پدر روابط عمومی میگوید: «با تحریک ناخودآگاه و تمایلات درونی انسانها میتوانیم افراد را ترغیب کنیم چیزهایی بخرند یا نیازهایی داشته باشند که واقعا نیاز ندارند. یعنی برای جامعه نیازسازی و افراد را برای استفاده از محصولات جدید ترغیب کنیم.» اتفاقی که در مدلینگ میافتد همین است.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، فاطمه بوجار؛مدلینگ زیرپوست شهر آرام و بیصدا رشد میکند. ابزار قدرتمند فضای مجازی نیز در اختیار آن قرار میگیرد. اهرمی که سرعت فراگیری مدلینگ را چندین برابر افزایش میدهد. جذب مدل در واقع ساخت نمونههایی انسانی از روی مانکنهای پلاستیکی بیجان است. تجارت پرسودی که برای منفعت بیشتر توجهها را به سمت جذابیتهای جنسی مدلها جلب میکند. مدلها مجبورند رژیمهای سختی را بگیرند که این موضوع سلامتیشان را در معرض خطر قرار میدهد. اما گسترش جلوهگری باربیهای ایرانی برای ارائه محصولی ناچیز چه تاثیری بر جامعه خواهد داشت؟
مهدیه منافی، کارشناس ارشد مطالعات زنان در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو میگوید: برای ایجاد و گسترش صنعت مد و فشن از دیدگاههای فردی به نام ادوارد برنایز استفاده شده است. برنایز خواهرزاده، نظریهپرداز و راهنمای فروید و «پدر روابط عمومی» نامیده شده است. برنایز میگوید: «با تحریک ناخودآگاه و تمایلات درونی انسانها میتوانیم افراد را ترغیب کنیم چیزهایی بخرند یا نیازهایی داشته باشند که واقعا نیاز ندارند. یعنی برای جامعه نیازسازی و افراد را برای استفاده از محصولات جدید ترغیب کنیم.» اتفاقی که در مدلینگ میافتد همین است. ساختارهای اجتماعی و کنشهای جمعی، هویت افرادی را که از کمبود استقلال شخصیتی رنج میبرند و اعتماد به نفس پایینی دارند، شکل میدهد. این افراد نقطه ثقل هویتی ندارند و در هر مسیر درست یا غلطی که جامعه حرکت کند پیش خواهند رفت. پیروان مدلینگ زمام هویت خود را به دست ذائقه و سبکی دادند که مدلها و عرضهکنندگان محصولات تجاری به نمایش گذاشتهاند. جامعه، باورهای این افراد را برایشان دیکته میکند درنتیجه موجهای فرهنگی غلطی مثل مدلینگ روی گرایشها و تمایلات این افراد تاثیر میگذارد و مبدا ارزش گذاری آنها را تغییر میدهد.
وقتی به تمایلات درونی خاص افراد بوسیله عامل بیرونی پاسخ داده شود، فرد نسبت به آن عامل بیرونی ترغیب میشود. جوانان تمایل به زبیایی وتنوع و نیاز به دیده شدن دارند. هر عنصر بیرونی درست یا غلطی که بتواند به این تمایلات و نیازها حتی به طور موقت پاسخ دهد جوان را به سمت خود جلب میکند. نیاز به تنوع و سبکهای پوششی زیبا نیاز طبیعی و به جایی است که میتوان در چهارچوبهایی درست به آن پاسخ داد تا جوان برای رفع نیازش در مسیرهای انحرافی قرار نگیرد. مدلینگ یک پاسخ نادرست به یک نیاز درست است.
منافی نظام آموزشی را در گرایش به مدلینگ مقصر میداند و معتقد است که مسئول تعریف هویت مستقل و ارزشمند و ایجاد باورهای فردی ودینی در جوانان، نظام آموزشی است که متاسفانه در این زمینه کوتاهی کرده است. تبیین ارزشهای واقعی سبب میشود که جوان به دنبال یافتن جایگاه خود به منابع آلوده و فاسد روی نیاورد. ساختار هویتی درست باید در نظام آموزشی شکل بگیرد و در درون افراد نهادینه شود و در عمق ذهنشان ریشه بدواند. در این صورت فرد در پی یافتن شیوههایی صحیح برای رفع نیازهایش خواهد بود. مشکل از جایی آغاز میشود که درجامعه پاسخ درست به نیازهای درست داده نمیشود.
