به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، فرزانه فراهانی _ اینکه در چه خانوادهای و با چه شرایطی متولد شدهایم تا حد زیادی سرنوشت ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
بدون تردید از آنجا که پدر و مادر جزو اولین نفراتی هستند که فرزند با آنها در تعامل است، شکلگیری شخصیت کودکان نیز رابطه مستقیم و غیر قابل انکاری با شرایط اجتماعی و رفتاری والدین خواهد داشت.
چگونگی رفتار و عملکرد کودکان و نوجوانان به نحوه برخورد والدین باز میگردد و متاسفانه بازتاب رفتارهای بد پدر و مادر در کودکانی که بدسرپرست هستند به وضوح مشاهده میشود.
کودکی را در نظر بگیرید که پدر و مادر و یا یکی از والدین او معتاد به مصرف موادمخدر است و علاوه بر اعتیاد آسیبهای دیگری چون خشونت و انواع استرس و اضطراب را با وجود سن کم تجربه میکند و گوشهگیر و منزوی شده و در نهایت تجربه تلخ مصرف زود هنگام موادمخدر را هم به دست میآورد و معتاد میشود.
تولد از پدر و مادری معتاد و بیخانمان، سرنوشت تلخ و غریبی را پیش روی فرزندان این والدین قرار میدهد و راه نجات اجتماعی برای آنها از سایر افراد عادی که به دیگر دلایل در دام اعتیاد گرفتار میشوند را سختتر میکند.
حمید جوان ۱۸ سالهای است که در بدو تولد در چشم پدری معتاد چشم باز کرده و مادرش هم در دوران طفولیت او به مصرف موادمخدر روی آورده و به گفته خودش از ۹ سالگی گرفتار مصرف موادمخدر شده است.
او میگوید: مصرف موادمخدر را از سیگاری و حشیش و همچنین مشروب و سیگار شروع کرده و در تمام این ۹ سال اعتیاد انواع و اقسام موادمخدر را برای رفع خماری تست کرده است.
حمید میگوید: پدرم از مصرف موادمخدر جلوی من هیچ واهمهای نداشت و من هم همیشه کنجکاو بودم که بدانم موادمخدر چیست که پدرم پس از مصرف آن حالی خوب دارد و وقتی خمار است حسابی کلافه و سردرگم است و به همین دلیل خودش هم دور از چشم پدر گاهی از موادی که مامور خرید آن برای پدر بوده است، دزدکی و یواشکی مصرف میکرده است.
به گفته حمید پدر و مادرش هر دو معتادان سابقه داری هستند که در حال حاضر در زندان به سر میبرند و علت اصلی گرایش او به مصرف موادمخدر هم داشتن والدین معتاد بوده است.
اعتیاد پدر و مادر، حمید را هم از مسیر زندگی سالم دور کرده است و به گفته او خودش هم ۵ سابقه حضور در کانون اصلاح و تربیت را تا همین سن کم در پرونده زندگیاش ثبت کرده است.
دعوا و درگیری، مشارکت در سرقت و همچنین خرید و فروش و مصرف موادمخدر از جمله جرائمی است که پای حمید را طی این سالها به کانون اصلاح و تربیت باز کرده است و البته از تاثیر داشتن خانوادهای نابسامان نیز نمیتوان چشم پوشید.
حمید با وجود سن و سال کمی که دارد از جثهای تنومند برخوردار است و ظاهر تکیده، در هم و بهم ریخته او بیش از آنکه به جوانی ۱۸ ساله شبیه باشد به جوانهای ۳۵ تا ۴۰ سال بیشتر شبیه است و دوستان دور و ازراف او را هم جوانهای خلافکار با ظاهری عجیب و غریب تشکیل میدهند.
او میگوید: من در خانوادهای درست و حسابی به دنیا نیامدم اما خودم هم کم مقصر نیستم که در مسیر زندگی به سمت سلامت و سعادت قدم برنداشتم و دوستی من در ارتباط با کسانی خلاصه میشد که همه آنها خلافکار بودند و از همه بدتر اینکه تفاوت سنی من با این افراد بسیار زیاد بود.
زخمهای عمیق، نتیجه تقلید از خلافکاران مشهور و شرارت در نوجوانی سمت راست صورت حمید را زخمهای عمیقی در بر گرفته بود که به اعتراف کودکانه او به خودزنیهایی مربوط میشود که بخشی از آن در درگیری با اراذل برایش به یادگار مانده و بخشی هم به علت فشاری است که در زمان دستگیری و انتقالش به کانون خودش روی صورتش ایجاد کرده است.
زخمهای ریز و یکدست کل صورت حمید را احاطه کرده است و میگوید: این روزها بیشترین مواد مصرفی من مخدر شیشه است و علت این زخمها به مصرف این مخدر برمیگردد و چون خوارش آنها مرا آزار میدهد گاهی با ناخنهای دستم آنها را دستکاری میکنم.
حمید به خالکوبی مچ دست تا بازو و دیگر خالکوبیهایش اشاره کرد و گفت: کار خلاف سر و ته ندارد و بیشتر جاهای بدن من ردی از خالکوبی دارند و علت آن هم این است که دوست داشتم شبیه خلافکارهای بنام باشم.
حمید ماجرای کارتن خواب شدنش را اینگونه بازگو میکند که وقتی یک نوجوان ۱۳ ساله بوده است مادرش به جرم خرید و فروش مواد مخدر به زندان میافتد و هر دوی پدر و مادر با جرائمی مشابه به حبس محکوم شده و بلاتکلیفی و کارتنخوابی حمید از آن روزهای تیره شروع شده و تا امروز که او در ۱۸ سالگی قرار دارد، ادامه پیدا کرده است.
