و تکفیری است که جمهوری آذربایجان بطور رسمی آن را تائید نکرده است. روسیه در خصوص قره باغ دو خط قرمز برای خودش تعریف و ترسیم کرده است؛ مقابله با ورود هر گونه نیروهای جهادی به قره باغ و اصل حمایت از مسیحیان ارمنی است. قدر متقن این است که اگر روسیه به باور نهایی برسد که این منطقه آبستن رشد و جوشش جریانهای افراط گرایی است به صورت فعال در بحران ورود کرده و نبض تحولات را در دست میگیرد. جنبه دوم رویکرد روسیه به موضوع حمایت از جامعه ارمنی در سیاست خارجی روسیه مربوط میشود. باید توجه داشت که این موضوع جنبه تاریخی و فرهنگی هم برای روسیه دارد.
علی رغم توافق صلح مشکل اصلی قره باغ که همان تعیین و تکلیف حقوقی قره باغ کوهستانی است حل نشده باقی مانده است و روسیه طرف حساب اصلی جمهوری آذربایجان در بحران قره باغ روسیه خواهد بود.
روسیه از ابتدای آغاز درگیریها در قره باغ سیاست صبر آگاهانه را در پیش گرفته بود و سرانجام با تنظیم این موافقت نامه، برتری و هوشمندی سیاست خود را نمایش داد.
نکته مهم در خصوص بحرانهایی که توسط روسیه حل میشود این است که این بحرانهای در حقیقت حل نمیشوند، بلکه صورت مسئله تغییر مینماید که نمونه بارز آن را در خصوص بحران گرجستان و استقلال اوستیا و آبخازیا و بحران اوکراین و الحاق کریمه به روسیه شاهد بودیم.
اشغالگری هزینه دارد تاکنون ارمنستان بابت اشغال این هزینهها را پرداخت میکرد حالا نوبت آذربایجان است که بابت آزادسازی و نگهداری و بازسازی آن هزینه کند که قطعا آذربایجان نمیتواند این کار را بکند هنوز مناطق تالش نشین و لزگی نشین داخل جمهوری آذربایجان توسعه نیافته اند و خود میتوانند بحران آفرینی کنند که زمزمههایی هم بروز کرده است و دو هفته پیش کنگره خودمختاری تالش در مسکو تشکیل شد.