گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- شادی رضایی؛ با کمی جستجو و پرسه زدن در کوچه پس کوچههای حوزه نشر متوجه میشویم که حلقه وصل ناشرین و کتابفروش ها، شرکتهای توزیع کتاب هستند که در اصل وظیفه ارائه و معرفی کتابهای ناشرین درگیر و تحت پوشش خود را به کتابفروشیها دارند. شرکتهای کوچک و بزرگ ثبت شده نشدهای که تعدادشان هم کم نیست و حیاتشان در عین پراهمیت بودن در نگاه مخاطب کمرنگ است و غالبا به چشم هم نمیآید.
در کنار ناشرین و کتابفروشی جز دیگری هم در بازار نشر نقش مهمی ایفا میکند که با عنوان شرکتهای توزیع و پخش کتاب از آنها یاد میشود و در واقع همچون عوامل پشت صحنه یک برنامه دراجرای خوب برنامه اهمیت و حساسیت دارند، اما کمتر به چشم مخاطبین و همراهان برنامه میآیند. در واقع این شرکتهای توزیع کتاب هستند که حلقه وصل ناشرین و فروشگاههای کتاب میشوند و به کمک ویزیتورهایی که دارند معرف کتابها به کتابفروشیها میپردازند.
این کار به اینصورت انجام میشود که ویزیتورها نسخه چاپی یا الکترونیکی کتاب مدنظر ناشر را به مسئول فروشگاههای کتاب ارائه میدهد تا مسئول آن کتابفروشی بهتر بتواند با ناشر و کتابهایی که قصد خرید و عرضه آنهارا در فروشگاهش دارد، آشنا شود. ارائه نسخه الکترونیکی یا چاپی به شیوه ارائه و کاری شرکت توزیع اعم از مدرن یا سنتی مرتبط است.
در روش مدرن، نسخه الکترونیکی کتاب توسط ویزیتورها در اختیار فروشگاههای کتاب قرار میگیرد و آنها قادر به بررسی و انتخاب خواهند بود و در صورت تمایل نهایتا یکبار نسخه چاپی کتاب هم من باب بررسی مرغوبیت کاغذ و چاپ در اختیار فروشگاههای کتاب قرار میگیرد؛ همچنین در این روش سیستمهای بهروز مثل لپتاپ و تبلت و صفحههای اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی مورد استفاده قرار میگیرند و سایتهای فروشی که خیلی از توزیعکنندهها دارند، به کتابفروشها این امکان را میدهد که عناوین بیشتری را جستجو کنند و تصویر جلد کتاب، نام نویسنده یا مترجم و توضیحات مربوط به کتاب را در آن ببینند.
حال آنکه روش سنتی سختتر بوده و ویزیتور میبایست نسخهها چاپی کتاب هارا همراه داشته باشد تا به فروشگاههای کتاب ارائه دهد.
از آنجا که خرید کتابفروش از مراکز توزیع کتاب، خرید قطعی است، فروش نرفتن کتابها در مدت مشخص (معمولا بین ۴ تا ۶ ماه) کتابفروش را دچار خسارت میکند. ناشر هم اگر کتابهایش (نهایتا ظرف ۶ ماه) در بازار فروش نروند، دست کم ۴۰ درصد از مبلغ پشت جلد را که هزینه تولید و دستمزد نویسنده و مترجم است ضرر میکند. اما در این میان، مراکز توزیع از آنجا که به صورت امانی از ناشران کتاب میگیرند و به شکل نقدی با آنها حساب نمیکنند، در صورت فروش نرفتن کتابها، بدون دغدغه ضرر و زیان، کتابهای باقیمانده در انبار را به ناشران عودت میدهند.
اما باید این مطلب را هم درنظر داشت که هزینههایی مانند انبارداری، طرح ترافیک، دستمزد و درصد ویزیتورها و نیروهای فعال در مرکز، سود ناخالص مراکز پخش که ۱۰ تا ۱۵ درصد است را در بسیاری از موارد به ۲ یا ۳ درصد سود خالص کاهش میدهند.
رویکرد این مراکز توزیع نسبت به ناشرین وابسته به آمار و ارقام تیراژ کتاب هایشان است به گونهای که تا مادامی که به حدنصاب مدنظر هرکدام از این مراکز نرسیده اند جذب همکاری نمیشوند و خودشان موظفند برای فروش کتاب هایشان با کتابفروشیهای مختلف ارتباط بگیرند و در صدد فروش کتاب هایشان باشند.
