به همین راحتی قصه عصر جمعه هفتم آذرماه به پایان میرسد و احتمالا تا بزنگاه سیاسی دیگری، سایه تکرار چنین وضعیتی بر رسانه ملی سنگینی خواهد کرد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، روز جمعه هفتم آذرماه حوالی ساعت ۱۴، خودروی دانشمند برجسته، محسن فخریزاده بههمراه دو خودرو محافظ وارد آبسرد دماوند میشود و یک کیلومتر جلوتر از ورودی، نزدیک باغی معروف به باغ سرهنگ، خودرو با رگبار متوقف میشود و پس از آن یک نیسان که در آن پر از الوارهای چوبی بوده است منفجر میشود. با وقوع انفجار، تروریستهایی که کمین کرده بودند، از نقاط نامشخصی شروع به تیراندازی بهسمت خودروی این دانشمند هستهای میکنند. تروریستها متواری میشوند و پیکر این دانشمند به داخل درمانگاه شهر آبسرد منتقل میشود و بعد از گذشت ۳۰ دقیقه با بالگرد به بیمارستانی در تهران انتقال داده میشود و در نهایت این دانشمند به شهادت میرسد.
همه این اتفاقات در فاصله کمتر از ۲ ساعت، در کنار گوش پایتخت رخ میدهد و همچنان هیچ تصویر و متنی در رسانهملی منتشر نشده است. برخی خبرگزاریها و سایتها، تک خبری منتشر کردند و خبرهای ضدونقیض در شبکه اجتماعی بازنشر میشوند. شبکههای ماهوارهای در حال رصد، انتشار و طراحی خبرهایی هستند که از داخل ایران منتشر میشود. اما همچنان شبکه خبر به قدر یک زیرنویس هم منتشر نکرده است. زمان میگذرد و همچنان مخاطبان رسانه ملی چشم به «شبکه خبر» دوختهاند. شبکهای که به گفته مدیرانش با پوشش بهنگام خبرها در ایام کرونا و افزایش پخش زنده خبری در ماههای اخیر توانسته به دومین شبکه پربیننده صداوسیما بدل شود. اما در بزنگاه عصر جمعه هفتم آذرماه، این شبکه در بوته آزمون دیگری قرار گرفته است. آزمونی که در آن نتوانست سربلند بیرون بیاید.
ظاهر امر این است که بخشهای مختلف خبری در رسانه ملی دست به سینه، به انتظار تایید نهادهای برونسازمانی نشسته بودند. اما تایید و نهایی شدن خبر از سوی منابع رسمی، واجد ملاحظات خاصی است که فرآیند انتشار خبر را زمانبر میکند. روزگذشته غلامرضا بوالی، مدیر شبکه خبر اشاره کوتاهی به حواشی انتشار خبر ترور شهید محسن فخریزاده داشت و ضمن گلایه نسبت به اعمال نظر برخی نهادهای بیرون از سازمان، خطاب به علی عسگری، رئیس رسانه ملی گفت: «امیدواریم با تلاش بیشتر همکاران، ارتقای محتوا و سرعت بخشی در اطلاعرسانی بتوانیم وظایفمان را بهتر انجام دهیم. البته این نکته را هم بگویم که این کار نیازمند همکاری برخی از نهادهای تصمیمگیری در بیرون از سازمان است که خود شما هم شاهد بودید که روز جمعه چه مشکلاتی را برایمان ایجاد کردند.»
در مقاطعی که شبکه خبر ورود بهنگام و دقیق در انتشار و انعکاس اخبار داشته، توانسته است که نبض افکار عمومی را بهدست بگیرد و خودش را بهعنوان مرجع رسمی اخبار در فضای رسانهای کشور، قرار دهد. انعکاس خبر حوادث تروریستی داعش به ساختمان مجلس شورای اسلامی، انتشار لحظهبهلحظه آتشسوزی و ویرانی ساختمان پلاسکوی تهران، خبر درگذشت مرحوم هاشمیرفسنجانی از نمونههای این موارد هستند. با این وجود شنیده میشود که در برخی از موارد هم با سلایق و نظراتی که از بیرون سازمان اعمال میشود، رویههای تازه در پرداخت و پوشش رسانهای دچار اختلال شده است؛ مثلا پخش زنده سخنرانی اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا در پی امضای برجام، یکی از همین موارد بود که البته میتوانست با پخش زنده مناظرههای انتخاباتی آمریکا ادامه داشته باشد که البته بهخاطر همان اعمال نظرهای بیرونی، این شکل پرداخت رسانهای ادامه نداشت.