روزهایی که به گفته حمید، کسی پناهگاه او نشده و با توجه به اعتیاد خودش و اجبار شرایطی که پیش رو داشته و همچنین وضعیت آشفته زندگی پدر و مادرش، آواره خیابانهای یکی از محلههای فقیر نشین در اطراف پایتخت شده و پس از مدتی پایش به پاتوقهای کارتنخوابی شهر تهران و ارتباط با بیخانمانهای شهر باز شده است.
او یک خواهر ناتنی از همسر اول پدرش دارد و آنطور که میگوید رفتار و سبک زندگیاش زمین تا آسمان با حمید فرق دارد و نه تنها کارتنخواب نیست بلکه تا کنون حتی لب به سیگار و هیچ مخدر دیگری هم نزده است.
حمید خودش را بیشتر از هر کس دیگری در رسیدن به این نقطه از سیاهی در زندگی مقصر میداند و معتقد است: هر بلایی که سر آدمیزاد میآید در نتیجه رفتارهای درست و غلط خود او است و بهانه کردن دیگران تنها برای تبرئه خود و برای فرار از واقعیتهای غیر قابل انکار است که هیچ نتیجهای در بر ندارد.
امان الله قرائی مقدم جامعه شناس و پژوهشگر حوزه آسیب شناسی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو، یکی از علل اصلی اعتیاد کودکان و نوجوانان را اعتیاد والدین میداند.
او همچنین به عدم مراعات والدین معتاد در خودداری از مصرف موادمخدر جلوی چشم کودکان و نوجوانان توسط والدینشان اشاره و تصریح کرد: بسیاری از پدر و مادرهایی که انواع موادمخدر را مصرف میکنند هیچ گونه ابا و امتناعی از مصرف کردن مواد نزد فرزندان خود ندارند و الگوی رفتاری غلط آنها میشوند.
این جامعه شناس خاطرنشان کرد: پدر و مادر به عنوان اسطورههای بزرگ زندگی اغلب کودکان به شمار میروند و نتیجه تحقیقات مکرر طی سالهای گذشته درباره نقش تاثیر مصرف موادمخدر توسط والدین معتاد در گرایش فرزندان آنها به اعتیاد از تقلید و الگوبرداری کودکان و نوجوانان حکایت دارد.
قرائی مقدم در ادامه تاکید کرد: دو عامل محیط و والدین معتاد در اعتیاد کودکان و نوجوانان به موادمخدر بیشترین سهم آنها به اعتیاد را دارا هستند و متاسفانه اغلب والدین از توجه به این موضوع غفلت میکنند.
او یادآور شد: خانوادههایی که پدر یا مادر و یا هر دو مبتلا به اعتیاد هستند از نظم و ثبات خاصی برخوردار نیستند و کودکان و نوجوانان در کنار چنین والدینی آشفتگی و نابسامانی زیادی را مشاهده میکنند و از همه مهمتر و دردآورتر مدل ارتباطی والدین با فرزندان در این خانوادههای است که هیچ گونه صمیمیت و همدلی بین آنها مشاهده نمیشود.
این جامعه شناس همچنین خاطرنشان کرد: فرزندان در خانوادههایی که با پدر و مادر معتاد به موادمخدر زندگی میکنند، اغلب منزوی، گوشهگیر و پرخاشگر هستند و سلامت روانی آنها همواره مورد تهدید قرار دارد.
قرائی مقدم یادآور شد: چیزی به عنوان مهارتهای زندگی و مهارت حل مسئله در خانوادههای دارای والدین معتاد به فرزندان آموزش داده نمیشود و تنها راه حل رهایی از مشکلات در بین آنها در پناه بردن به موادمخدر خلاصه میشود.
او تصریح کرد: استرس و اضطراب، افسردگی، خشونت کلامی و جسمی و نداشتن اعتماد به نفس از دیگر اختلالاتی است که فرزندان دارای والدین معتاد از آنها رنج میبرند و به دلیل نداشتن مهارتهای زندگی مثل پدر و مادر خود به مصرف موادمخدر متوسل میشوند و یا به خودزنی و خودکشی اقدام میکنند که آینده زندگیشان را به ورطه نابودی میکشانند.
این جامعه شناس تاکید کرد: همچنان موضوع آموزشهای مرتبط با پیشگیری در جامعه از اهمیت ویژهای برخوردار است و غفلت مسئولان از این مسئله شرایط را بحرانیتر از شرایط فعلی خواهد کرد و آمار اعتیاد کودکان و نوجوانان را افزایش خواهد داد.
قرائی مقدم با اشاره به نقش نهادهای فعال حوزه کاهش آسیب در بخش آموزش و پیشگیری و همچنین کمک به درمان والدین معتاد و مصرف کننده و تلاش برای بازگرداندن آنها به زندگی عاری از مواد، ضرورت توجه هر چه بیشتر این مجموعهها برای مصون نگه داشتن کودکان و نوجوانان از معضل اعتیاد را امری مهم و حیاتی برشمرد.
تا تبدیل شدن معضل اعتیاد کودکان و نوجوانان با وجود والدینی معتاد به بحرانی غیر قابل کنترل در خانوادههای آسیب دیده و در معرض آسیب فاصله چندانی باقی نمانده است.
بیسوادی، فقر فرهنگی و فقر مالی و وقوع انواع بزهکاری و جرائم خرد و کلان معتادانی که سن چندانی ندارند، تنها
بخش اندکی از آسیبهای اجتماعی مربوط به حضور فرزندان دارای والدین معتاد است و پایان دادن به آنها تلاش همه جانبه از طرف مسئولان و فعالان اجتماعی این حوزه را میطلبد.