به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، آرمان در یادداشتی به قلم یک کارشناس اقتصادی نوشت: دلیل شرایطی که اقتصاد ایران در آن گیر افتاده، یکی رکود است و دیگری تورم و تحریم. در حال حاضر باید برای رفع تحریمها، خروج از رکود و بازدارندگی بیشتر را در اولویت قرار دهیم. رئیسجمهور آینده باید برای خروج از رکود، اصلاح محیط کسب و کار را در دستور کار خود قرار دهد. محیط کسب و کار هم در جنبههای مختلف باید اصلاح شود.
یکی از جنبههای این موضوع نیز راحتتر دست یافتن افراد به مجوزهای محیطهای کسب و کار است. فعال اقتصادی باید بداند که علاوه بر اینکه میتواند به مجوزها دسترسی آسانی داشته باشد، با دردسر کمتری و مشکلات کمتری مواجه خواهد شد و باید بتواند با تسهیلات راحتتری مواجه شود و ممیزهای مالیاتی کمتر او را اذیت کنند و بتواند بازار فروش مناسبتری داشته باشد. یعنی در همه بخشها بتواند با مشکلات کمتری مواجه شود. لازمه آن نوعی فعال شدن دیپلماسی اقتصادی است.
رئیسجمهور آینده باید تورم را کنترل کند؛ برای کنترل تورم در ایران باید منشأ آن را بشناسیم. به عبارت دیگر باید ببینم این تورم چه منشأهایی دارد. یکی از اصلیترین منشأهای تورم، افزایش نقدینگی از طریق بانکها است و یکی از طریق کسری بودجه دولت است. دولت در سالهای متمادی دچار کسری بودجه پیدا و پنهان است و باید اصلاح ساختاری در زمینه بودجهریزی رقم بزنیم. در بحث بودجهریزی و نظام دخل و خرجمان باید بتوانیم هزینههایمان را به قدر درآمدهایمان تنظیم کنیم. اولاً هم باید تحولی در نظام درآمدی خود ایجاد کنیم که میشود تحول در نظام مالیاتی کشور. باید نظام مالیاتی ما متحول شود. در حال حاضر نظام مالیاتی ما ممیز محور است که هم فساد را افزایش میدهد، چون شفاف نیست و هم اینکه کسب و کارها را آزار میدهد، باید به این سمت برویم که مالیاتها را سامانه محور دریافت کنیم. یعنی سامانهای داشته باشیم که نظام بانکی، گمرک، ثبت اسناد حتی هواپیمایی و به عبارتی همه دستگاهها در کشور به صورت الکترونیکی به سامانه مالیاتی در کشور متصل باشند. اتصال این دستگاهها و سازمانها به نظام مالیاتی میتواند بسیاری از مشکلات مالیاتی در کشور را از بین ببرد. در این سامانه هر فرد چرخش مالی داشته باشد.
مشخص خواهد شد. در صورتی که میزان داراییهای افراد مشخص باشد، سازمان مالیاتی میتواند بر آن اساس از افراد مالیات بگیرد. در نظام مالیاتی کشور هم باید تحولاتی اتفاق بیفتد. یکی از این تحولات این است که مالیات ما در حال حاضر بیشتر مالیات از مشاغل است. مثلاً میگوییم کشاورزان و هنرمندان معافند. در صورتی که نظام مالیاتی ما باید مبتنی بر مجموع درآمد باشد. یک کشاورز ممکن است میلیاردر باشد و گردش مالی روزانه دهها میلیونی داشته باشد یا یک هنرمند که همه معاف هستند، قرارداد میلیاردی برای یک یا چند ماه داشته باشد. در همین بودجه امسال حداقل حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان به صندوقهای بازنشستگی از بودجه عمومی پول میدهیم که این هزینه است. این صندوقها قرار بود روی پای خود بایستند و به معنای واقعی کلمه صندوق باشند. این هزینه در بودجه اعمال شده است. یعنی برخلاف همه جای دنیا که دولت فقط حقوق کارمند میدهد و مستمری بازنشستگی توسط صندوق بازنشستگی پرداخت میشود، اینجا هم کارمند و هم بازنشسته از بودجه دولتی حقوق میگیرند. پس دولت باید در مدیریت هزینههای عمومی تجدیدنظر کند. الان صندوقها به دلیل مشکلات مدیریتی که داشتهاند، گیر افتادهاند و ۱۵۰ هزار میلیارد تومان از بودجه عمومی را مجبوریم به آنها بدهیم. ولی در مقابل این پرداختها از آنها چه اصلاحی میخواهیم.