در نوشته حاضر چیستی تجارت و ماهیت تجارت مادی ومعنوی تشریح شده و برخی از ویژگیهای تجارت سالم از نگاه قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در نوشته حاضر چیستی تجارت و ماهیت تجارت مادی ومعنوی تشریح شده و برخی از ویژگیهای تجارت سالم از نگاه قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.
***
تجارت حقیقی، تجارت با خدا
واژه تجارت از ریشه کلمه عربی تجر به معنای ممارست در خرید و فروش است؛ بنابراین با فروشنده فرق دارد؛ زیرا تاجر کسی است که خرید و فروش را به عنوان یک حرفه انتخاب کرده و محض در کار خرید و فروش است.
از آنجا که تاجر، تجارت را به عنوان یک حرفه انتخاب کرده است، به طور عادی نسبت به زیر و بم خرید و فروش و شیوههای آن ماهر است و میتواند کالا و خدمات را به شکل مطلوب با سود مناسب به فروش بگذارد و اهداف خویش را در راستای افزایش سود تحقق بخشد.
واژه تجارت چندین بار در آیات قرآن به همین معنای خرید و فروش برای سود به کار رفته است و خدا به صراحت درباره این عمل اقتصادی میفرماید:ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال یکدیگر را به ناحق مخورید، مگر آنکه تجارتی باشد که هر دو طرف بدان رضایت داده باشید. (نساء، آیه ۲۹)
انسان میتواند دو نوع تجارت داشته باشد که شامل تجارت مادی با یکدیگر و تجارت معنوی با خدا است؛ در تجارت معنوی انسان مالی را در راه خدا انفاق میکند یا قرض میدهد که نتیجه آن نه تنها در آخرت بلکه در افزایش ثروت در همین دنیا و برکتیابی ثروت، خودش را نشان میدهد و اموال مضاعف میشود. بنابراین، انسان نمیبایست در تجارت با خدا، گمان کند که زیان کرده است، هر چند که در ظاهر چنین است، ولی در باطن و در تاویل آن در همین دنیا نیز معلوم میشود که سود حقیقی برای کسی است که با خدا معامله و تجارت میکند.
تجارت با خدا در قالب انفاقات مالی، تجارتی بدون ضرر و بیپایانی است که همواره آثار و برکات آن باقی و برقرار خواهد ماند (فاطر، آیه ۲۹)؛ چنانکه تجارت در راه خدا با انفاق مال و جان در صحنه جهاد نیز تجارتی است که انسان را از عذابهای دنیوی و اخروی نجات میدهد و به بهشت و سعادت ابدی میرساند. (صف، آیات ۱۰ تا ۱۲) بنابراین انسان باید در انتخاب طرف تجاری خود دقت کند و با هر کسی تجارت نکند، بلکه همان طور که تاجر خردمند، سعی میکند تا با کسی تجارت کند که سود بیشتر و مناسبتری را عاید او سازد، میبایست با خدایی تجارت کند که سود دنیوی و اخرویاش تضمین شده و کامل و تمام است. پس نباید محبت سود مادی اندک دنیوی موجب شود که انسان از سود اصلی سعادت و آسایش و آرامش دست بردارد (توبه، آیه ۲۴)
شایسته است مردان بزرگ چنین تجارتی را در پیش گیرند و همواره در تجارت همانند یک تاجر زیرک و خردمند دنبال تجارتی با سودی مطمئن، بیزیان و ابدی باشند و اجازه ندهند که تجارتهای ظاهری و مادی اندک دنیوی آنان را از اصل هدف زندگی و فلسفه آن دور سازد.(نور، آیات ۳۷ و ۳۸)
تضمین تجاری، ابزار افزایش سرمایه و جهش تولید
همان طوری که از اصل واژه تجارت دانسته شد، تجارت ابزاری اقتصادی برای ایجاد سود و افزایش آن است. تاجر به سبب آنکه در خرید و فروش حرفهای است، به طور طبیعی در کار خویش اهل حساب و کتاب دقیق است. از همین رو تاجران به طور معمولی همه چیز را کتابت میکنند تا میزان سرمایه و نیز سود و زیان در تجارت در دستشان باشد. آنان حتی در تجارتهای خرد و حاضر نیز این گونه عمل میکنند؛ زیرا لازمه تجارت، حساب و کتاب دقیق سرمایه و سود است.
