گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_ زهرا زمانی فر؛ توصیف فضای کارآفرینی بانوان در شیرینی و تلخی ها، فراز و فرودها خلاصه میشود. بانوانی که افزایش توانمندی و ورودشان به عرصه کارآفرینی و بسترهای فعالیت آنها شاید یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی باشد. اما هرچه به شرایط اقتصادی و معیشت سخت کنونی نزدیک میشویم، کمتر بانویی را میبینیم که پای به میدان کارآفرینی و کسب و کار بگذارد و بی مهری در این مسیر پر پیچ و خم متوجه او نشود. دنیایی که میتواند مستقل تعریف شود، حمایتهایی صورت بگیرد و در نهایت شغل بانوان را در خانه، کسب و کار خانگی و هم بیرون از چارچوب خانه ارزشمند بشمارد و فعالیت اجتماعی بانوان در تعارض با نقشهای دیگر آنها نباشد.
به صورت کلی؛ زیست بوم کارآفرینی در عرصه ملی، به مجموعهای از «کارآفرینان» بالقوه و بالفعل، «سازمانها و موسسات کارآفرینی»، «نهادهای پشتیبان» و «فرآیندهای کارآفرینی» «سازمانها و موسسات کارآفرین» است که به طور رسمی و غیررسمی عملکرد کارآفرینی را در کشور مدیریت و رهبری میکنند.
«سازمانها و موسسات کارآفرینی» همان شرکتهای تجاری، تولیدی و خدماتی، سرمایه گذاران خطر پذیر، فرشتگان کسب و کار و بانکها هستند. همچنین «نهادهای پشتیبان» به دانشگاهها و موسسات پژوهشی، و سازمانهای دولتی و قضایی اطلاق میشود و «فرآیندهای کارآفرینی» نیز نرخ ایجاد کسب و کار، تعداد شرکتهای با رشد بالا، تعداد کارآفرینان فعال در چند کسب و کار و میزان تمایل و بلند پروازی کارآفرینی در بین آحاد جامعه را شامل میشوند.
مسیری که گویا برای بانوان خیال هموار شدن ندارند. ازطرفی؛ نگاه جامعه نسبت به کارآفرینی، تعریف مبهم از کار بانوان و کمبود مشاور اقتصادی مناسب و از طرفی دیگر؛ تاثیر سیستم آموزشی در کسب و کار و در نهایت بسترهایی مانند صدا و سیما که گاهی شاید، فرصتها را به تهدید تبدیل میکند.
در بخش اول گزارش بانوی کارآفرین، به دغدغههایی اشاره کردیم که شاید در این مسیر نفسِ اشتغال بانوان را بگیرد و در ادامه دغدغههایی را نیز بررسی خواهیم کرد.
بانوان کارآفرین اغلب دچار چالشهایی از جنسِ فرهنگ جامعه هستند که ناخودآگاه مسائل اجتماعی را به وجود میآورد. هنجارهای رایج در زمینه مغفول ماندن روندِ برپایی کسب و کارمناسب بانوان، وجود نوعی مرز بندی جنسیتی، تعدد نقش زنان و انتظار انجام مسئولیتهای متفاوت به شکل تمام و کمال در قالب همسر، مادر، خانه داری، شاغل بودن که زندگی را دچار تنش و تضاد میکند.
باید بپذیریم که وجود نگاههای سنتی در بسیاری از جوامع، به خصوص در روستاها موجب میشود تا بانوان سردرگم در کلیشههای جنسیتی باشند. درواقع؛ نگاهی محدود به فعالیت اجتماعی بانوان که آنان را در چارچوب خانه حبس میکند و همین امر مانع از حضورشان در بسیاری از حوزههای کارهای مستقل از جمله؛ کارآفرینی و کسب و کار خانگی با هنر دست خود میشود. اگرچه در سالهای اخیر این نگاه تا حدودی بهتر شده، اما مسئله اصلی این است که بانوان باید آگاه باشند که برای چه کاری و به کجا مراجعه میکنند و این در صورتی اتفاق میافتد که آموزشهای لازم را ببینند، مسیر و مطالبه گریها مشخص باشد. درواقع؛ آنچه را که میخواهند را به درستی مطرح کنند و مقصد را بشناسند.
