گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه سهرابی؛ زنان سرپرست خانوار به عنوان پایه و اساس نهاد خانواده در سراسر جهان به هنگام از دست دادن همسرانشان ، بیماری و یا بیکاری آنان سرپرستی و اداره امور خانواده را بر عهده میگیرند.
عملکرد این زنان به علت غیر قابل تفکیک بودن نقش زن در خانواده، در چهارچوب رفاه خانواده امر مهمی تلقی می شود.
متاسفانه در جامعه کنونی ما زندگی زنان پس از ترک، فوت و... شوهر غالبا با ابهامات و مخاطراتی از جمله سرپرستی فرزندان به تنهایی، سختی مشکلات اقتصادی، زندگی در تنهایی و همراه با افسردگی و ناامیدی همراه است. همچنین نگرش غلط جامعه نسبت به زنان مطلقه و بیوه در فقدان همسرشان، آنان را در روابط اجتماعی و حضور در اجتماع با مشکلات عدیده ای روبرو می کند. نگاه های معنی دار، سخنان تلخ و گزنده، از دست دادن حمایت های عاطفی همسر، فقر اقتصادی و تمایل به تنها ماندن و حفظ حیثیت و شخصیت خود پاره ای از مشکلات تمام ناشدنی این قشر زحمت کش است.
از این جهت با توجه به مشکلات و موانع عدیده اقتصادی و اجتماعی و قانونی این زنان نسبت به زنان دارای همسر، احساس خطر بیشتری نسبت به امنیت ارتباطی خود دارند. همچنین درآمد کم زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار می شود، که این نیز جای بحث دارد.
واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که علی رغم اعلامیه ها و بیانیه ها و تاسیس نهادها و سازمان های بین المللی مختلف در تحقق حقوق زن، مسئولیت و هزینه های قابل توجه و طاقت فرسای تامین معاش خانواده که بر عهده این قشر آسیب پذیر اجتماعی می باشد در بسیاری از موارد سخت و یا حتی غیر ممکن است و در صورت تحقق نیز زندگی سرشار از سختی ها و محنت ها را متحمل این مادران پدر نما می کند.
براساس آمار های رسمی کشورامروز زنان سرپرستی ۴/۹درصد خانوار ایرانی را بر عهده دارند. تعداد زنان سرپرست خانواده به جهت افزایش نرخ طلاق، افزایش نرخ جرایم اجتماعی ،افزایش تعداد زندانیان ،اعتیاد و مهاجرت سرپرست خانواده، روند صعودی را در پیش گرفته است. به گفته اکثر جامعه شناسان محروم ترین گروه در بین زنان را زنان سرپرست خانواده تشکیل می دهند.
ناهید مطیع، جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است: بسیاری از زنان سرپرست خانواده که به دلایل متعددی مثل مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کار افتادگی همسر سرپرستی خانواده را به عهده گرفته اند، ممکن است خود راسرپرست خانواده معرفی نکنند به عبارت دیگر مسائل فرهنگی وسنن اجتماعی باعث می شود زنان با وجود اداره خانواده،خود راسرپرست خانواده معرفی نکنند.
این زنان به علت فقدان فیزیکی ،روانی و اقتصادی همسر دراشکال مختلف وبه علت نبود پشتوانه مالی وهمچنین کمبود سرمایه های اجتماعی برای یافتن راه حل مناسب برای حل مشکلات،درمعرض آسیبهای جدی رفتاری ،اجتماعی واخلاقی می باشند. توانمندسازی این زنان به سبب بالا رفتن اعتماد به نفس و کسب یک هویت مستقل موجب بهبود وضعیت اجتماعی آنان می شود.
با آموزش مهارتهای زندگی، حرفه ای ، کار آفرینی ،اشتغال خانگی و… به آنان یا فرزندانشان و مشارکت دائم آنان در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی ، بخشی از امنیت اجتماعی آنان تامین می شود. بسیاری از تحقیقات پیرامون بررسی آسیب های روانی و اجتماعی نشان دهنده آن است که بدون ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی مناسب در جامعه هیچ گاه ما شاهد جامعه ای سالم و متعالی نخواهیم بود.
اگر چه در جامعه ایران دولت تسهیلات محدودی رافراهم نموده است اما با توجه به گستره مشکلات، پایین بودن نرخ پرداخت های دولتی به این زنان وتورم بالا نمی تواند پاسخگوی مشکلات این قشر در معرض آسیب باشد. لازم است برای حل یا کاهش مسائل تدابیر جدی تری به کار گرفته شود و چنین تدابیری در صورتی مفید خواهد بود که مبتنی بر مطالعات عمیق جامعه شناختی و پی بردن به لایه های زیرین این مساله مهم اجتماعی باشد .
مطالعاتی که علاوه بر پرداختن به کمیت، ازتوجه به کیفیت زندگی این زنان غافل نماند و با نگاهی ژرف تر از پیمایش صرف به مسائل زنان سرپرست خانوار نظر کنند. اما آنچه درطول این سالها از نگاه ها دورمانده همین مشکلات است که شناخت آنها وارائه راهکارهای مناسب یکی از وظایف عمده دولت ؛نهادهاوسازمانهای خدمات اجتماعی هر کشور می باشد.
فاطمه سهرابی - کارشناسی حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.