منافی درباره تاثیر سواد رسانهای بر رونق مدلینگ میگوید: ایده پردازان و سرمایهگزاران تجارت مدلینگ با استفاده از رسانهها روی گرایشهای ویژه جوانان متمرکز میشوند و از همین راه به درآمد میرسند. در اینجا اهمیت سواد رسانهای آشکارمیشود. مخاطب رسانه باید به این سطح از آگاهی برسد که سبک پوششی خود را مستقل از نوع ذائقه و نگاه دیگران و باتوجه به ارزشهای شخصی خود و بدون تاثیرپذیری از رسانهها انتخاب کند. هرچقدر فرد آگاهتر باشد، گرایشش به دریافت سبک پوشش از رسانهها کمتر میشود.
وی رابطه مدلینگ و مصرف گرایی را اینطور تبین میکند که در چرخه مصرف، سود فعالان حوزه مدلینگ در خرید بیشتر است. آنان با شیوههای صحیح یا غلط تبلیغات، سعی در جذب مصرف کننده و ترغیب جامعه به خرید بیشتر دارند. در تجارت اهمیت گردش سرمایه در درجه اول است و این باعث میشود تغذیهکنندگان مدلینگ برای سودآوری بیشتر به فکر تنوع درسبکهای ارائه باشند. مدلینگ با تحریک تمایلات و با تاثیر درناخودآگاه افراد به ویژه بانوان آنها را برای خرید و روی آوردن به مدلهای تازه ترغیب میکند و سبب افزایش مصرفگرایی در جامعه میشود. از سوی دیگرتمایل ذاتی به الگوهای نو سبب ایجاد سبک مصرف جدیدی میشود و با تشدید این تمایلات، فرد به طور غیرارادی به سمت مصرف بیشترسوق پیدا میکند. در اینجا یک چرخه معیوب شکل میگیرد که در آن مدلینگ سبب مصرف گرایی و مصرف گرایی نیز باعث افزایش اقبال به مدلینگ میشود. آغاز چرخه با ایجاد ترغیب و تمایل است و پس از آن با مصرفگرایی پیوسته ادامه مییابد.
او مدلینگ و نافرمانی اجتماعی را بیربط بهم نمیداند و میگوید: وقتی مدلینگ یک سبک پوششی را به جامعه ارائه میدهد و به طور عمومی افراد از این سبک استقبال میکنند، چنین پذیرشی تبدیل به یک حرکت جمعی شده وخواه ناخواه گسترش بیشتر آن میتواند در لایههای عمیقتر جامعه سبب تشدید نافرمانی اجتماعی شود. وقتی یک نوع لباس و پوشش مورد پسند جامعه نیست و عدهی کمی از آن استفاده میکنند، فرد به چیزی که بیشتر مردم میپوشند روی میآورد. در مثالی روشنتر مانتوهای جلوباز در ابتدا اینقدر استفاده نمیشد، اما اکنون ماجرا واژگونه شده و مانتوهای دکمهدار به سختی پیدا میشوند، چون افراد درارزیابی اولیه متوجه میشوند استقبال از مانتوهای جلوباز بیشتر است و پوشش راحتتری هم به نظر میرسد در نتیجه به سمت استفاده از آنها میروند. در نگاهی عمیقتر میتوان گفت مدلینگ تاثیر زیربنایی و بسیارآهستهایی را در طولانی مدت روی حجاب میگذارد.
این کارشناس ارشد مطالعات زنان مدلینگ را بر روی مسئله ازدواج موثر دانسته و میگوید: اتفاق مهمی که در صنعت مد رخ میدهد، ذائقهسازی برای مخاطب است. مد ابتدا با ترفندهای فریبندهای خانمها را به پوشیدن لباس خاصی ترغیب میکند. ارائه یک نوع پوشش متفاوت در جامعه و استقبال از آن، ذائقه و نگاه آقایان نسبت به خانمها را تغییر میدهد و بروز این تغییر در مسئله ازدواج است. ماموریت مهم دیگر مدلینگ، استانداردسازی است. مدلینگ تلاش میکند تا استانداردهای زیبایی در جامعه را تغییر دهد. آسیبهای این موضوع زیاد و غیرقابل جبران است که یک نمونه آن ضربه خوردن مسئله ازدواج است. در مسئله ازدواج تاثیر مدلینگ را به وضوح میتوان در نوع مولفههای مدنظر آقایان و تغییراتی که در معیارهایشان صورت گرفته ببینیم.
منافی یکی از پیامدهای خطرناک مدلینگ را گسترش فحشا در جامعه معرفی میکند و میگوید: هنگامی که سبک پوششی به جامعه ارائه میشود که نه تنها با معیارهای اسلامی و ایرانی سازگاری ندارد بلکه در مواردی در تضاد آشکار با آن است و گروهی از جامعه به آن اقبال نشان میدهند، توامان ذائقه مردان و سبک پوشش بانوان را تحت تاثیر قرار میدهد که از عواقب این تغییرات میتواند گسترش فساد و فحشا باشد.