انسیه حیدرزاده، مشاور و مدرس کسب و کار بیان میکند: بخش آموزش بانوان خلاصه در بازاریابی، فروش و مشتری میشود. درصورتی که بانوان باید مدیریت کسب و کارشان را در کنار زندگی شخصی بیاموزند و ادامه این روند به نفع جامعه و بانوان نیست. درواقع؛ نگاه حداقلی به دختران و مادران کارآفرین تبعاتی را به همراه خواهد داشت. چراکه در بسیاری از موارد بانوان متهم به همسر، مادر بودن و... هستند که این نگاه به لحاظ فرهنگی موجب میشود تا زنان در جامعه تمایلی به ازدواج و فرزندآوری نداشته باشند و این موارد را مانعی جدی برای خود ببینند. چراکه بانوان کار و تأیید اطرافیان را به نگاه سرزنش بار و فرزندآوری ترجیح میدهند. اما چاره این است که الگوسازی صحیح، آموزش و حمایت از بانوان در کارآفرینی اولویت کار باشد که آنان نیز با خیالی آسوده به تشکیل خانواده، فرزندآوری تشویق و ذوق اشتغال نیز را در آنها کور نمیکند.
زمانی که از علم و دانش صحبت میکنیم. اولین صحنه آموزش و پرورش است که در ذهن تداعی میشود. درواقع؛ در نظام آموزشی ۱۲ ساله، ذهن کودک از همان ابتدا برای فراگیری دروس نظری آماده میشود و همه گروههای شغلی برای آنها در مهندسی، پزشکی و خلبانی خلاصه میشود. دروسی که شاید سالها بعد کاربردی در زندگی نداشته، در بسیاری از موارد از آنها استفاده نشود و به فراموشی سپرده شود. این درحالی است که بخش فعال مدارس که آزمایشگاهها و بخشهای عملی هستند، اغلب غیر فعال و عملاً برای دانش آموزان هیچ آوردهای ندارد.
حیدرزاده گفت: درواقع؛ امروزه مدارس فنی و حرفهای برای دانش آموزان مفیدتر است. چراکه مهارت آموزی بهتر و وسیعتر در آنها اتفاق میافتد و افراد نیز میتوانند از آنها استفاده کنند. اما خلأ فرهنگی در آن نیز دیده میشود که عملاً به این مدارس کمتر توجه شده و نگاه وجود دارد که دانش آموزان با سطح دانش پایین، وارد رشتههای هنرستانی میشوند. بسیاری از دانش آموزان گرفتار این نگرش اشتباه میشوند و در همان سن و سال از وارد شدن به رشته مورد علاقه خود سرباز میزنند تا بتوانند در دبیرستان تحصیل کنند و مورد سرزنش اطرافیان قرار نگیرند. درواقع؛ آینده روشن را در رشتههایی میبینند که امروزه در گرایشهای مختلف دانشگاهی نیز بیکاری بیداد میکند.
وی ادامه داد: بنظر میرسد امروزه باید کلاسهای مهارتی متناسب با استعداد افراد در سیستم آموزشی چه در آموزش و پرورش و چه در دانشگاهها وجود داشته باشد. اما اگر آموزش به همین شکل و بدون تغییر ساختار خاصی ادامه پیدا کند، باید کلاسهای مهارتی، ایده پردازی و ... از همان ابتدا برای دختران و پسرانمان برنامه ریزی شود. چراکه قسمت پرورش، استعداد سنجی، توانمندی و ... بسیار مهم است که بتوان دانش آموزان را خلاق و پویا تربیت کرد. وظیفه آموزش و پرورش است که حس امید، توانستن را به آنان بدهد و تولید، چراغی که باید را از همان ابتدای تحصیل روشن شود، اما متاسفانه بسیار کم شاید این موارد هستیم.
علاوه بر آن، در هیچ مقطع آموزشی دیده نمیشود که دانشآموز یا دانشجویان مهارت کارهای تیمی و گروهی را فرا گرفته باشند. مسئلهای که تاثیر بسیاری در آینده شغلی افراد دارد.
بانوان در ابتدای راه فعالیت اقتصادی میباشند و حمایت از سوی دولت و تشکلهای اقتصادی میتواند برای آنان موثر باشند. همچنین رسانه ملی ظرفیت تولید برنامههای مختلف در زمینه معرفی بانوان کارآفرین و ارایه الگو به جامعه در این زمینه را دارد. رسانهای که در بالا بردن سطح آگاهی مردم نسبت به حضور بانوان در عرصه اقتصادی میتواند بسیار تاثیرگذار عمل کند. تهیه مستند و برنامههایی از زنان کارآفرین موفق و معرفی آنان به جامعه میتواند در اصلاح نگاه جامعه به زنان کارآفرین کمک کند. مسئلهای که با وجود برنامههای پربیننده در صدا و سیما، اما در ارائه الگوهای موفق، عملکرد قابل قبولی نداشته است. همچنین در بسیاری از موارد در برنامههای صدا و سیما از بانوانی دعوت میشود که خود در فضاهای دیگر مجازی و حقیقی، الگوی مناسبی برای زندگی شخصی، کارآفرینی بانوان و ایجاد کسب و کار سالم نیستند.
