گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- انحصار و احتکار دو روی یک سکهاند زمانی که یک کاسب یا بازاری مواد مورد نیاز مردم را احتکار کرده و از دسترس عموم خارج میکند تا اجناس را گرانتر و قطره چکانی به دست مردم برساند که همواره دست نیاز به سویش دراز باشد و او دست برتر را در این بازار مکاره داشته باشد به راستی دئانت خود را نشان داده است و در هرفرهنگ و دینی کاری مذموم را مرتکب شده است. البته این فقط شامل غذای جسم نیست بلکه شامل غذای روح و روح حاکم بر جامعه یعنی فرهنگ نیز میشود. در این میان اگر کم فروشیها را در نظر نگیریم.
با شیوع کرونا در ایران و عدم ارائه برنامههای جذاب از سمت صدا و سیما شاهد روی آوردن مردم به سمت شبکه نمایش خانگی بودیم تاجایی که رکوردهای بی بدیلی از سوی تماشاگران برای دیدن این سریالها رقم خورد. پلتفرمها که ارائه دهنده این سرویسها بودند و از قبل فضای انحصاری برای ایشان از سمت دولت فراهم شده بود یکه تاز میدان شدند و در قالبهای مختلف شروع به تولید محتوا کردند. طبق گفته کارشناسان دولت با فیلتر کردن سایتها و سایر بسترهای ارائه دهنده خدمت، فضای انحصاری ویژهای را برای پلتفرمها به وجود آورد.
در این گزارش به محتوای تولیدی اینها نخواهیم پرداخت بلکه آنچه مورد توجه است همین یکهتازیها و ترک تازیهای پلتفرمها میباشد. پلتفرمهایی که بارها در یک سال گذشته و ایام خانه نشینی و قرنطینه مردم و نیاز بیشتر به سرگرمی، محصولات خود را گرانتر کرده و یکی از پلتفرمها در عرض یک سال محصولاتش ۲۷۷ درصدافزایش قیمت داشته و فقط در حدود دوماه اشتراک خود را ۳ برابر کرده است که خود شاهدی بر بی قاعدگی این گرانی است و مهر تاییدی بر عدم نظارت بر این پولهای هنگفت حاصله از این تغییرات قیمتی به ضرر مردم است.
در حالی که پلتفرمها دلیل گرانیها را تولید بیشتر اعلام داشتهاند، ولی در واقع این سود بیشتر است که تعیین کننده چنین رفتارهایی است. نکته قابل توجه دیگر آگهی بازرگانی نیز در برخی فیلمها دیده میشود که در ادوار گذشته این اتفاق رخ نمیداد و بدین شکل پلتفرم محصول خود را دوبار به فروش میرساند یک بار بیننده و یک بار به اسپانسر برنامه که همین موضوع سود هنگفتی را نصیب آنان خواهد کرد.
نکته جالب توجه دیگر انتشار سریالها به صورت هفتگی است تا مخاطب ماهها برای تماشای سریالها هزینه پرداخت کند که این مسئله بر خلاف رویه پلتفرمهای مشابه در جهان مانند نتفلیکس است. اما در این میان لازم است نقش نظارت کنندگان را مورد بررسی قرار دهیم.
ساترا
سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر یا ساترا یکی از نهادهای وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است که مسئولیت تنظیمگریِ رسانههای صوت و تصویر فراگیر را در ایران بر عهده دارد.
در روزهای اخیر نام این سازمان به کرات در رسانهها استفاده شده است، اما آنچه که اهمیت این مسئله را چندین برابر میکند موضوع اختلاف میان ساترا و وزارت ارشاد بر سر وی او دی هاست. برخی معتقدند که وجود شبکه نمایش خانگی باعث ایجاد یک رقابت سالم با صدا و سیما خواهد شد. در مقابل برخی نیز بر روند ساخت و محتوای تولیدی شبکه نمایش خانگی اعتراض داشتند و انتقادات جدی و مهمی را نسبت به این فضا وارد دانسته-اند.
فارغ از اینکه چه کسی نظارت بر این فضا را بر عهده داشته باشد و با پذیرش قید بیطرفی ناظر، اما آنچه اهمیت دارد عدم وجود ضوابط برای نظارت است که باعث سو استفاده و کدر شدن فضا و عدم وجود شفافیت در این عرصه شده است. در واقع آنچه فضای سو استفاده را فراهم آورده نبود ضوابط نظارت و عدم شفافیت و بلاتکلیف بودن امر نظارت در این عرصه است. در این میان، اما خلا ضوابط نظارتی باعث زیانهای زیادی به مردم شده است و آن عدم حمایت مادی و معنوی از مصرف کنندگان است که عملا وجود نداشته است.
