گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، رضا محمدپور؛ در ادبیات اقتصادی ایران، اقتصاد دهه۶۰ را به اسم اقتصاد جنگ می شناسند. منظور از اقتصاد جنگی استفاده از ابزار و تسلیحات جنگی یا نیروی نظامی نیست؛ بلکه استفاده از آن نوع سیاست اقتصادی است که معمولاً در زمان جنگ اتخاذ می شود (قزلسفلی، ۱۳۸۴). در سال های اخیر، اقتصاد ایران با مشکلات متعددی نظیر کاهش درآمد ارزی، تحریم های ظالمانه، نوسانات نرخ ارز، تورم، بیکاری و... مواجه است. این دوران نیازمند یک مدیریت تخصصی در حوزه بحرانی اقتصاد است. می توان اقتصاد ایران در سال هایی از دهه۹۰ را نیز جنگ اقتصادی نامید.
بنابراین، کشور در شرایط فعلی نیز درگیر جنگ است و فقط نوع این جنگ فرق کرده است، لذا باید رفتارها و تصمیم گیری ها مبتنی بر شرایط کشور باشد. با مقایسه استشهادات آماری و اقتصادی طی سال های جنگ تحمیلی و سال های اخیر می توان استنباط نمود که قدرت خرید، نرخ تورم و دسترسی مردم به کالاهای اساسی در سال های جنگ به مراتب بهتر از شرایط کنونی بوده است. بالاترین نرخ تورم طی سال های جنگ تحمیلی نرخ حدود ۲۸/۶ درصد در سال ۱۳۶۷ بود. خاطرنشان می سازد این رکورد پس از پایان جنگ و طی سال های ۱۳۷۴، ۱۳۹۲ و ۱۳۹۸ شکسته شد.
در برخی از سال های جنگ، کاهش درآمدهای ارزی چنان بود که مجموع درآمدهای کشور کم تر از ۶ میلیارد دلار می شد. به عنوان مثال، در سال ۱۳۶۵ هر بشکه نفت خام حدود پنج تا هفت دلار به فروش می رسید. این در حالی بود که در برخی از سال های جنگ تحمیلی ۳۰ تا ۴۰ درصد مجموع هزینه های کشور مربوط به هزینه های دفاعی بود. اما کشور با پدیده ای تحت عنوان کمبود کالا مواجه نمی شد. چرا که سیستم کوپنی و سهمیه ای توزیع کالا در آن شرایط توانسته بود عملکرد مناسبی در تنظیم بازار داشته باشد.
البته بایستی اذعان داشت که در کنار نظام توزیع کارآمد در آن سال ها مردم و مسئولان نیز روحیات و ویژگی هایی از قبیل قناعت و عدم مصرف گرایی داشتند. مردم در آن سال ها نه تنها چندان متوقع نبوده و به دنبال زندگی اشرافی نبودند، بلکه بخش قابل توجهی از هزینه های جنگ نیز از سوی مردم تأمین می شد. امروز توقع مردم مانند زمان جنگ نیست. طی سه دهه گذشته، بی تدبیری مسئولان در حوزه مدیریتی باعث شده تورم های شدیدی بر زندگی مردم تحمیل شود و بر اثر این بی کفایتی ها سرمایه اجتماعی مردم، یعنی حمایت و همراهی شان با مسئولان به حداقل ممکن رسیده است.
به طوری که کوچک ترین نوسان در عرضه و تقاضای کالاها و خدمات و قیمت آن ها منجر به نگرانی و اعتراض مردم می شود. ویژه خواری های برخی از مسئولان و مدیران کشور موجب شده تا تأثیر فشارهای خارجی دشمن ازجمله تحریم ها برای مردم عیان تر شود. بنابراین نباید انتظار داشت که رویکرد مردم با شرایط موجود شبیه رویکرد مردم در سال های جنگ تحمیلی باشد.
پاتنام (۲۰۰۲) بیان می کند که تصمیم گیری درباره این که چگونه می توان سرمایه اجتماعی را به وجود آورد؛ ساده نیست. سرمایه اجتماعی به مثابه خیرعمومی محصول نهایی نظام همکاری و تعامل بین کنش گرانی است که عاقلانه منابع فردی خود را در چارچوب منافع عمومی و جمعی تعقیب می کنند. بر این اساس شرایط نهادی مساعد شکل گیری سرمایه اجتماعی باید از مشخصاتی برخوردار باشد که تضمین کند کنش گران از فرصت برابر برخوردارند تا به صورت هدف مند، از امکان پایدار مشارکت و تولید منفعت جمعی استفاده کنند (مظفری و امین افشار، ۱۳۹۳).
تمرکز و توجه به دوران هشت ساله جنگ تحمیلی مشخص می نماید که سطح بالای سرمایه اجتماعی در آن دوران و اعتماد و فضای حمایتی که بین مردم و دولتمردان وجود داشت؛ زمینه را برای مواجهه و تحمل با هر نوع سختی و مشقتی در داخل کشور هموار نموده بود. بر این اساس محور قرار دادن سرمایه اجتماعی می تواند به بهبود برنامه ها و کاهش هزینه های جنگ اقتصادی بیانجامد. این سرمایه اجتماعی در حال حاضر به شدت مورد آسیب قرار گرفته و آثار آن در جامعه در حال ریزش است. بنابراین لزوم بازبینی و بازیابی آن می تواند از مهم ترین استراتژی های نظام برای کنترل بهتر اوضاع باشد.
رضا محمدپور - بسیجی فعال در حوزه پژوهش و فناوری، ناحیه بسیج دانشجویی استان آذربایجان غربی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.