مشاور و مدرس کسب و کار در این باره اظهار میکند: معمولاً نگاهی نادرست نسبت به زنان و خانواده در صدا و سیما وجود دارد. مثلاً اینکه خانوادهای را در تبلیغات به نمایش میگذارد که با مواد غذایی و شیشه سس، کنسرو و... خوشحال و خوشبخت هستند. درواقع؛ از ظرافتهای زنان در خانه و خانواده مرفه استفاده میشود و چنین چیزی نمایش داده نمیشود و در ذهن تصویر نمیشود که بانوان هنر و خلاقیتی بیش از این موارد دارند.
وی گفت: همچنین باید این فرهنگ جا بیفتد که هر فرد فارغ از جنسیت، یک مهارت و هنری بیاموزد، حتی اگر از آن استفاده نکند و در صورت نیاز آن را به کار بگیرد. چراکه در بسیاری از موارد بانوانی که به هر دلیلی سرپرست خانواده هستند به ما مراجعه کرده و برای گذران زندگی خود، نیاز به مهارتی برای کار دارند. حالا در زمانی کوتاه چطور میشود بانویی را مهارت آموخت و مشغول به کار کرد. مواردی که بسیار کم دیده میشود و زنان در شرایط بسیار سخت مجبور به انجام کارهایی میشوند که در شأن آنها نیست.
حیدرزاده اشاره کرد: صدا و سیما بستری است که مخاطب بسیار دارد و باید بتواند افراد موفق را در برنامهها، بیشتر نشان دهد، به این معناکه افراد نمونهای را به نمایش گذارد که بتواند تجربیات و کار خود را نیز به دیگران آموزش و یا راهنمای افراد نو پا در کارآفرینی باشد. نه اینکه از افراد بی دغدغه، چهرههای تکراری و صحبت بی فایده استفاده شود؛ و یا فردی را نشان دهد که در کارآفرینی موفق عمل کرده، اما حق همسر و فرزند خود را ضایع کرده است.
اگر بخواهیم کسب و کار خانگی و رابطه آن با فضای مجازی را دقیقتر بررسی کنیم، باید بگوییم افراد در شغلهای مستقل خانگی، صنعتی، کشاورزی به صورت فردی کار میکنند و مدتها باید خودشان هزینه کنند تا به درآمد برسند.
حیدرزاده عنوان کرد: کسب و کار خانگی نزدیکترین شغل به بستر مجازی است، چراکه بانوان در خانه، کنار خانواده و یا هر جای دنیا که باشند میتوانند از آن استفاده کنند. درواقع؛ حالا که دنیای کار با فضای مجازی پیوند خورده، مشاغل و ارتباط با اطرافیان و مشتریان نیز بسیار گسترده شده است. بستر مجازی اتفاق خوبی که در گذشته وجود نداشته، اما امروز، کسب و کار را میتواند در شهرهای دیگر و حتی کشورها و در سطح دنیا مطرح کرد.
وی ادامه داد: نکته بسیار مهم، اما آموزش و استفاده صحیح از بسترهای مجازی است. درواقع؛ بانوان باید بتوانند سرعت و سلامت کار را بیشتر کرده و در فضاهای این چنینی دچار آسیب نشوند.
در نهایت باید گفت بانوان نیمی از جامعه و بسیار موثر در زمینه اقتصاد کشور هستند. درواقع؛ عدم مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی، میتواند مشکلی بر سر راه توسعه کشور تلقی شود. اطلاعات قابل دسترس در مورد ویژگیهای اشتغال زنان در ایران، هشدار میدهد که تغییرات اساسی در دیدگاههای موجود نسبت به کارآفرینی و اشتغال و تعریف آنها لازم است تا حداقل زنان نیز در زمره جمعیت فعال اقتصادی شمارش شوند و این تغییرات جز با ملاحظه برنامههای توسعه و سیاستگذاریها در سطح کلان میسر نخواهد شد.