کارشناس بازار سرمایه گفت: رئیس سابق سازمان بورس در اوج افت شاخص کل از هیچ کدام از ابزارهای حمایت از بازار استفاده نکرد.
گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، امسال سال بورس بود و نبود، سالی که با امیدهای فراوان برای رشدها و پولهای فراوان یک شبه آغاز شد، حسابهای زیادی روی سرمایه گذاری در بورس برای جبران کاهش ارزش پول ملی باز شد، اما به سرعت امیدها به یاس و ناامیدی تبدیل شد و رویاهایی که گمان میکرد یک شبه در بورس به مرز سرمایه داری میرسد را شخم زد و نابود کرد. با اینکه دولتیها این بازی را شروع کردند و فراخوان ورود به بورس و حمایت از مردم را دادند از نیمه مرداد ماه ورق برگشت ودولت پشت به بورس کمترین اعتنایی به مردم نکرد گویا اصلا نه خانی آمده و نه خانی رفته ونه وعدهای به مردم داده شده، به تازگیها هم رئیس سازمان بورس استعفا داد و رئیس جدید نیز بر عبور از دستوری عمل کردن در این سازمان خبر داد. سید پرویز جلیلی کامجو؛ اقتصاد دان و کارشناس بازار سرمایه در این باره به چند پرسش ما پاسخ گفته است.
پرویز جلیلی کامجو اقتصاد ان و کارشناس بازار سرمایه در پاسخ به این سوال که با تغییر مدیران میتوان به اوضاع بهتر در بورس امیدوار بود گفت: بنده قبل از اینکه آقای قالیباف اصل پست مشاور وزیر اقتصاد را بگیرد اعلام کردم که براساس تجربه پانزده ساله کارشناسی و بررسی روند مسائل تاثیر گذار بر اقتصاد میتوان گفت مدیریت در ایران سلیقهای است به همین خاطر هر مدیری که روی کار میآید معتقد است که مدیر قبلی خرابهای به او تحویل داده است که به هیچ وجه باب سلیقه وی نیست، اما وقتی که میرود معتقد است که آن خرابه را به گلستانی تبدیل کرده است.
وی دراین باره افزود:چون سلایق شخصی در مدیریت اعمال میشود هر مدیری معتقد است که مدیر قبلی مدیریت خوبی نداشته، اما مدیریت و نظرات و سیاستهای وی کارشناسی بوده است لذا براساس کیفیت سلایق افراد نوع مدیریت آنها تفاوت میکند، موضوعی که به شدت چالش زاست.
جلیلی کامجو درباره استعفای آقای قالیباف اصل گفت: آقای قالیباف اصل در طول مدیریت خود در بورس نشان داد که تابع تمام دستوراتی بود که از بالا به وی دستور داده میشد و بدون هیچ، چون و چرایی چشم گویان اجرا میکرد. در بروکراسی عریض و طویل ایران قانونی به نام قانون پایستگی مدیر وجود دارد، به این معنا که نه مدیری میآید و نه مدیری میرود بلکه مدیریت در ایران از یک پست به پست دیگر تغییر میکند و جا به جا میشود، با این استدلال میتوان گفت آقای قالیباف اصل رفت، معاون وزیر شد و معاون وزیر آمد و رئیس سازمان بورس شد.
کارشناس بازار سرمایه و اقتصاد در ادامه تغییر مدیران را تنها فاکتور لازم در همه بخشهای اقتصاد و بازار سرمایه ندانست و بیان داشت: تا زمانی که ساختار حاکم بر سازمان بورس و تمامی بخشهای اقتصاد کشور تغییر نکند آمدن یا رفتن مدیران در لایههای مختلف مدیریتی تغییر و تحولی در عرصه اقتصادو بازارهای ما ایجا نمیکند، هر چند مدیر عوض میشود، اما چون کماکان آن تفکر در سازمان وجود دارد و ساختارها به صورت اساسی و بنیادی تغییر نمیکند لذا با عوض شدن رئیس یک سازمان مثل سازمان بورس و اوراق بهادار هیچ تغییری رخ نمیدهد.
