گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- مریم سواری؛ کودکی را در نوشتافزار میبینم که تیشرتی با طرح "اسپایدرمن" پوشیده و بلافاصله در ادامه جمله مادرش برای خرید دفتر میافزاید که جلد روی دفتر حتما اسپایدرمن باشد! دختربچههایی در خیابان با کولههایی که طرح "السا"و "آنا" از انیمیشن فروزن را دارند، پیادهروی میکنند؛ و در همین نزدیکیها دختربچهای از کودکان فامیل اصرار میکند که طرح کیک تولدش باید "دخترکفشدوزکی" باشد...!
به طور یقین میتوان گفت که انیمیشن تاثیر زیادی بر کودکان میگذارد. اسپایدرمن، فروزن، دختر کفشدوزکی، بنتن و بسیاری از کاراکترهای انیمیشنی نامآشنای دیگر، امروزه بدل به قسمتی جداناپذیر از زندگی کودک ایرانی شدهاند؛ حال سوال این است که چرا با وجود حساسیتهای موجود، تا کنون موفق نبودهایم که جایگزین مناسبی را در حوزه سینمای کودک برای کودکان فراهمآوریم؟
برای یافتن پاسخ این سوال نگاهی به تاریخچه صنعت انیمیشن در ایران انداختیم و با هدی اثنیعشری، کارشناس حوزه انیمیشن و استاد دانشگاه؛ و امیرمحمد بهامیر، روزنامه نگار، وارد گفتگو شدیم.
ایران در حوزه صنعت انیمیشن عملکرد ضعیفی داشته و این موضوع قابل انکار نیست؛ علاوه بر این، دغدغه سینمای کودک هیچ گاه به طور جدی وجود نداشته و عموما این نیاز با خریداری و دوبله آثار خارجی برطرف میشده. حتی در سالهای اخیر که تلاشهای بیشتری در تولید انیمیشن صورت گرفته، همچنان کاراکترسازی و داستانپردازی توانایی رقابت با آثار خارجی را ندارد. برای یافتن دلیل به عقب بازمیگردیم؛ زمانی که انیمیشن وارد ایران شد!
انیمیشن با نیم قرن تاخیر وارد ایران شد و به گفته امیرمحمدبهامیر میتوان این تاخیر نیم قرنی را از دلایل عقب ماندن ایران در حوزه انیمیشن دانست؛ اما هدی اثنیعشری علت را ریشهایتر میداند و میگوید: از دلایل شروع انیمیشن با تاخیر در کشور، عدم وجود سابقه تصویرسازی در فرهنگ ایران است. آنچه ما از قرون گذشته تا الان میشناسیم کمتر وابسته به تصویر بود و اگر هم تصویری وجود داشته، آبستره بوده، به این علت که برای مدتها در شرق و خاورمیانه برای جلوگیری از پدیده بتپرستی، مدتها با تصویرسازی و ساخت اینگونه اشیا مقابله شده و مقوله تصویرسازی در ایران مقوله جدیدی تلقی میشود.
اولین نمونه انیمیشن ایرانی شناخته شده در سال ۱۳۳۶ و توسط اسفندیار احمدیه ساختهشدهبود. این انیمیشن کوتاه ۱۳ ثانیهای، ملانصرالدین نام داشت. این شروع منجر به پایهگذاری درس انیمیشن در دبیرستان کمال الملک تهران شد و به دنبال آن واحد تولید فیلمهای نقاشی متحرک دراداره فرهنگ و هنرهای زیبا بنیاد نهاده شد. از ساختههای این نهاد میتوان به قمر مصنوعی (۱۳۳۸)، فیلم رنگی موش و گربه (۱۳۳۹)، موش با اراده یا موش دم بریده (۱۳۴۱) و مرغ ماهی خوار (۱۳۴۳) اشارهکرد.
با تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۴، نقطه عطفی در هنر انیمیشن ایران شکل گرفت. کانون با برگزاری جشنوارهها و فستیوالهای کودکان ونوجوانان و همچنین تشویق تصویرگران ممتاز کتاب کودک به خلق انیمیشن، توانست قدم خوبی برای فراگیر شدن هنر انیمیشن بردارد و در این دهه آثار خوبی، چون ملک جمشید (۱۳۴۵) و دل موش و پوست پلنگ (۱۳۴۶) که نخستین فیلم عروسکی دستکشی ایرانی بود؛ ساختهشدند.
فعالیتهای کانون تا سال ۱۳۵۹ همچنان ادامه داشت و به پروژههای ناتمام قبل از انقلاب پرداخته میشد؛ اما پس از آن کانون به خواب زمستانی رفت و تا ۱۰ یا ۱۵ سال بعد تولید چشمگیری در حوزه انیمیشن نداشت.
