گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه کول؛ همواره در طول تاریخ ظلم علیه زنان در عرصه های اجتماعی و خانوادگی بی شک یکی از معضلات جهانی است که زنان را از زن بودن و در جایگاه بالاتر از مظاهر انسانی منع نموده است. میتوان گفت این ظلم تاریخی از برهه ای به برهه ی دیگر کلی متفاوت به خود گرفته و مبارزه با آن را پیچیده و وابسته به زمان نموده است.
یک زمان زنان حق طبیعی حیات و زیست را نداشتند ک اما الان از مسائلی چون جنس دوم بودن ،موجود ضعیف،بی توجهی امنیت جنسی، زنان را آزار می دهد. تعاریف متعددی از خشونت وجود دارد. تعاریفی از خشونت که با توجه به فرهنگ های استان های مختلف هم قابل تغییر است. تعریف خشونت در دید یک زن پایتخت نشین با یک زن روستایی در یک منطقه محروم کشور تفاوت وجود دارد.
خشونت علیه زنان تنها در آزار و اذیت های خیابانی و یا ضرب و شتم و نزاع هادر خانواده نیست. میتوان گفت زمانی که فراتر از طبیعت و توانایی های زن وظایفی به او تحمیل شود، به بهانه برابری جنسیتی مورد استثمار قرار بگیرد و یا حق مادری اش پایمال شود، درواقع مورد ظلم واقع شده است. بنابراین پارادایم حق و تکلیف زن در نظام اجتماع باید برمبنای ساختار طبیعی و روانی او تنظیم شود.
تعریف غرب از منع خشونت مبتنی بر عدالت جنسیتی به معنای تساوی زن و مرد در همه شرایط است که از نگاه شریعت اسلام مردود است. چراکه کشورهایی که ادعای مبارزه با خشونت علیه زنان را دارند بیشترین تجاوز جنسی و آزار زنان مربوط به این کشورهاست.طبق آمار جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان از هر پنج زن در آمریکا به یک نفر تجاوز خشن شده است.۳۰ درصد تجاوز های خشن در آمریکا مربوط به کودکان است و ۸۰ درصد تجاوز به خانم ها مربوط به کسانی است که شخص مورد تجاوز قرار گرفته را می شناسند. بسیاری از خشونت های علیه زنان در کشورهای مدرن اتفاق میافتد.
شاید بتوان گفت ریشه خشونت علیه زنان، نگاه جنسیتزده است و فرودست و ناتوان و نابرابر دانستن زنان است . نگاه مردسالارانه است که میپندارد اصل مرد است و زن فرع برمرد است و همهچیزش باید متفاوت با او باشد. نگاه به زنان باید از تفکر مردسالارانه افراطی عبور کند. همان تفکری که صرفا زن را در چاردیواری خانه محدود میکند. شایسته است که دستگاههای سیاستگذاری و تصمیمساز کشور، نقش مشارکت اجتماعی زنان را مورد مداقه قرار دهند؛ اما در میان باید هشیار بود که نگرشهای افراطی فمنیستی با دستاویز قرار دادن نگاه مردسالارانه افراطی و ادعای دفاع از حقوق زنان، عرصه سیاستگذاری حوزه زنان را به جولانگاه خود تبدیل نکنند.
نگاه فمنیستی حاکم بر تامین امنیت زنان سعی دارد، مرد را به عنوان کسی که هر لحظه در پی پایمال کردن حقوق زن است، معرفی کند. در این دیدگاه حقوق خود زنان و نیازهای طبیعی آنان نادیده گرفته شده است. به طوری که هیچ توجهی به نقش مادری و همسری زنان نشدهاست.
فمنیست های مدرن و اسلامی با بزرگ نمایی هویت دینی عملا تفسیری فمنیستی از هویت جنسیتی ارایه می کنند. هویت انسانی یا دینی قطعا مهم ترین و بنیادی ترین هویت هااست و در این هویت تفاوتی میانی زن و مرد نیست. همه انسان اند، بنده خداوند هستند . اما دومین هویت بنیادی هویت جنسیتی است که معمولا حتی بر هویت های قومی و زبانی و شغلی هم تاثیر می گذارد و اساس خانواده است. یعنی بدون هویت جنسیتی" زن بودن و مرد بودن" اساسا خانواده ای شکل نمی گیرد و باقی نمی ماند.
خانواده یک نهاد صرفا حقوقی نیست که صرفا از منظر قانونی مورد بررسی قرار بگیرد بلکه کانون مودت و رحمت است، به همین دلیل باید سیاست ها و سازوکارهای آن هم با توجه به این مسئله پی ریزی شود. فراهم کردن زمینه ورود سریع قانون به چارچوب خانواده، صدمات زیادی را بر پیکره این نهاد تربیتی و انسان ساز وارد می کند. تا زمانی به تعریف درست و جامعی از زن و نقش او دست پیدا نکنیم در اجرا به مشکل برخواهیم خورد.
شناسایی افراد و گروه های فعال در تحقیر نقش زن در خانواده و جامعه، و مقابله با نقش آفرینی آنان با آموزش مهارت های زندگی، ارجاع زوجین به مشاوره قبل ازدواج، بیمه زنان خانه دار، کاهش ساعت کاری زنان شاغل و آموزش مهارت های اجتماعی بانوان شاغل جهت ایمنی محیط کار مسائل قابل توجهی است که میتوان در این حیطه انجام داد.
فاطمه کول - کارشناسی مامایی و عضو انجمن اسلامی مستقل دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.