گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ زهرا زمانی فر؛ بانوان کارآفرین هر تار و پود فرشی را که به هم ببافند، محصولی پرورش دهند یا کسب و کار خانگیشان را با هنر سرانگشتشان رونق دهند، حواسشان جایی پرتِ گذشته میشود. همان گذشتهای که برای اولین بار دغدغهای از جنسِ اشتغال پیدا کرده اند. اشتغالی که شاید سختی آن همت مردانهای میطلبید تا بانوان در شرایط و چالشهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با دست خالی و پویایی، به قلههای موفقیت برسند. آنان که در شرایط سهل و سخت، سکان زندگی خود را به دست گرفته، چرخه زندگی خود را میچرخانند و در سایه همت خود کسب و کاری مناسب برای خودشان و اشتغالی برای دیگران ایجاد میکنند. نکته قابل تآملی است که بر اساس گزارش مرکز آمار، سهم زنان ایرانی از بازار کار و اشتغال زیر ۲۰ درصد است و در میدان رقابت زنان کارآفرین در دنیا یک پله سقوط کرده اند. گزارشی که نشان میدهد در ۵۸ کشور که رقابتی بین بانوان کارآفرین وجود دارد، ایران با یک پله سقوط رتبه ۵۴ را کسب کرده است. مسائلی که میگوید هر چند زنان ایرانی در جستوجوی راهی برای افزایش مشارکت اقتصادی به روشهای جدید روی آورده و خود کارآفرین شدهاند، اما موانع ساختاری باعث میشود مشکلاتی در این زمینه وجود داشته باشد. این مشکلات طیف وسیعی را شامل میشوند که شاید مهمترین آنها عدم حمایت از زنان کارآفرین باشد.
در نهایت بانوان در گیر و دار چالشهایی هستند که باید درباره آنها گفت و شنید. همچنین ضمن صحبتهایی در این گزارش، با انسیه حیدرزاده مشاور و کارشناس کسب و کار به گفتگو نشستیم تا کمی از تجربیاتشان بشنویم.
در ابتدا اگر پای صحبت بانوان کارآفرین بنشینیم، روی چالششان با مسئولین و نهادهای حمایت کننده است. شرایطی که نشان میدهد هنوز گرفتار ابهاماتی از جمله تعریف شکل صحیح از بانوان کارآفرین هستیم. همچنین در برخی موارد زنان باید سر سختتر از مردان در دنیای کارآفرینی قدم بردارند، چراکه سختتر وام میگیرند، اعتماد بانکها به آنها کمتر است و از طرف دیگر در مواردی پیششرطهایی، چون سپردن وثیقه میتواند مانع این شود که یک زن کارآفرین وام دریافت کند. مشکلاتی که در صورت تداوم بازهم مدت بیشتری زنان را از چرخه اقتصاد بیرون نگه میدارد.
انسیه حیدرزاده در این باره گفت: اگر منظور از حمایت بانوان کارآفرین، در نظر گرفتن شرایط و نقش بانوان و ارائه تسهیلاتی خاص با توجه به همین موارد باشد، چنین چیزی در بین مسئولان، مراکز و ... وجود ندارد. از طرفی؛ نهادهای حمایتی از جمله؛ شهرداری، بهزیستی، آستان قدس و ... از بانوان کارآفرین با شرایط خاص که دچار آسیبهای اجتماعی از جمله؛ سرپرست خانوار، زنان بهبود یافته و ... هستند، حمایت میکنند، اما این حمایتها به شکل عمومی انجام نمیشود.
از طرفی؛ زمانی که درباره مشاغل و کسب و کار خانگی صحبت میشود، طبق دیدگاههایی بومی، فرهنگی و ماهیت اشتغال در خانه، گروه هدف زنان تعریف میشوند و مورد توجه قرار میگیرند، اما باید توجه داشت که همه کسب و کارها خانگی و سنتی نیستند.