پس از انقلاب اسلامی بعضی از انیماتورهای نسل اول و شاگردانشان مانند وجیه الله فرد مقدم و عبدالله علیمراد به فعالیت خود ادامهدادند؛ البته این دوره مصادف با جنگ تحمیلی ۸ ساله بود و اوضاع نامساعد کشور و بحرانهای مالی و بودجه در کنار برخی از سیاستهای خاص و محدود کننده سبب شد که به نوعی این دوره، دوره رکود هنر انیمیشن ایران محسوب شود.
هدی اثنیعشری دراینباره عنوان میکند: انیمیشن از دهه چهل در ایران شروع شد و تا انقلاب هنوز نه تنها صنعتی نشده بلکه مسیر صنعتیشدن را نیز حتی طینکردهبود و همچنان به عنوان یک هنر شناخته میشد؛ به طور واضح یک انقلاب و ۸ سال جنگ، طبیعتا فرصت شکلگیری یک صنعت را نمیدهند. با ابن وجود آثاری نیز در این دوره ساخته شدند که از آنها میتوان به پرندگان ابابیل (۱۳۶۰)، چشم تنگ دنیا دار (۱۳۶۱) و ابرقدرتها (۱۳۶۶) اشارهکرد.
رکود انیمیشن تا اوایل دهه ۷۰ و تغییر سیاستهای تولیدی صدا و سیما ادامه یافت. تا قبل از شروع به کار سیما فیلم و شرکت صبا، شبکههای صداوسیما به طور جداگانه در ساخت انیمیشن فعالیت میکردند. نخستین تولید این شرکت مجموعه انیمیشنی خداوند لک لکها را دوست دارد بود؛ این مجموعه تحولی بزرگ در تایخ انیمیشن ایران به شمار میرود چرا که سنگبنای مجموعههای انیمیشنی ایران را بنا نهاد؛ و به دنبال این رویداد، اندک اندک شرکتهای ساخت انیمیشن در ایران شکل گرفتند.
بهامیر در اینباره گفت: در دهه هفتاد سینمای کودک شروع به شکلگیری کرد و مجلات کودک و حتی کمیک نیز کم کم پا گرفت؛ در همین دهه حرکتهایی شروع شد که بیشتر جنبه آموزشی داشت؛ افراد زیادی وارد حوزه کاری انمیشن شدند، ولی با حداقل حمایت، چرا که تهیهکنندگان احساس میکردند که حوزه انیمیشن حوزهای نیست که بتواند سرمایههایشان را بازگرداند و بیشتر علاقهمند به سرمایهگذاری در حوزه سینما بودند.
شروع شکوفایی انیمیشن در دهه ۷۰ به گفته مهین جواهریان در مقاله "انیمیشن ایران از آغاز دهه هفتاد تا کنون" دلایل متفاوتی داشت؛ تاسیس رشته انیمیشن در دانشگاها، دعوت از استاتید خارجی، برگزاری جشنوارهها، فعالتر شدن بخش دولتی و فعالیت بخش خصوصی، رونق و رشد تبلیغات، فعالیتهای انجمن آسیفا (انجمن فیلمسازان انیمیشن ایران)، تولید فیلم سینمایی انیمیشن و در دسترس بودن فناوری تلویزیونی و رایانهای من جمله این دلایل بود.
از تولیدات شاخص این دهه میتوان به "قصههای بازار" به کارگردانی عبدالله علیمراد در سال ۱۳۷۴ که اولین فیلم بلند تاریخ انیمیشنسازی ایران نیز هست اشاره کرد.
با وجود پیشرفتهای ذکر شده، ما شاهد عدم توفیق در تولید انبوه انیمیشن در سالیان ۱۳۸۰- ۱۳۹۰ بودیم. طبق تحقیقات صورت گرفته توسط احمدلنگرودی، محمدعلی صفورا و امیرحسن ندائی در مقاله "عدم توفیق تولید انبوه انیمیشن در ایران با رویکرد مدیریت تولید، دهه ۱۳۸۰-۱۳۹۰"، عواملی از قبیل ناآشنایی مدیران با روش مناسب تولید انبوه و اصول مدیریت سرمایه انسانی در استودیوها، وجود استودیوهای فاقد ساختار استاندارد تولید صنعتی، ناآشنایی مدیران با راهبردهای پخش و بازاریابی و زمانبندی ناصحیح برای انجام پروژه از جمله علل عدم موفقیت تولید انبوه در دهه مذکور بودند.
با این وجود اثنیعشری در اینباره میگوید: انیمیشن در ایران تا همین الان بیشترین موفقیتهایش را از طرقی غیر از صنعت انیمیشن و به مثابه هنر به دستآورده، ما حداقل هر ساله در جشنواره انسی فرانسه نمایندگانی داشتهایم؛ منتهی این روزها خبررسانی راحتتر صورت میگیرد و آثار کوتاه ایرانی از ابتدا تا الان در بخش کوتاه عرصههای بینالمللی موفق بودهاند. البته در خصوص صنعت انیمیشن که به معنای پخش آثار از کانال رسمی کشورها و سینماست، موفقیت بینالمللی پیدا نکردهایم؛ چرا که معیار این موضوع اکران و میزان فروش گیشه هاست و نمیتوان به موفقیتهای موردی یک الی دو فیلم استناد کرد.
