به روایت منابعی چون جلد ۳۲ «بحارالانوار» علامه مجلسی، جلد نخست از «وَقایعُ الْاَیّام» اثر ملاعلی واعظ خیابانی، «قلائد النحور فی وقایع الایام و الشهور» اثر مرحوم آیت الله ذبیح الله محلاتی، «تَذکِرَةُ الخَواصّ مِنَ الأمّة فی ذِکرِ خَصائص الأئمة» اثر یوسف بن قزاوغلی (سبط ابن جوزی) و «تقویم شیعه» اثر شیخ عبدالحسین نیشابوری، دوازدهم رجب سال ۳۶ هجری حضرت امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب (ع) پس از واقعه جمل وارد کوفه شدند و آن شهر را به عنوان مقر حکومت و پایتخت خویش انتخاب کردند. نخستین خطبه حضرت در کوفه نیز در همین روز ایراد شد.
تاریخ تاسیس شهر کوفه
در زمان فتوحات اسلامی و هنگام فتح ایران، پس از اینکه مداین از نظر آب و هوایی برای استقرار سپاهیان اسلام نامناسب تشخیص داده شد، خلیفه دوم به سعد بن ابی وقاص اجازه داد تا مکانی که هم از نظر آب و هوایی و هم به لحاظ موقعیت استراتژیک مناسب باشد، انتخاب کرده و آنجا را مرکز استقرار سپاهیان اسلام برای حفاظت از مرزها و ادامه عملیات نظامی به سوی شرق قرار دهد. سعد، سلمان فارسی و حذیفة الیمان را مأمور انجام دادن این کار کرد و آنان پس از بررسی مناطق گوناگون، محل کنونی شهر کوفه را برای این منظور مناسب دیدند، چون هم آب و هوای آن با طبع عربها سازگار بود و هم موانع طبیعی، چون کوه و دریا بین آن سرزمین و مدینه وجود نداشت. بنابراین کوفه نخست به عنوان پایگاه نظامی مطرح شد.
اما به روایت اکثر مورخان شهر کوفه در سال هفدهم هجری به دستور خلیفه دوم به سبب دارا بودن ویژگیهای خاص جغرافیایی و استراتژیک، بنا شد. خلیفه دوم به این شهر علاقه و امید زیادی داشت تا جایی که آن را سرور شهرهای اسلامی مینامید. اما گذر زمان کوفه را به مبدأ بسیاری از تحولات جهان اسلام تبدیل کرد. برخی از ویژگیهای منحصر به فرد کوفه، چون یک دست نبودن جمعیت آن، باعث برخورد منافع گروهها و قبایل مختلف این شهر شد، چنانکه از زمان تأسیس تا زمانی که به عنوان مقر خلافت انتخاب شد، کمتر حاکمی به خواست خلیفه در آن شهر عزل و نصب شد و حتی خلفا نیز، از تیزبینی و حساسیت خاص کوفیان نیز در امان نبودند.
مردم کوفه ویژگیهای خاصی داشتند. در منابع ثبت است که آنها به عنوان جدلیترین مردم بر سر امور کوچک و بی اهمیت بودند. از یکسو پرشور بودند و از سوی دیگر مواضعشان نامتعادل و متزلزل بود. مشکل دیگر این بود که روئسای قبایل در کوفه نیز قوت زیادی داشتند.
سوال این است که چرا حضرت (ع) از مدینةالنبی با آن همه علقهای که به آن داشتند، خارج و به کوفه وارد شدند؟ این پرسش مهمی است، بویژه آنکه در تعدادی از منابع هم اشاره شده که حضرت (ع) پس از تشکیل سپاه برای مقابله با پیمان شکنان، به طور کلی قصد ترک مدینه را نداشت و اسکان در کوفه هجرتی بر حسب ضرورت و حفظ دین بود.
حجتالاسلام رسول جعفریان در کتاب «تاریخ خلفا» اشاره کرده که پس از آغاز فتوحات اسلامی و توسعه حوزه اسلام، دو نکته سبب ساز فزونی اهمیت شام و عراق بر مدینه و به تعبیری حجاز شده بود. نخست اینکه شمار بسیاری از قبایل از جزیرةالعرب به شام و عراق آمده بودند. میان این جماعت شمار فراوانی از صحابه رسول خدا (ص) نیز بودند. نکته دوم این بود که وسعت امکانات و استعدادهای نهفته در این مناطق قابل قیاس با حجاز نبود.
حضرت امیر (ع) اما توانست کوفه را با خود همراه کند و پایگاهی برای شیعیان قرار دهد. اما تسلط ناقص شورشیان پیمان شکن بر بصره باعث شد تا این شهر مرامی غیر از شیعه پیدا کند و همین مسئله دشمنی دائم میان بصره و کوفه را پدید آورد. بعدها همین تفرقه سبب ساز مسائل و رخدادهای مهمی در تاریخ اسلام شد. زمانی هم که مختار ثقفی کوفه را گرفت، بصره با او همراهی نداشت و بعدها مصعب بن زبیر توانست از همین ناحیه بر او غلبه کند.