وی ادامه میدهد: باید گفت که در بخش قانونی مشکلات ما نیز بسیار است. کند بودن روند مجوز، بانک و وام در اولویت همه مباحث قرار میگیرد. بانوانی که همه مشکلات ابتدایی را پشت سر میگذارد و وارد بخش مالی میشوند، اما ضامنی برای وام ۷ تا ۷۰ میلیونی خود ندارد. درواقع؛ نهادها و مراکز حمایتی فکری برای این نکرده اند که بانوی روستایی اگر بخواهد وامی دریافت کند، چطور میتواند در مدت کوتاه چک یا ضامن کارمند برای ضمانت در اختیار بانک قرار دهد. از طرفی؛ بانویی که سالهای طولانی مشغول به کار بوده، اما کسب و کارش ضامن وامی که میخواد نمیشود. در نتیجه تا طی کردن مسیر رسیدن به پولی که نیاز دارند، اغلب دیر میشود و مجبور میشوند تا کار را متوقف کنند.
کسب و کارهای توسعه یافته معمولاً چنین مشکلاتی را دارند. اما کسب و کارهای نوپا، ناامیدی نیز در کارشان حاکم است، چراکه جو بی اعتمادی نسبت به بانوان در بخش کارآفرینی بسیار گسترده و رسانههای بیگانه مدام به آن دامن میزنند. از طرفی؛ رسانههای داخلی نیازمندِ کار بیشتر در این زمینه هستند.
حیدرزاده اظهار کرد: آموزش و پرورش ما نیز در این زمینه بسیار ضعیف عمل میکند. درواقع کودکی که شاید ابتدا ذهن خلاق دارد و وارد مدرسه میشود، بعد از ۱۲ سال با ذهنی آشفته، برگرفته از دروس نظری که شاید سودی در مهارت آنها نداشته باشد، فارغ التحصیل شده و سختی ورود به دانشگاه نیز قدرت خلاقیت را از آنها میگیرد.
بنظر میرسد در زمینه حمایت از کارآفرینی موازی کاری بسیار پررنگ شده است. چراکه شمار مکانهای مختلف از جمله؛ خیریهها بسیار زیاد است و همه با عنوان حامی فعال هستند. اما تکرار روند موجود و حمایتها و باز نکرده گرههای جدیدِ موجود در این زمینه باعث میشود مشکلات هم حل نشود و سامان دهی و هماهنگی صورت نمیگیرد.
مشکلی که با آن مواجه هستیم و کمتر درباره آن صحبت میشود این است که از طرفی؛ افرادی میخواهد به صورت فردی کار کنند و باید خودشان بتوانند به لحاظ مالی راهی پیدا کند. از طرفی دیگر؛ با مسئولی روبرو میشود که درکی از زمینه کسب و کار و گسترش آن ندارد. به این معناکه سازمانهای حامی دغدغه و فهمی از شرایط و کارآفرینی ندارند و مدارم درگیر ارائه گزارش ماهانه خود هستند. درواقع، همه نهادهای حامی باید ابتدا بتوانند دغدغه مسائل را داشته باشند تا بتوانند از کارآفرینان نیز حمایت کنند.
نکته دیگر، اما گنگ بودن مسیر نیازهای کارآفرینی است. درواقع؛ سامانهای وجود ندارد که کارآفرینان بتوانند در زمینههای مختلف مطلع باشند و به عموم نیز اطلاع دهند.
درحقیقت باید گفت کسانی از این فرصتها استفاده میکنند که سال هاست کار کرده و با حاشیهها و پیخ و خم مسیر آشنایی دارند. برای مثال؛ جشنوارههای کارآفرینی و بازارچهها را اگر سری بزنید؛ میبینید که افراد و کارآفرینان برتر را معرفی میکنند. اما متاسفانه همان افراد تکراری هستند که سالها به عنوان نمونههای برتر معرفی میشوند و از کارآفرینان نوپا و جدید خبری نیست.