از انیمیشنهای تولید شده و شاخص این دهه میتوانیم به خورشید مصر، جمشید و خورشید (۱۳۸۴)، شکرستان و قلب سیمرغ (۱۳۸۹) اشاره داشته باشیم.
اثنی عشری درخصوص این دهه میگوید: در دهه ۹۰ توجه به صنعت انیمیشن جلب شد و با هدفگذاری و تلاش برای ورود به عرصههای بین المللی اتفاقهایی در حال شکلگیری است، ولی هنوز باید منتظر ماند.
بهامیر افزود: در دهه نود، تقریبا روند رو به رشدی داشتیم. مجموعههای خلاقی وارد این حوزه شدند و فستیوالهایی برگذار شد؛ میتوان گفت که صنعت انیمیشن در دهه ۹۰ رونق گرفت. البته همچنان رونق قابل توجهی نیست، چرا که هنوز خیلی با استانداردهای جهانی فاصله داریم. مثلا امسال ژاپنیها با یک انیمیشن باکس آفیس آمریکا را فتح میکنند، ولی ما همچنان در حوزه اکران انیمیشن میبینیم که آثار معدودی داریم.
در خصوص سالهای گذشته ما نهایتا ۳-۴ اثر خوب مانند مانند شاهزاده روم، فیلشاه و آخرین داستان را میتوانیم نام ببریم. آثار انیمیشن تولیدی در دهه ۹۰ از لحاظ تکنیکهای اجرایی به پیشرفتهای شایانی دست یافت و بعضی از آثار سینمایی، همچون آخرین داستان، توانستند به جشنواره فجر و حتی اسکار راه یابند و در سینماهای مختلف ایران و جهان اکران شوند.
هدی اثنیعشری میگوید اولین عاملی که سبب اهتمام بیشتر به انیمیشنهای غربی شده "پخش" است. ما بدون بلیط نیز میتوانیم کار خارجی را دانلود کنیم، ولی دسترسی به کارهای داخلی به این راحتی نیست و محدودتر است. دومین عامل، کاراکترهای خارجی هستند؛ ضریب نفوذ استودیوهایی مانند دیزنی و پیکسار را نمیتوان با استودیوی داخلی مقایسه کرد. این کارها ویژگیهای خاصی دارند و متناسب با فروش بینالمللی ساخته شدند. هنوز انیمیشن در ایران در سطح کلان جدی گرفته نمیشود و تا این اندازه پیشروی نکرده، درست دیده نشده و به کیفیت لازم نرسیده؛ به همین علت یک تولیدکننده دفتر ترجیح میدهد عکس "فروزن" را چاپ کند.
بهامیر نیز دراینباره عنوان کرد: ما در حوزه کودک خلا بسیار بزرگی داریم و وقتی نتوانیم این خلا را پر کنیم قاعدتا کودکان و والدین این خلا را از منبع دیگری برطرف میکنند. از سمتی دیگر، کسانی که در حوزه انیمیشن فعالیت میکنند نسبت به دغدغه و سلیقه کودک بی توجهند. ما حتی در حوزه کاراکترهای غیر داستانی و به صورت برندینگ نیز خوب عمل نکردیم. در دورهای ما کاراکترهایی به نام سارا و دارا داشتیم که اکنون نشانی از آنها نمانده و درصد بالایی از بازار لوازم تحریر کودکان با کاراکترهای خارجی پر شده.
اولین اقدامی که باید در خصوص انیمیشن صورت بگیرد؛ ایجاد فضای نسبتا ثابت و منسجم است. این نکته را باید مد نظر قرار داد که انیمیشن امری زود بازده نیست. ما هنوز در صنعت انیمیشن ضعفهای زیادی داریم و باید در راستای جبرانشان پیشروی کنیم؛ این امر نیازمند بازه زمانی طولانیست و پیشبینی آینده روشن برای انیمیشن ایرانی با وضعیت غیر ثابت فعلی، مشکل است.
شاید اگر برخی شرایطی که امروز داریم ثابت بمانند، بتوان با اطمینان بیشتری در اینباره صحبت به میانآورد و آینده روشنی را برای این حوزه پیشبینی کرد. به محض وجود ثبات، میتوان برنامهریزی کرد و با برنامهریزی به نتیجه درست رسید. ایران کشور صنایع زودبازده است؛ همه دنبال صنعتی هستند که زود بازده دهد؛ انیمیشن چنین صنعتی نیست و این یکی از بزرگترین موانع موجود بر سر راه ماست.