در این رابطه شاه آبادی مدیر فروش نشر مهرستان در گفتگو با خبرگزاری دانشجو میگوید: «مراکز توزیع کتاب به صورت امانی کتابهای ناشرین را با ۳۵ الی ۵۰ درصد تخفیف، بسته به میزان هزینه تمام شده کتاب برای ناشر و برند ناشر و شبکه توزیع، دریافت میکنند و سپس با ۲۰ الی ۲۵ درصد تخفیف به کتابفروشیها میفروشند.
در ارتباط با بازپرداخت هزینهها به ناشر از سمت شرکت توزیع کتاب هم پس از دوماه یا ابتدای هرفصل کتابفروشی بسته به میزان فروش هزینه را طی چکهای ۶ یا ۸ یا ۱۱ ماهه، به طور میانگین ۹ ماهه، به شرکت توزیع ارائه میدهد.»
با وجود آمار و ارقامهای جالب توجه سود مراکز توزیع کتاب در بازار، طبق ادعای خود مراکز توزیع کتاب سود قابل ملاحظه و مناسبی از کار توزیع کتاب نصیبشان نمیشود. اما آنچه از صحبت ناشرین و فروشگاههای کتاب به دست میآید سود قابل ملاحظهای در بازار نشر متوجه مراکز توزیع کتاب میشود.
با وجود اهمیت بالای مراکز توزیع کتاب، از بعد از انقلاب هیچ فرایند مشخص و حسابشدهای در تاسیس و فعالیت مراکز پخش کتاب وجود نداشته است؛ به گونهای که هیچ کدام از این مراکز، مجوزی نداشتهاند؛ یعنی نه زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد بودهاند و نه اتحادیهها. به عبارت دیگر در عرصه نشر کتاب کشور، اگر کسی تصمیم به ایجاد مرکز توزیع داشته، تنها با تهیه فضا و ملک و انبار مناسب، کار خود را آغاز کرده است.
وضعیتِ موجود که در آن، عملا یکی از اصلیترین حلقههای صنعت نشر تا کنون رسمیتِ قانونی نداشت، مشکلات زیادی را به این چرخه وارد کرده است. نخست اینکه اگر سیاست فرهنگی کشور، توزیع عادلانه محصولات فرهنگی در کشور بوده، چطور در حوزه نشر انتظار داشتهاند مراکزی این کار را انجام دهند که مشمول هیچ ساز و کار قانونی نیستند و به این دلیل، امکان بررسی عملکرد و کشفِ نقاط ضعف و ترمیم آنها وجود نداشته است.
مسأله دیگر برمیگردد به مباحث صنفی و تعیین تعرفه درست که معمولا اصناف و اتحادیهها روی آن نظارت دارند. هرچند به دلیل مداخلات وزارت ارشاد در حوزه نشر، رویکرد واحد از سوی اتحادیه در قبال تولید کتاب نیز وجود ندارد، اما به هرحال اگر انتظار داشته باشیم توزیع کتاب (که هزینههای انبارداری، بازاریابی، حمل و نقل و ... را شامل میشود) نرخی معقول داشته باشد، به رویکردهای تکلیفی و نظارتهای صنفی نیاز است.
اما طبیعتا مراکز پخشی که سندیتِ قانونی ندارند، مشمول نظارتهای اینچنینی هم نبودهاند و تعرفه کار آنها، صرفا به صلاحدید خودشان تعیین شده است؛ تعرفهای که در برخی موارد از مرز ۴۵ درصد از قیمت پشت جلد کتاب نیز فراتر میرود. این تعیین تعرفه توزیع توسط خود شرکتهای توزیع میتواند روی قیمت کتاب هم اثرگذار باشد.
همایون امیرزاده، مشاور اجرایی سیدعباس صالحی –معاون امورفرهنگی وزارت ارشاد-درباره تصمیمات گرفته شده در ارتباط با وضعیت موزعان کتاب، میگوید: «با توجه به اهمیت این بخش از چرخه نشر، اقداماتی از ۲ سال پیش در راستای هویت بخشی به مراکز پخش کتاب در معاونت امورفرهنگی وزارتخانه آغار شد چراکه معتقدیم اگر این سختکوشان حوزه پخش نبودند، آشفتگیهای موجود در حوزه نشر کتاب، به مراتب بیشتر بود.
در ادامه پیگیریهای صورت گرفته و جلساتی که با حضور توزیع کنندگان در معاونت داشتیم، سرانجام در آییننامه «پروانه فعالیت نشر کتاب» که از چند ماه قبل ابلاغ و در دستور کار قرار گرفته، ثبت قانونی مراکز توزیع کتاب نیز دیده شد.»