حیدرزاده درباره موفقیت بانوان در زمینه کارآفرینی و اقتصاد مقاومتی نیز عنوان کرد: اگر ما بخواهیم خانواده را به عنوان یک بنگاه اقتصادی در نظر بگیریم، بانوان نقش بسیار پررنگی دارند. درواقع؛ در علم مدیریت تفاوت رهبر و مدیر این است که از فردی که مدیر است به علت بالا دستی بودن و قاعدهای که وجود دارد، افراد دیگر از او اطاعت میکنند. اما اطاعت و حمایت از فردی که در یک سازمان نقش رهبر را دارد، به علت علاقه و محبتی است که دیگران نسبت به او دارند. این مسئله بسیار ارزشمند است و اگر بخواهیم این مسئله را به خانه تعمیم دهیم باید بگوییم یک زن به عنوان مادر در خانه و خانواده نیز چنین نقشی را دارند. اگر این بانوان به اندازه کافی حمایت شوند، هم فرزندان خوبی تربیت میکند و هم در زمینه کار و اشتغال میتوند موفق عمل کنند.
وی گفت: به صورت کلی دو مورد، اقتصاد مقاومتی و تولید مطرح است. اقتصاد مقاومتی که رهبری نیز دائما به آن اشاره میکنند. درواقع این موضوع به مصرف برمی گردد که مدیریت کردن یک خانواده به لحاظ اقتصادی نیازمندِ آموزش مدیریت در هزینهها است که در بسیاری از خانهها مواد مصرفی را خودشان تولید میکنند.
اما مرحله تولید، به همان بحث مهارت و هنر بانوان بازمی گردد که در نهایت بانوانی که هنری برای ارائه و عرضه محصولی ندارند به آنها نیز توصیه میشود تا در مصرف خود دقت کنند. پس اگر یک خانم در مصرف و تولید آموزش ببیند میتوانند در اقتصاد امروز کشور بسیار موفق و سالم عمل کنند.
موانع بر سر راه بانوان در زمینههای مختلف و باتوجه به تعاریفی که از بانوان فعال در اجتماع و خارج از خانواده ارائه میشود، به لحاظ اقتصادی و اجتماعی بسیار زیاد است.
در بعضی از خانوادهها شاید این مورد پررنگ و در برخی دیگر کمرنگ باشد، اما در نهایت در همه خانواده نگاه و نگرشی خاص به کار بانوان وجود دارد و این مسئله قابل انکار نیست. اما در خانوادههای مذهبی که افراد میخواهد به مواضع دینی خود نیز عمل کنند و چارچوب و اصولی برای فعالیت بانوان، تربیت فرزندان تعریف میشود شاید این موانع بیشتر باشد.
درواقع؛ مانع برای دختران میتواند کمتر از یک بانوی متاهلی باشد که مادر است. توقعاتی که ابتدا از بانوان میخواهند همه چیز تمام باشد و مادری ایثارگر باشد که تماماً از خود و فعالیتهای مورد علاقهاش بگذرد. معمولا این موارد را با نکات دینی از جمله؛ ضرورت خانوده، همسرداری صحیح و ... مطرح میکنیم، اما تبیین و فهم درستی در رابطه با این مسائل وجود ندارد؛ و باید سوال کرد آیا در دین چنین چیزی مطرح است که بانوان باید فعالیت اجتماعی نداشته باشند؛ و در راستای حفظ و تعالی خانه، خانواده و شغل خود، آیا شرایط فراهم و آموزشهای درستی داده شده است؟
تعریف ناصحیحی از زن خانه دار مطرح میشود که بیکار در خانه و مصرف گرای کامل است. درحالی این بانو نیز میتواند با مهارت آموزی تولید کنند در بسیاری از موارد باشد، جدایی از اینکه به عنوان یک زن خانه دار نقش بسیار مهمی را در خانواده ایفا میکند. درواقع، باید گفت این زن تا زمانی که خانه دار است نگاه عجیبی به آن وجود ندارد، اما به محض این که وارد اجتماع میشود و میخواد کاری را انجام دهد، هجمهها و مقاومتهایی از سوی جامعه و اطرافیان مانع از کار او میشود.
مشاور و کارشناس کسب و کار گفت: در زمینه کارآفرینی نیاز خودشکوفایی به عنوان نیاز اساسی شناخته میشود. اما زمانی که بحث کار را مطرح میکنیم بحث به کلی تغییر میکند. ریشه این مسئله، اما از زمان انقلاب صنعتی و کار در کارخانه جات آغاز شده است. درواقع؛ زنان را از خانه جدا کرده و به عنوان نیروی ارزان آن را به کار گرفته و به ریشه معنی کار را تغییر دادند.