همچنین آنان در انجام معاملات تجاری خویش به نگارش قرارداد توجه خاص دارند؛ زیرا قراردادها تضمینکننده است و میتواند آنان را در اثبات جزئیات قرارداد توانا سازد و در صورت لزوم آن را به عنوان حجت در محاکم قضایی یا داوری به کار گیرند. از همین رو حتی در تجارتهای خرد و حاضر نیز به قرارداد و کتابت و نگارش آن اهتمام دارند، هر چند که از سوی خدا مجوزی برای عدم نگارش چنین معاملات خرد و حاضری داده شده است (بقره، آیه ۲۸۲)، ولی مقتضای تقوای الهی آن است که حتی دراین گونه معاملات نیز اسناد مکتوب در اختیار باشد تا مشکلاتی را موجب نشود.
خدا در آیات قرآن برای اینکه سود سرمایه در تجارت به شکلی در ساختار عدالت باشد، قوانین و احکامی را بیان کرده است که در اینجا به آن پرداخته میشود؛ زیرا اگر این قوانین مراعات نشود، ممکن است سرمایه دچار زیان شود و نه تنها سودی نصیب تاجر نشود، بلکه سرمایه نیز از دست برود.
باید توجه داشت که تولید بدون توزیع در قالب تجارت نمیتواند یک عملیات اقتصادی باشد؛ زیرا عمل اقتصادی زمانی میتواند اقتصاد اجتماع را سرپا نگه دارد که در یک شکل مستمر و دایمی باشد. شکی نیست که خرید و فروش متناوب با عدم استمرار دائم نمیتواند تضمینکننده تولید و سود باشد؛ زیرا زمانی تولیدکننده با سرمایهگذاری به تولید اقدام میکند که تضمین فروش و سود وجود داشته باشد؛ در بیع چنین اتفاقی نمیافتد، اما در تجارت که دارای ساختار تخصصی برای فروش سودآور است، چنین تضمینی وجود دارد. بنابراین، تولیدکننده با تجارت میتواند این اطمینان را بیابد که فروش سودآور برایش تحقق مییابد و میتواند سرمایه خویش را نه تنها برگرداند، بلکه سود مناسبی نیز نصیب خود سازد.
به سخن دیگر، تجارت بهویژه تجارت خارجی به سبب ارزآوری عاملی مهم برای ایجاد انگیزه قوی در میان تولید کنندگان و سرمایهگذاران است؛ چرا که هر چه برنامه تجاری و ساختار آن مستحکمتر و قویتر باشد، به همان میزان انگیزه در تولید و سرمایهگذاری افزایش مییابد. تجارت قوی و پیوندهای تجاری با کشورهای دیگر به معنای افزایش تضمینی در صادرات و سودآوری و بازگشت سرمایه و سود به دست تولید کنندگان و سرمایهگذاران است. شکی نیست که بازگشت همراه با سود سرمایه خود به تنهایی میتواند امید به جهش اقتصادی را موجب شود؛ زیرا فروش تضمینی و سود تضمینی در چارچوب تجارت ساختاری انگیزه را در تولید کنندگان و سرمایهگذاران افزایش میدهد.
