گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مریم سادات سادات الحسینی؛ بدون تردید زن به عنوان یکی از ارکان آفرینش و پایه های خلقت نقشی بی بدیل دارد و تنها با حضور او در کنار مرد نظام آفرینش انسان معنا می گیرد. ولیکن متاسفانه در طول تاریخ نسبت به این عنصر آفرینش اهمال و بی توجهی صورت گرفته و آنچنان که باید به شان والای او اهتمامی نشده است. زنان می توانند نقشی بی بدیل چه در عرصه فردی و چه در عرصه اجتماعی ایفا کنند؛ در صورتی که جامعه شرایط لازم را برای ظهور استعدادهای آنان فراهم کند. قبل از انقلاب اسلامی چنان که باید و شاید به این نقش اثر گذار زنان در جامعه و سیاست توجهی نشد ولیکن بعد از انقلاب، شاهد پیشرفت چشمگیر زنان در حوزه اجتماعی و سیاسی هستیم.
نقش زنان مسلمان در پیش گامی و راهبری انقلاب اسلامی به ویژه در هماهنگی با حرکت مردان در جریان شکل گیری انقلاب و تحولات فرهنگی، اجتماعی جامعه نقش اساسی برشمرده شده است. بدون شک جایگاه شخصیت فردی و اجتماعی زنان در ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی را نمی توان یکسان شمرد. در جامعه کنونی آمارها نشان می دهد تقریبا هشتاد درصد از زنان، باسواد هستند و در مراکز علمی و دانشگاهی بیشترین آمار قبولی را به خود اختصاص می دهند.
همچنین مشارکت عمومی زنان در این دوران رشد چشمگیری داشته است و یکی دیگر از دستاورد های انقلاب اسلامی برای زنان بازیافتن مقام انسانی و شان آنهاست و انقلاب اسلامی شیوه جدید ارزشی و نماد ارزشمندی از حیات زنان جامعه را ارائه داد. علاوه بر آن تحصیلات عالی و حضور آنها در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی قابل مشاهده است. همواره رشد معلمان زن در کلیه مقاطع تحصیلی افزایش پیدا کرده است و زنانی که تا قبل از انقلاب اسلامی در زمینه های فرهنگی و اجتماعی با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کردند بعد از به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی و فضای امن ایجاد شده،باعث شد آن ها به ادامه تحصیل پرداخته و موفقیت های بسزایی را کسب کنند.
همچنین نسبت زنان در مشاغل حساس و تخصصی بعد از انقلاب اسلامی افزایش پیدا کرده و نسبت به مردان متخصص بیشتر شده و زنان در حوزه های آموزش و پرورش فعالیت های بیشتری پیدا کرده اند و درصد بهره گیری آن ها از فعالیت های اقتصادی در جامعه، بعد از انقلاب اسلامی به نقطه ای مطلوب رسیده است.
همچنین مهم ترین و اصلی ترین نکته حائز اهمیت این است که زنان در پست های مدیریتی و در رده های بالا به عنوان نمایندگان مجلس و مشاورین مشغول فعالیت هستند و در پست هایی مانند: شهر دار، فرماندار نقش بسزایی ایفا می کنند و پیشرفت این مقوله ها و نقاط قوت رشد زنان را در جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی نشان می دهد.
در دوره سلطنت محمد رضاشاه قانون منع حق رای زنان تا سال ۱۳۴۱ به قوت خود باقی بود و برخی مورخان معاصر معتقدند که اعطای حق رای زنان در دوره پهلوی دوم بیش از آنکه نشانه اعطای آزادی سیاسی به جامعه باشد سوء استفاده صوری از نمادهای نوگرایی بود و همین امر باعث شد که برخی زنان طبقات بالا و خاص جامعه به برخی مناصب و پست های سیاسی دست یابند علاوه بر آن در دوره سلطنت رضاشاه زنان نمی توانستند در مشاغل عمومی جامعه حضور یابند. هرچند بیسوادی عمومی زنان، مانعی بزرگ در راه حضور آنان محسوب میشده با این حال حتی معدود زنان باسواد و تحصیل کرده جامعه امکان حضور در مشاغل دولتی و عمومی جامعه را نداشتند.
به لحاظ شاخص امید به زندگی در سالهاى پیش از انقلاب، امید به زندگی در مردان و در زنان حدود ۵۲تا ۵۶ سال بوده كه طبق آخرین آمار این سن از مرز ۷۴ سال گذشته است. نرخ امید به زندگی در دوره زمانی ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۴ برای مردان ۸۴/۳۱درصد و برای زنان ۷۳/۳۱ درصد رشد داشته است. طبق نتایج آخرين سرشماری، امید به زندگی در ميان زنان و مردان، اختلافى معادل ۷۴/۴ سال دارد . به گفته برخی مسئولان وزارت بهداشت و درمان، پيشبينى ميشود كه در ۴۳ سال آینده (۲۰۵۰ميلادي)سن امید به زندگی در ایران به ۸/۸۱ سال برای زنان و ۷۶ سال برای مردان افزايش يابد.
باوجود تمام این موارد هنوز خلاءهای زیادی در عرصه حضور اجتماعی و سیاسی زنان وجود دارد و قوانین مدون و سازمان یافته ای برای حفظ کرامت زن در اجتماع و سیاست سامان نگرفته است. باید قوانین حضور زن در سیاست و اجتماع را به گونه ای رقم زد که جایگاه مادری و همسری زن نیز در خانواده محفوظ بماند و ارزشمند تر حساب شود چرا که زن بر اساس بنیاد خلقتش در وهله اول یک مادر خوب و توانمند است مادری که میتواند در کنار وظیفه مادری اش به عنوان یک زن موفق در دنیای اجتماع و سیاست حضور پیدا کند.
مریم سادات سادات الحسینی - کارشناسی الهیات پردیس فاطمهالزهرا دانشگاه فرهنگیان اصفهان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.