امروزه کلمه کار بسیار اشتباه تعریف شده و معنی خود را از دست داده است. کار مطلبِ مهم و جدانشدنی از زندگی و نقش یک فرد فارغ از جنسیت است که البته از زمانهای دور در شهرها و روستاها وجود داشته است. در زمانهای قدیم بانوان با وجود رفاهیات کم، کارهایی از جمله؛ ریسندگی، بافندگی، کشاوزی، خیاطی و ... را انجام میدادند.
اما امروزه کار بدینگونه تعریف میشود که بانوان در بخشهای دولتی و خصوصی، بانوان باید در ساعات خاصی در محل کار حاضر، ساعتهای طولانی بعضاً بدون هیچ حمایت خاصی از جمله بیمه و مزایا کار کنند و این مسئله نیز مشکل ایجاد میکند. درواقع؛ کاری که باعث تولید عرضه میشود، چه در داخل خانه و چه خارج از خانه باشد باید ارزشمند بدانیم.
وی تآکید کرد: البته با وجود کرونا و شرایط اقتصاد امروز برخی از مسائل بهتر فهم شده است. بانوان با استفاده از تکنولوژی، به صورت مجازی علم خود را ارتقاء میدهند. از طرفی؛ به کار خانه و خانواده میرسد و از طرفی دیگر؛ در بستر مجازی کسب و کاری برای خود ایجاد کرده و در جهت گسترش آن نیز تلاش میکنند.
در نهایت بانوان باید بدانند که میتوانند در زمینه مورد علاقه خود کار انجام دهند و حضور در اجتماع داشته باشند، اما قطعا مثل یک مرد نیست. درواقع؛ رعایت شدت و ضعفها باعث میشود کار زن با نقش همسری و مادری در تضاد نبوده و تعریف صحیح تری از آن نیز ارائه خواهد شد.
حیدرزاده به سوالی که آیا مراکز و نهادهایی که مربوط به آموزش مهارتهای کارآفرینی است، نقش بانوان را به درستی تبیین و برنامهای وجود دارد یا خیر، پاسخ میدهد: به صورت کلی باید گفت این مسئله بسیار کم رنگ و شاید دیده نمیشود. در شبکههای مجازی اساتیدی که مهارتهای کسب و کار را آموزش میدهد بشدت درگیر بازاریابی، فروش و کار صحبت میکنند و کمتر کسی به نقش بانوان در کنار شغل اشاره میکند. درواقع؛ این مسئله به در جامعه فهم نمیشود که بانوان میتوانند هم جهاد اقتصادی داشته باشند و هم ازدواج، فرزندآوری و خانواده موفقی داشته باشد.
این موارد شاید در اشتغال دولتی و خصوصی که زنان بسیاری مشغول به کار هستند، سخت اتفاق بیافتد. چراکه مدیریت کردن بخش و کار وابسته به شخص نیست و باید همه جوانب را در نظر بگیرند؛ و صرفاً نمیتواند با تواجه به نیاز و خانواده و فرزندان در خانه حضور پیدا کند و در بازار کار به صورت کلی چنین تعریفی صورت نگرفته است.
وی درنهایت گفت: در کل حس مسئولیت نسبت به خانواده کمرنگ شده و بعد مالی بسیار ارزشمند شده است. برای مثال در بخش مهدکودک برای زنان بسیار سطحی عمل شده و نادیده گرفته میشود. درواقع؛ فرزندِ یک مادر صرفاً فرزند او است و حس مسئولیتی برای فرزند وجود ندارد. باید بدانیم که اگر برای این کودک زمان کافی صرف نشود و مورد بی توجهی قرار گیرد، جامعه باید در آینده برای او هزینه کند و این هزینهها به مراتب سنگینتر خواهد بود. چراکه معیشت و اقتصاد امروز میطلبد که بانوان کار کنند و اشتغال داشته باشند و یا به آن علاقمند هستند که باید برای همه آنها ارزش قائل باشیم.
ادامه دارد...