فخریزاده در مسیر «تمدنسازی نوین اسلامی»، طریق «العلم سلطان» را انتخاب کرد و برای یادگیری دانشهای روز دنیا، استقامت و پایداری نشان داد و خود را به مرز دانش دنیا رساند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، متن زیر یادداشتی به قلم مهدی مولایی آرایی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و به مناسبت شهادت دکتر محسن فخریزاده نوشته شده است:
آنچه در این متن کوتاه درباره شهید فخریزاده مینویسم، ناظر به شخصیت علمی ایشان میباشد و اذعان میکنم قلم امثال بنده از توصیف شخصیت والای ایشان ناتوان است.
مهمترین ویژگیهای ایشان به عنوان یک «مجاهد حقیقی و فخر علمی ایران» عبارت است از:
۱️. هدفداری: زندگی ایشان «هدفمند» بود و «علم» را برای هدف والایی میخواست. گرچه علم فینفسه امری ارزشمند است، اما هنگامی که با هدفی مقدس که برخاسته از «ایمان» است، پیوند بخورد، ارزش آن دوچندان میشود. «هدفِ» فخریزاده، کسب علم برای عزتمندی جهان اسلام و این هدف است که خار چشم دشمنان میشود. به واقع باید گفت وجه تمایز دانش هستهای و دفاعی از بسیاری از علوم دیگر در کشورمان این است که این دانشها با هدفی والا گره خوردهاند و به همین دلیل دشمنان وطن، تاب و تحمل پیشرفت این علوم را ندارند. در اینجا سوال جدی آن است که علوم انسانی که وظیفه ارتقای ایمان و باور و جهتمندی را بر عهده دارند، تا چه میزان در این مسیر نقش مؤثری داشتهاند؟
۲️. استقامت: گرچه انسانهای بسیاری در زندگی و علم خود دارای هدف هستند، اما اندکند افرادی که در مسیر تحقق هدف، استقامت میکنند. هر قدر مسیر سختتر و سنگلاخیتر و هدف، «تمدنیتر» باشد، پایداری و استقامت در آن مسیر سختتر است. فخریزاده در مسیر «تمدنسازی نوین اسلامی»، طریق «العلم سلطان» را انتخاب کرد و برای یادگیری دانشهای روز دنیا، استقامت و پایداری نشان داد و خود را به مرز دانش دنیا رساند.
۳️. پیوند علم با زندگی: اثرگذاری دانش و علمِ فخریزاده در «زندگی عمومی مردم و پیشرفت واقعی کشور» وجه تمایز او با بسیاری از اندیشمندان و دانشمندان است. فخریزاده در کنار وجوه و ابعاد نظری دانش و معرفت، به وجه تکنیکی و ابزاری علم که ساخت ابزار و ملموس کردن آن در زندگی مردم است توجه داشت. این توجه ناشی از دو امر است: ۱) ارزشمند بودن شناخت دقیق مسالههای واقعی کشور و مردم و تلاش برای حل آنها ۲) باور به اینکه علم و دانش زمانی ارزش واقعی خود را پیدا میکند که در یک چارچوب معرفتی و شناختی والا به ابزار و تکنیک تبدیل شود و تأثیر آن برای عموم مردم قابل درک و یا مشاهده باشد.
۴️. گمنامی یا فخرفروشی: دانشمندبودن خصوصاً در عرصههای علمی حساس و مهم، به سرعت زمینه شهرت و حتی فخرفروشی را برای یک فرد ایجاد میکند. «فخریزاده» اگر میخواست «مشهور» شود یا «فخر بفروشد»، به سادگی و به آسانی امکانپذیر بود و هزاران نفر برای تبلیغ او هزینه میکردند. اما او به عنوان یک «مجاهد علمی»، گمنامی را انتخاب کرد و شهرت و فخرفروشی را دون شأن خود دانست. این معاملهای است که انسان مجاهد با خدای تبارک و تعالی میکند تا «شهادت» را نصیب او کند و عنوان «فخر ایران» به او تعلق میگیرد.
۵. فخریزادهها؛ میزانی برای شناخت فطرت انسانی و تحقق تمدن نوین اسلامی: نتیجهی دیگر این معامله آن میشود که در غم فقدان او، «آزادیخواهان حقیقی» ناراحت شده و خونخواه او میشوند. به عبارت دیگر میتوان گفت «فخریزادهها» میزانی برای شناخت فطرت پاک انسانها هستند. به هر میزان یک انسان در غم او نگران باشد و به او نزدیک شود، متعلق به فرهنگ «فخریزاده» خواهد بود و به هر میزان یک انسان نسبت به آن بیتوجه بوده و یا در جهت عکس حرکت کند، از فطرت انسانی خود فاصله گرفته است. به نظر میرسد شکلگیری «تمدن نوین اسلامی» از مسیر تکثیر و تجمیع فرهنگ فخریزادهها در حوزههای مختلف که نتیجهی فرهنگ «فطره الله التی فطر الناس علیها» میباشد، تحقق پیدا خواهد کرد.
۶. از سراب تا مسیر واقعی پیشرفت: آن چیزی که جامعه امروز ایران از آن خسته شده است، «حرف بدون عمل» است و آن چیزی که فخریزاده انجام داد «عملِ بدون شوی تبلیغاتی و رسانهای» بود. امروزه میبینیم که برخی انسانها و سازمانها برای کوچکترین کار خود یا برای اثبات ولایتمداربودن خود به تکرار سخنان «ولی» روی آوردهاند یا به دنبال انتشار «عکس با ولی» هستند. اما فخریزاده مسیر دیگری را انتخاب کرد، او سخن «ولی» را شنید و برای تحقق آن شب و روز عمل کرد. ایران امروز برای پیشرفت، نیازمند حضور این روحیهی جهادی در بخشهای مختلف بهویژه در حوزه اقتصاد و فرهنگ است و هر راهی جز این، «سرابی» بیش نخواهد بود.