از آیاتی که خدا در قرآن برای تجارت بیپایان پرسود با خود در قالب انفاق و جهاد و مانند آنها بیان میکند، معلوم میشود که تضمین تجاری نقش اساسی در ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری است. (توبه، آیه ۲۴؛ فاطر، آیه ۲۹؛ صف، آیات ۱۰ تا ۱۲) بنابراین، آن آیات اختصاصی به حوزه اعتقادی ندارد، بلکه در عرصه مباحث اقتصادی و تجارت مادی دنیوی نیز به عنوان یک اصل عقلی میبایست مورد توجه قرار گیرد؛ در حقیقت آیات قرآن براساس یک اصل عقلی به این نکته توجه میدهد که ایجاد انگیزه در سرمایهگذاری منوط به تضمین سود بیشتر است تا این گونه سرمایهگذار و تولیدکننده را تشویق به عمل سرمایهگذاری و تولید کند. پس همان طوری که خدا تضمین میدهد که در تجارت با خودش تضمین سود و سرمایه است، دولت نیز باید اینگونه به سرمایهگذاران و تولیدکنندگان تضمین دهد که با سرمایهگذاری و تولید، سود و سرمایه تضمین میشود.
البته از آنجا که مسئولیت دولت در ساختار اجتماعی، اساسی و اصلی است، لازم است تا به عنوان نظارت عالی در تجارت خارجی تضمینهایی را برای صیانت از سود و سرمایه به سرمایهگذاران و تولیدکنندگان داخلی بدهد تا انگیزه برای تولید و سرمایهگذاری به حدی افزایش یابد و به دنبال آن جهش اقتصادی محقق شود.
تجارت سالم، عامل افزایش سود و سرمایه از نظر آموزههای قرآن، تجارتی میتواند قوام بخش اجتماع باشد که بر اساس ساختار عدالت سامان یافته باشد، به طوری که همگان عدالت را در زندگی و ساختار تجاری حس کنند.
به سخن دیگر، ایجاد امنیت و اصلاح ساختار اجتماعی منوط به اجرای قوانین الهی است که عقل سلیم و نقل وحیانی کاشف از آن است. وقتی اجتماعی اقتصاد و تجارت خویش را بر اساس چارچوبهای عدالت سامان دهد و بخواهد در قالب قوامین بالقسط حتی حقوق و سهم دشمنان را مراعات و وفا کند (نساء، آیه ۱۳۵؛ مائده، آیه ۸) به طور طبیعی چنین اجتماعی به صلاح میرسد و اصلاحات اقتصادی و اصلاح اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. (هود، آیه ۸۵)
خدا در قرآن به مومنان هشدار میدهد که فساد اقتصادی در هر شکلی میتواند اجتماع انسانی را به تباهی بکشاند و نه تنها مشروعیت سیاسی را از میان بردارد، بلکه روابط اجتماعی میان افراد یک اجتماع مختل شود. (نساء، آیه ۲۹)
اصولا نخستین آثار تباهی و فساد اقتصادی در رفتار اجتماعی و فرهنگی بروز و ظهور میکند که از جمله آنها سقط جنین و کفر به دنبال فشار اقتصادی یا احتمال فشار و کمبود اقتصادی است. (همان؛ انعام، آیه ۱۵۱؛ اسراء، آیه ۳۱)
ویژگیهای اساسی تجارت سالم از نگاه قرآن عبارت است از:
۱. عدالت محور: تجارتی میتواند از سوی خدا مورد ضمانت قرار گیرد و رشد و پیشرفت را به دنبال داشته باشد که عدالت در آن به شکل ملموس و محسوس به چشم آید. بیگمان در مسائل تجاری که بنیاد آن بر کمیات است، استفاده از ابزارهای تشخیص کمیات بسیار مهم و اساسی است. از همین رو بر روی کیل و پیمانه و ترازو تاکید خاص میشود. البته برخی از موارد تجارت در ساختار کیفیت ساماندهی میشود؛ بنابراین در این موارد نیز نمیتوان در کیفیت محصول و خرید و فروش کم گذاشت که قرآن از آن به بخس تعبیر میکند. پس تجارتی میتواند موجب صلاح و خیر اجتماع باشد و جامعه را به سوی تعالی و پیشرفت همهجانبه سوق دهد که بر محور و مدار عدالت کمی و کیفی باشد.(اعراف، آیه ۸۵؛ انعام، آیه ۱۵۲؛ مطففین.آیات ۲ و ۳)
