گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه عزیزی؛ برخی از دولتمردان ما مسیری را طی کردهاند که از ابتدای دوران فناوری جدید ناصرالدین شاه قاجار طی کرد؛ نپذیرفتن فناوری! این نظریه به این مهم اشاره میکند که در پی نپذیرفتن فناوری و تصویب قوانین مطلوب برای بهرهمندی هرچه بیشتر از آن در طولانی مدت و در پی «جبر فناورانه» استفاده از آن تبعات مخربتری به جای خواهد گذاشت؛ همچنین «پذیرش ناقص فناوری» موجب خسارتهای فراوانی خواهد شد.
همانطور که در دولتهای نهم و دهم نیز شاهد بودیم که چگونه شبکههای اجتماعی یکی پس از دیگری فیلتر شدند و جایگزینهای آنها به سرعت به دل مردم نفوذ کرد و حتی کاسبیای تحت عنوان فروش گوشی وی چتدار شکل گرفت. این در حالی بود که باراک اوباما چهرهای سیاسی که در اذهان به خوبی به یادگار مانده است و برخی اهالی فضای مجازی و نیز دیپلماتها بهخاطر ریاستجمهوریاش، برخی بهخاطر چهره مهم سیاسی سیاهپوست، برخی بهخاطر شکلگیری توافق برجام و برخی نیز به واسطه حضور حامیانه او کنار جو بایدن در انتخابات اخیر ریاستجمهوری آمریکا او را خوب میشناسند، نخستین شخصیت سیاسیای بود که یک اکانت در توییتر تشکیل داد و به فعالیت پرداخت.
فردی که مسبب شکلگیری واژهای بهنام «توئیپلماسی (توییتر + دیپلماسی)» شد و اساساً بهعنوان یک رئیسجمهور فعالیت در فضای مجازی را بسیار جدی گرفت و توصیه او به دانشآموزان درخصوص محتواهایی که در فیسبوک منتشر میکنند و تأثیرش روی آینده زندگانی آنها بسیار در شبکههای اجتماعی مورد بازدید قرار گرفت.
البته در ایران در ایام دولت یازدهم شاهد بودیم که چگونه میتوان از بستر توئیپلماسی جلساتی عمومی با حضور اندیشههای همگانی در عرصه سیاستگذاری بینالمللی برگزار کرد. محمدجواد ظریف با استفاده از توییتر توانست واکنشهای مطلوبی نسبت به سیاست اعمال شده توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا نشان دهد و برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر از تمام سفرا نیز خواست تا ضمن فعال کردن اکانت توییتر خود به تعامل اثربخش در دو سطح ایرانیان ساکن آن کشور و نیز مردم آنجا بپردازند. اقدامی که سبب شد تا چهره مناسبتری از ایران در صحنه بینالمللی پدیدار شود.
مقامات و چهرههای ایرانی، هرچند دیر، ولی یک به یک به توییتر پیوستند و توانستند به کنشگران سیاسی و اجتماعی مطلوبی در این فضا بدل شوند. بهویژه چهرهای، چون رهبر معظم انقلاب ایران که با فعال کردن اکانت توییتری خود به زبانهای گوناگون توانست ضمن اثربخشی قابل توجه به تعامل با جهانیان در فاصلهای بسیار نزدیک اقدام کند که از نمونههای ارزشمند آن میتوان به نامه ایشان به جوانان اروپایی و نیز توئیت ایشان نسبت به توهین نشریه شارلی ابدو به پیامبر (ص) با اکانت زبان فرانسوی خود، اشاره کرد.
این توجه نشان از آن دارد که مقامات جمهوری اسلامی نیز باید بیش از پیش به توییتر بهعنوان بستری مناسب برای کنشگری در صحنه بینالمللی اقدام کنند. این بستر به قدری قابل توجه است که توانست از دل خود رئیسجمهوری را برای آمریکا برگزیند؛ چنانچه شخص دونالد ترامپ نیز در گفتگو با فاینشنال تایمز اشاره کرد که اگر توییتر نبود شاید هرگز او نمیتوانست رئیسجمهور شود! این جمله اغراقآمیز نیست چرا که حقیقتاً میتوان دونالد ترامپ را یک رئیسجمهور مستقر در توییتر خواند و او به قدری بر این فضا واقف بود و به اهمیت آن آگاهی پیدا کردکه حتی در برخی موارد به انتشار توئیتی به زبان فارسی برای جلب توجه هرچه بیشتر مخاطبان خود اقدام میکرد.
اما این فضا در حالی در کشور ما همچنان مسدود است که عمده سیاستمداران ما ازجمله رئیسجمهوری که توییتر در دوران او فیلتر شد (محمود احمدینژاد)، به حضور فعالانه در آن اقدام کردهاند. این تناقض البته به همینجا ختم نمیشود و ازجمله مواردی که چندی است اذهان را بهخود مشغول کرده، طرحی است که برای ساماندهی شبکههای اجتماعی خارجی از سوی ۴۰ نماینده مجلس یازدهم پیشنهاد شده و بعضاً خواستار فیلترشدن این شبکهها شدهاند که ۲۸ نفر از این افراد، خود در توییتر حضور فعالانه دارند و از ظرفیت نخبگانی آن در راستای پیشبرد اهداف خود و نیز تأثیرگذاری بر عموم جامعه استفاده میکنند.
البته فضای توییتر تنها برای اثربخشی سیاستمداران مورد استفاده قرار نگرفته و در این بین برخی هنرمندان نیز با استفاده از این فضا درصدد کنشگری فعال برآمدهاند که متأسفانه با توجه به نبود آگاهی مطلوب نسبت به وقایع، با بیان احساسی خود، گاهی موجبات تشنج جامعه را فراهم کردند.
از اینرو شاید مطلوب آن باشد که نخست سیاستگذاران ما به جای آنکه مدام درصدد انسداد باشند، از شیوه مطلوب برای انتقال پیام استفاده کرده و همواره با ادله پاسخگوی موارد باشند. از دیگر سو مطلوب است که همواره به شبکههای اجتماعی به چشم یک جدول SWOT نگریسته شود و به جای آنکه محدود یا مسدود شوند، از راههای مناسب برای تبدیل نقاط ضعف به قوت استفاده شود.
همچنین مورد دیگری که میتواند مورد بهرهمندی قرار بگیرد، آموزش یک فرهنگ مطلوب برای حضور در جامعه نخبگانی است که میتواند حتی با برگزاری کلاسهایی ویژه سلبریتیها، سیاستمداران و حتی عموم مردم در سطح ادارات و دانشگاهها صورت پذیرد و بر این اساس هم از اشاعه اطلاعات غلط، کنشگری هیجانی و اثرگذاری منفی پیشگیری کرد و به جهانی شدن یک فرهنگ مطلوب نیز کمک شایان توجهی کرد.
فاطمه عزیزی - کارشناسی ارشد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.