عدم وجود نظارت و ضوابط نظارتی و عدم شفافیت مالی در مورد پولهای هنگفت جابه جا شده در این عرصه بدترین ضربه برای ساختار وی او دیها میباشد تا جایی که ممکن است به جای دستگاهی برای پمپاژ فرهنگ و حفظ و صیانت از آن متاسفانه تبدیل به ساختار پولشویی شوند؛ و نتیجه آن بالارفتن بی قاعده دستمزد برخی از بازیگران خاص نسبت به سایر همکاران و یا سایر عوامل ساخت فیلم باشد موضوعی که بارها مورد اعتراض عوامل سینمایی و هنری قرار گرفته است که در بلند مدت ضرباتی را به زندگی افراد دخیل خواهد زد و نتیجه دیگر عدم بازی این بازیگران در سریالها و فیلم¬هایی که بودجه هنگفت نداشته و ممکن است در کیفیت اثری قابل توجه داشته باشد.
اگر این مسئله را از وجهی دیگر نیز مورد بررسی قرار دهیم میتوان در قالب یک مثال توضیح داد به طور مثال برای ساخت سریالی ۱۰ تومان صدا و سیما هزینه کرده و وی او دی برای همان ۲۰ تومان در این صورت منافع مالی ایجاب میکند که بازیگربه صدا و سیما نرود و در شبکه نمایش خانگی به ایفای نقش بپردازد. در حالی که مردم انتظار حضور برخی از بازیگران را در تلوزیون دارند که در این صورت این اتفاق رقم نخواهد خورد.
حال میتوان چند فرضیه در مورد منابع مالی موجود در شبکه نمایش خانگی در نظر گرفت. اگر کشوری که در دشمنی با ایران هیج گاه کم نگذاشته این بار دست روی فرهنگ ما بگذارد و در این ساختار غیرشفاف پول تزریق کند به راحتی اینکار را برای رسیدن به چند هدف انجام خواهد داد کما اینکه در عرصه سینما شاهد چنین سرمایه گذاریهایی بودیم که نتیجه آن ارائه تصویری لجن مال شده از ایران و خانواده ایرانی برای جهانیان است و یا این کار را باهدف زمین زدن صدا و سیما (با وجود پذیرش تمام عیوب و انتقاداتی که به این سازمان وارد است) انجام دهد. در حالی که تزریق چنین پول¬هایی به آسانی برای ایشان میسر خواهد بود.
فرضیه بعدی که البته به حقیقت نیز پیوسته است تبدیل شدن وی او دیها به ساختار پولشویی است. افرادی پولی به دست آورده و قصد پاک کردن رد پولها را دارند بنابراین این منابع مالی را وارد عرصه سریال سازی می-کنندکه قبلا شاهد این موضوع بودیم مانند سریال شهرزاد که پول معلمان در این سریال هزینه شد در واقع اموال غارت شده مردم و اختلاس از بیت المال تبدیل به دستمزد هنگفت برای بازیگران و سایر عوامل شد. اموال بی شناسنامه ممکن است یک روز پول ناشی از اختلاس باشد ممکن است روزی پول قاچاقچیان را نیز در خود جای دهد؟
این ساختار غیر شفاف در واقع قابلیت بلعیدن کثیفترین پولها را نیز دارد که این امرکنترل و نظارت خیلی شدیدی را لازم دارد و نیاز به سالم سازی سیستم است تا سیستمی شفاف برای خدمت به عرصه فرهنگ این مرزو بوم را بسازد؛ بنابراین شفاف سازی منابع مالی از مهمترین مسائل است. در عرصه سرمایهگذاری در این عرصه باید برای چند سوال جواب داشت اینکه چه مقدار منابع مالی وارد شده؟ از کجا آورده شده؟ و چه مقدار در آمدزایی داشته؟ باید روشن و شفاف شود.
اگر بخواهیم یک تونل برای شبکه نمایش خانگی در نظر بگیریم ابتدا بحث انحصار و مسائلی که به وجود آوردنده آن بودنند باید مورد توجه قرار گیرند. مسئله بعدی بلاتکلیفی امر نظارت بر این ساختار است و نکته بعد شفافیت مالی این عرصه است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.