بنابراین حضرت (ع) گریزی جز خروج از مدینه النبی و استقرار در کوفه را نداشت. حضرت امیر (ع) در نخستین ماههای خلافت به صرافت دریافت که دو دشمن غدارش یکی شام را در اختیار گرفته و دیگری بصره را و حال نیز میکوشند تا کوفه را از حوزه نفوذ او دربیاورند. تصاحب بصره و کوفه به معنای تسلط بر تمامی حوزه شرق اسلامی با تمام امکانات اقتصادیاش بود.
شورشیان گمان داشتند که با این کار حضرت را در فشار قرار داده و ایشان را مجبور به استعفا از خلافت خواهند کرد. حضرت (ع) اما مصمم بود تا در عراق با این گروه پیمان شکن نبرد کند.
دلیل خروج حضرت امیر (ع) از مدینه
اشاره شد که حضرت امیرالمومنین (ع) برای نبرد با پیمان شکنان از مدینه خارج شد و به کوفه رفت. در منابع اشاره شده که تعداد نیروهای مدنی سپاه حضرت در جنگ جمل حدود چهار هزار نفر بوده است که برای حل مشکلات خلافت و نبرد با دشمنان نیروی کمی بود.
جعفریان در کتاب «تاریخ خلفا» نوشته است که از نظر اقتصادی محیط حجاز توانایی تحمل رویارویی با عراق یا شام را نداشت. مدینه که بهترین نقطه این منطقه بود به درستی توانایی سیر کردن مردم خودش را نداشت و نمیتوانست سپاهی عظیم را تغذیه کند. همچنین مدینه از نظر نیروی انسانی نیز کشش یک جنگ تمام عیار با شام را نداشت.
نکته دیگر در این است که مردم مدینه به جز انصار چندان علاقهمند به حضرت علی (ع) و مشی ایشان در حکومت نبودند. بخش وسیعی از مردم را مهاجران و فرزندان آنها و نیز مکیانی تشکیل میدادند که پس از رحلت رسول خدا (ص) به این شهر آمده بودند. بستگان و اقوام امویان و همچنین بستگان شورشیان جنگ جمل نیز در این شهر بودند و اجازه همراهی با حضرت (ع) را نمیدادند. همچنین در دوران خلیفه قبلی به مدینه به عنوان مرکز خلافت سرمایه زیادی وارد شده بود و مردم به رفاه طلبی مبتلا شده بودند.
برخی از شخصیتهای شاخص از جمله عبدالله بن عمر، سعد بن ابی وقاص، اسامه بن زید، زید بن ثابت و محمد بن مسلمه نیز در مدینه سکونت داشتند و متاسفانه خود را داناتر و مجتهدتر از امام دانسته و حرف ایشان را نمیخواندند. مکه نیز شرایط بهتری نداشت و وقتی حضرت (ع) به خالد بن عاص نامهای نوشت تا از مردم مکه بیعت بگیرد، مردم از بیعت خودداری کردند.
اما کوفه از جهات متعدد و برعکس مدینه شرایط کاملاً مناسبی را دارا بود. عراق هیچ مشکل جمعیتی نداشت و قبایل بسیاری آنجا زندگی میکردند. کسانی که در طی فتح ایران توان نظامی خود را نشان داده بودند. از نظر اقتصادی نیز، سواد عراق، مهمترین منبع درآمد این خطه بود. به علاوه خراج و جزیه فراوانی از ایران و عراق در دست مسلمانان بود که ثروتی بی اندازه محسوب میشد.
مسئله دیگر در این است که هدف اساسی امام (ع) پس از سرکوبی شورش جملیان، برخورد با معاویه بود. چنین هدفی بدون حضور امام (ع) در عراق که نزدیک شام بود، امکان نداشت. بجز تمام اینها امام (ع) از میان قبایل یمنی نیز طرفداران بسیاری داشت که حقیقتاً فدایی امیرالمومنین (ع) بودند. خاستگاه اصلی قبیله نخع نیز از یمن است.
پس از رخداد «یوم الدار» و ارائه حدیث عشیره شمار کثیری از مهاجران و انصار و سایر مردم که در مدینه بودند، با حضرت (ع) بیعت کردند. تنی چند از بزرگان نخعی در زمان بیعت حضور داشتند از جمله مالک اشتر، کمیل بن زیاد و عمرو بن زراره. موقعیت نخعیها در نبرد جمل و حضور جدی قبیله نخع در کنار امام علی (ع) در ابعاد نظامی نمود خاصی دارد. یمنیها به طور کل در بیعت با حضرت (ع) ثابت قدم بودند و نقش مهمی در جریان خلافت ایفا کردند. در نبردهای پس از جمل نیز یمنیها پای ثابت بوده و تا پای جان از حضرت (ع) و اهدافش پشتیبانی کردند.