استاد اقتصاد و کارشناس بازار سرمایه نظر خود را درباره عملکرد رئیس پیشین سازمان بورس اینگونه بیان کرد: برخلاف آنچه آقای قالیباف اصل درباره مدیریت خوب خود در بورس ادعا میکند عملکرد بسیار ضعیفی از وی به یادگار ماند. رئیس پیشین سازمان بورس در اوج افت بازار از هیچ کدام از ابزارهای حمایت از بازار استفاده نکرد. ادعای آقای قالیباف اصل مبنی بر اینکه صندوقهایای تی اف را به مردم عرضه کرده میتوان زیر سوال برد که آیا به غیر از ضرر و زیان چیزی به مردم داده شد؟ اینکه آقای قالیباف اصل ادعا میکند توانسته از بازار سرمایه تامین مالی کند نقطه قوتی برای وی و مسوولین نیست بلکه نقطه منفی در عملکرد وی و دولتیها به شمار میرود که هر چه دولت گفت شما بدون توجه به منافع مردم چشم گفتید! زمانی که وزیر اقتصاد و وزیر نفت برسر پالایشی یکم دعوا میکردند انتظار میرفت که آقای قالیباف اصل این صندوق را کلا کنسل میکرد و میتوانست برعلیه مدیران بالا دستی که در بورس دخالت میکنند موضع گیری و واکنش درستی به نفع مردم بگیرد که به چه حقی رئیس دفت رئیس جمهور از افزایش شاخص حمایت میکند و دولت وعدههای بی اساس به مردم میگوید، در حالی که به عنوان رئیس سازمان بورس موظف بود به آنها اجازه دخالت ندهد، اما فقط بله قربان گوی محض دولت بود!
کارشناس بازار سرمایه درباره عملکرد رئیس پیشین سازمان بورس گفت: آقای قالیباف اصل یکی از ضعیفترین مدیران سازمان بورس بود و کاش زودتر از این پست کناره گیری میکرد شاید بازار با صدمات کمتری مواجه میشد. از سوی دیگر نمیتوان انتظار داشت رئیس جدید سازمان بورس و اوراق بهادار کار خاصی برای مردم انجام دهد به این دلیل که تفکر حاکم بر بورس دست رئیس سازمان بورس نیست بلکه پای مافیای قدرت در میان است که به این سادگیها قابل تغییر نیست.
پرویز جلیلی کامجو در پاسخ به این سوال که آیا آقای دهقان میتواند سخن خود را مبنی برای جلوگیری از هر گونه کار دستوری در بورس به منصه ظهور برساند گفت: در مورد این مطلب که آقای دهقان بیان کردند که اجازه دخالتهای دستوری در بورس را نمیدهند باید گفت براساس آمار منتشر شده از گزارشها و شاخصهای رقابت پذیری که مجمع جهانی اقتصاد منتشر میکند ایران در سال ٢٠١٩ در بین ۱۴۴ کشور جهان رتبه ۹۹ را آورده یعنی دراقتصاد ایران رقابت پذیری اصلا معنایی ندارد، بلکه اقتصاد در چنبره بلوکهای قدرت است اعم از بانکهای خصوصی سیستم دولتی و سیستم شبه دولتی که ممکن است به احتمال کم یکی به نفع مردم و به احتمال بسیار بالا دیگری به نفع جیب خود عمل کند.
وی دراین باره توضیح داد: بانکهای خصوصی در ایران قدرت بالایی دارند به نحوی که بانک مرکزی را تحت تاثیر تصمیمات خود قرار میدهند و شورای پول و اعتبار وقتی بخواهد تصمیمی اتخاذ کند حتما قبل از آن باید با بانکهای خصوصی هماهنگ شوند این موضوع نشان میدهد که رقابت پذیری در ایران وجود ندارد لذا اینکه رئیس جدید سازمان بورس شعار میدهد که دستوری عمل نمکی کند باید به این سوال پاسخ دهد که در ایران نرخ چه چیزی به صورت دستوری تعیین نمیشود؟
پرویز جلیلی کامجو خاطر نشان کرد: نرخ سیمان دستوری است، نرخ فولاد دستوری میشود، نرخ کالاهای پرمصرف خانوار اعم از روغن، شکر، تخم مرغ و گوشت دولتی و دستوری است. قیمت خودرو و بنزین، آب و برق و گاز دستوری است. نرخ خوراک پتروشیمیها دستوری است و در راس همه آنها نرخ دلار دستوری است، آیا چیز دیگری در اقتصاد ما باقی مانده که غیر دستوری و غیر دولتی باشد؟ روی هر صنعتی که دست بگذارید در سازمان بورس و اوراق بهادار نرخ آن دستوری تعیین میشود. از گندم تا چای، جو و برنج و کود شیمیایی قیمت دستوری است لذا اینکه آقای دهقان میگوید با قیمت گذاری دستوری مقابله میکنم شعار است و قطعا محقق نمیشود.