با تمام این تفاسیر، وقتی شیوه اجرا و پرداخت رسانهای رویداد اخیر را رصد میکنیم متوجه میشویم موانعی که پیشروی مدیران خبری صداوسیما برای انعکاس خبر وجود دارد، بیشتر توجیه کمکاریهاست. اینکه یک تیم خبری قوی، حضور میدانی و فعالی در محل رخداد ندارد و به تصاویر و اظهارنظرهای شبکه اجتماعی اکتفا میشود، از نقاط ضعف طراحی و تولید خبرهای مربوط به ترور جمعه هفتم آذرماه است. یادآور میشویم که یکی از همین شبکههای ماهوارهای خارجنشین، به فاصله زمانی کوتاهی از زمان وقوع حادثه، تصاویری را از محل حادثه پخش کرد. به هر حال شبکه خبر از قافله عقب ماند، اما وقتی به فاصله یک روز بعد از وقوع این رخداد، خبرنگاری به محل وقوع حادثه رفته بود، نتوانست روایت درست و دراماتیکی از این رویداد مهم امنیتی ارائه دهد و به یک قالب تکراری برای گزارش این واقعه عجیب و مهم بسنده شده بود.
اگرچه بیشتر ایراداتی که متوجه چنین سیستمی برای انعکاس خبری میشود، ناشی از ضعف در تربیت نیروهای متخصص و فعال خبری است، اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که سیستم خبری رسانه ملی، نتوانسته برای جبران نبود نیروی چابک خبری، بهصورت جدی به ظرفیت شبکههای اجتماعی و خبرنگاران موبایلی توجه کند. متاسفانه آنچه که شاهدیم گویای این است که مدیران بخشهای خبری رسانه ملی، همچنان نسبت به بهرهمندی از ظرفیتهای فضای مجازی بلاتکلیف هستند.
به هر حال ساعت ۱۷ و زمانی که آفتاب روز جمعه هفتم آذرماه غروب کرد، شبکه خبر، سه ساعت بعد از واقعه، اولین زیرنویس را بدون نام بردن از شهید محسن فخریزاده منتشر کرد. حالا توقع این است که بعد از این همه تاخیر در انعکاس خبر، حداقل در تحلیل و موضعگیری رسانهای شاهد یک راهبرد منسجم در تحلیل این اتفاق باشیم که البته در اینجا هم گویا رسانه ملی، گرفتار یک بلاتکلیفی در موضع است. شاید بهخاطر همین است میهمانهایی که برای تحلیل رویداد دعوت کردند یا نمیتوانستند تصویر دقیقی از ابعاد اتفاق ارائه کنند یا به کلی گویی و افاضات تکراری افتاده بودند و در برخی موارد اظهارنظرهای شخصی و دور از واقعیت مطرح میشد.
یک بار دیگر حادثه تلخ عصر جمعه هفتم آذرماه را مرور کنید. فردی که به شهادت رسیده از دانشمندان و مدیران موثر در حوزه توانمندی هستهای کشورمان است. حجم و ابعاد این حادثه به قدری است که به لحاظ امنیتی و سیاست بینالملل نمیتوان از کنار آن گذشت و بخشهای مهم خبری رسانههای جهان، فورا به سراغ تحلیل این واقعه رفتند و ابعاد و جزئیات آن را پوشش دادند. طبیعی است که رویدادی با چنین ابعاد فراگیر سیاسی و بینالمللی ظرفیتهای فراوانی برای بروز خلاقیت و اجرای ایدههای رسانهای دارد. هر جای دیگر دنیا بود، رسانهها بهراحتی از کنار ابعاد دراماتیک چنین حادثه دهشتناکی نمیگذشتند، اما رسانه ملی در مواجهه با این حادثه چه کرد؟
کنترل تلویزیون را بردارید و شبکههایی که سراغ این رویداد رفتند را بالا و پایین کنید. دریغ از یک بازسازی ساده تصویری از حجم چنین اتفاقی و دریغ از اینکه بتوانید از ابعاد و جزئیات این رویداد باخبر شوید. نهایتا میزگردی گذاشتند و چند نفر میهمان و کارشناس ثابت را دعوت کردند که این توانایی را دارند که در مورد همه چیز اظهارنظر کنند و در مورد این واقعه هم استاد اظهارنظر و حرفهای تکراری هستند. اینگونه است که به همین راحتی قصه عصر جمعه هفتم آذرماه به پایان میرسد و احتمالا تا بزنگاه سیاسی دیگری، سایه تکرار چنین وضعیتی بر رسانه ملی سنگینی خواهد کرد.