مانند باقی مشکلات دیگراز آنجایی که ثبت شرکت پخش، پروسه طولانیای شامل تایید مدارک، بررسی و... دارد و برخی افراد به خود زحمت آن را نمیدهند و حق بهرهمندی از فروشنده معتبر را از مخاطب میگیرند. همچنین ممکن است بهخاطر این باشد که در شرایط فعلی، اقتصاد کشور و بالا رفتن میزان بیکاری، عدهای برای آزمودن یک کسبوکار جدید در حوزه کتاب، اقدام به تاسیس شرکت پخش و فروش کتاب بکنند و بخواهند که روند را برای مدت سه یا چهار سال آزمایش کنند و بعد از آن، تصمیم بگیرند که به کارشان ادامه دهند یا نه.
همین نداشتن مجوز رسمی و حتی کارکردن کوتاه مدت مراکز توزیع در عین نفعی که برای این مراکز و حتی بازار نشر در مقطع کوتاه زمانی میتواند داشته باشد، برای حوزه نشر و تداوم حیات و عملکرد آن میتواند آسیب زا باشد. از این جهت که به دلیل واسطه گر بودن مراکز توزیع میان کتابفروشیها و ناشرین در صورتی که کارکرد مشخص و رسمیای نداشته باشند موجب اختلال این بازار میشودو مدیریت و برنامه ریزی برای این مراکز و تعرفه گذاری و مصوبه جامع برای فعالیت آنها عملا نشدنی میشود.
مسئله دیگر در دسترس نبودن هیچ آماری از شرکتهای توزیع است. هیچ آماری از تعداد این مراکز و ثبت شدن یا نشدن آنها موجود نیست. موضوعی که نشان دهنده رها بودن بازار توزیع کتاب و فعالیتهای غیر رسمی و البته غیر شفاف در این حوزه است.
با وجود نقش پر اهمیت مراکز توزیع کتاب در بازار نشر نباید از مسائل مرتبط با آن غافل شد. اساسا حضور این مراکز لازم است و ناشرین به گونهای ناچارند که با آنها کار کنند از این جهت که ناشرین به صورت کلان کار میکنند و همین امر موجب میشود لازم باشد در امر فروش هم کلان عمل کنند.
اما عملا حیات شبکههای توزیع کتاب به ذات نیازمند ثبت و زیرنظر ارگانی بودن ندارد و صرف تامین انبار و ارتباط موثر با ناشرین و فروشگاههای کتاب میتوانند اقدام به این فعالیت کنند به گونهای که اکثر ناشرین اندکی دستی در این ماجرا دارند.
آن طور که به نظر میرسد داشتن چنین فعالیتی فرآیند پیچیدهای ندارد و پیچیدگی ماجرا در مراحل و پروسه گرفتن مجوز و ثبت چنین فعالیتی است و سختی آن هم موجب عدم پیگیری میشود و نهایتا آمار رسمیای از فعالین این حوزه در دست نیست و باز هم عیب دیگردر عدم نظارت و مصوبهای برای فعالیت آنها است.
این موضوعات در گذر زمان، بازار نشر و عملکرد واسطه گری مراکز توزیع را با اختلالاتی من جمله عدم تعادل بازار و قیمت ها، نوسانات شرایط موجود و نهایتا هرج و مرج سازمانی روبرو میکند بدین صورت که این مراکز توزیع کتاب در زمانهای مختلف به صورت موقت یا دائم و رسمی یا غیررسمی ارتباط میان ناشر و کتابفروش را ایجاد میکنند و سود قابل توجه این معاملات را برای خود رقم میزنند و در صورت نبودن پایداری نسبی این ارتباط، همه موارد متعلق به این ارتباط دچار اختلال میشود.
در صورت بروز مشکل بین هریک از طرفین معامله اعم از کتابفروشیها یا ناشرین با این مراکز، اگر این مراکز به ثبت رسمی نرسیده باشند محلی برای ارجاع برای آنها وجود ندارد. اما آنچه که در بحث سودها و مصوبات قراردادی در بازار مرسوم است، رقم ۳۵ الی ۵۰ درصد تخفیف برای مراکز پخش و فروش همان کتابها با درصد تخفیف ۲۰ الی ۲۵ درصد، که به عبارتی ۱۵ درصدی سود در این میان نصیب مراکز توزیع میکند.
غالب این مراکز که همان ناشرین هستند که یک مرکز توزیع هم به ثبت رسانده اند و خودشان ادعا میکنند سود حاصل از فعالیت توزیع کتابشان در حد فعالیت نشرشان نیست و سود چندانی را نصیبشان نمیکند، اما به راستی چنین است؟ در دوران پاندمی کرونا هم به سبب اقبال عمومی به خرید غیرحضوری، ظهور و بروز آنها بیش از پیش بود و تعدادشان رشد قابل توجهی یافت. آیا در دل ماجرای مراکز توزیع کتاب هم قصه مافیا حاکم است یا خیر؟