۲. مراعات عناصر فرهنگی: تجارت به عنوان یک عمل اقتصادی نمیتواند بیرون از دایره اصلی و محوری فلسفه زندگی سامان یابد؛ از آنجا که فلسفه زندگی را فرهنگ شکل میدهد، فعالیتهای اقتصادی میبایست ناظر به عناصر فرهنگی باشد که فلسفه زندگی است. بر همین اساس، اقتصاد اسلامی باید به عناصر فرهنگی اسلام، چون نماز و جهاد و انفاق و زکات و خمس و مانند آن توجه داشته باشد و برای عدالت همهجانبه و فراگیر برنامهریزی داشته باشد. در این راستا تاجران نباید تنها به فکر سود و سرمایه مادی دنیوی باشند، بلکه میبایست افزون براینکه تجارت خویش را به گونهای ساماندهی و برنامهریزی میکنند که به امور فرهنگی آسیبی نرساند و مانعی برای آن نباشد، بلکه به امور فرهنگی کمک و یاری رساند. از همین رو تجار اسلامی، برنامهریزی در روزها و برنامههای خاص دینی همانند جمعه و مناسک حج را به گونهای انجام میدهند که امور فرهنگی در درجه اول اهمیت قرار گیرد بیآنکه به تجارت و سود و سرمایه اقتصادی زیانی وارد شود. (جمعه، آیه ۹؛ بقره، آیه ۱۹۸؛ مائده، آیه ۲)
۳. تنظیم اسناد مالی: از دیگر واجبات و لوازم تحقق تجارت سالم آن است که اسناد مالی حتی نسبت به تجارت خرد نیز انجام شود و همه جزئیات معامله و تجارت نقدی یا نسیه مدتدار به شکل دقیق ثبت و ضبط شود؛ زیرا این اسناد خود به نوعی تضمین و ضمانتی برای معامله و تجارت و تامینکننده جهش اقتصادی و تولید و صادرات است. (بقره، آیات ۲۸۲) ۴. رضایت طرفین: در معاملات و تجارت لازم است رضایت طرفین به خوبی و روشنی کسب شود و هیچگونه اجبار و اکراه در آن راه نیابد؛ زیرا اکراه و اجبار و مانند آنها موجب میشود که اصل معامله و تجارت مخدوش باشد و از صحت خارج شود؛ چنانکه میتواند برکت و آثار مثبت تجارت را از میان بردارد و خدا برکت زدایی از چنین معاملاتی کند. (نساء، آیه ۲۹)
۵. اجتناب از معاملات حرام:هر گونه تجارت به شکل کم فروشی، گران فروشی، کمگذاری و بخس، حرام فروشی، پلید فروشی و مانند آنها موجب بطلان معامله است.(بقره، آیه ۲۷۵؛ مطففین، آیات ۱ تا ۳.هود، آیه ۸۵)
۶. یاد خدا: انسان باید در هر حال به یاد خدا باشد؛ معنا و مفهوم یاد خدا و ذکرش، هدفگذاری هر کاری برای خدا است؛ زیرا کسی که یاد خدا را داشته باشد، فلسفه وجودی خود و افعالش را خدا قرار میدهد و تلاش میکند کاری را انجام دهد که ربوبیت و پروردگاری الهی اقتضا میکند. پس هرگز بر خلاف فلسفه آفرینش و اهداف آن عمل و رفتار نمیکند. این گونه است که احکام و قوانین الهی را مراعات کرده و بر آن است تا در هر کاری از جمله تجارت، اهداف الهی را برآورده سازد که تامینکننده اهداف انسانی متعالی نیز است؛ زیرا اهداف الهی جز اهداف متعالی برای انسان نیست و همه قوانین و احکام الهی در راستای رشد و کمال یابی انسان است. به هر حال، عدم غفلت از خدا در معاملات و تجارت میبایست در دستور کار قرار گیرد تا اقتصادی سالم و جهشزا تحقق یابد. نتیجه عدم غفلت از خدا، توجه به عناصر فرهنگی است که در بالا اشاره شد.(نور، آیه ۳۷؛ جمعه، آیه ۱۰؛ بقره، آیه ۲۸۲)