گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- رعنا مقیسه؛ به حافظه تاریخی مان که رجوع کنیم آخرین باری که نامی از فرهنگ و هنر در روزهای داغ انتخابات به میان آمده بر میگردد به سال ۹۶. تصاویر حضور بازیگران و هنرمندان در میتینگهای انتخاباتی حسن روحانی و البته اندک وعدههای فرهنگی و هنری که در حضور آنها داده شد. در انتخابات پیشین سهم فرهنگ و هنر از تمام شعارهای رئیس جمهور فعلی جملاتی کمتر از انگشتان دست بود و اصلیترین گزارهاش را "سپردن عرصه هنر به هنرمندان" تشکیل میداد: من معتقدم هنرمندان ما میتوانند هدایتگر باشند و راه را بر جامعه و دولت نشان دهند. کار هنر را نباید به «دستوربگیر» بسپاریم. کار فرهنگ را باید به اصحاب هنر بسپاریم به کسانی که هنر را تجربه کردند و در فضای هنر زندگی کردهاند و من معتقدم این مردم هستند که به کار هنرمند ارزش میدهند.
شعاری کلی، تکراری و کلیشهای که به تنهایی میتوانست نشان دهنده عمق دوری حسن روحانی و مشاورانش از عرصه فرهنگ و هنر باشد. وضعیت شعارهای کاندیداهای دیگر انتخابات ۹۶ هم البته اگر بدتر نباشد، بهتر نبود و این ماجرای تکراری همه دورههای انتخابات در ایران است. فرهنگ و هنر یا جایی در وعدههای کاندیداهای انتخابات ندارند و یا آنقدر این شعارها سطحی، کلی و بی مایه هستند که به راحتی میشود حدس زد تغییری اساسی و بنیادین در وضع فعلی ایجاد نخواهند کرد.
این بی اهمیتی نسبت به فرهنگ و هنر در دولتها را میتوان در سوابق افرادی که به وزارت یا ریاست نهادهای متولی امر فرهنگ و هنر در کشور منصوب شدهاند هم دید. سوابق وزاری سابق ارشاد و حتی روسای سازمان میراث فرهنگی آنقدر بیربط مینماید که میتوان نتیجه گرفت وضعیت فعلی فرهنگ عمومی و هنر در جامعه چندان هم دور از انتظار نبوده است. پیام فضلینژاد در برنامه سلام تهران شبکه پنج سیما درباره همین موضوع گفت: «کار به اینجا رسیده است که رئیس جمهورهای ما به علت فقدان بینش فرهنگی اصولا مناصب فرهنگی را حتی در سطح وزارت به شرکای انتخاباتی خودشان پاداش و هدیه سیاسی میدهند.»
مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در ۴۲ سالی که از انقلاب اسلامی میگذرد، بدون احتساب دولت موقت یازده وزیر برعهده داشتهاند. عباس دوزدوزانی اولین وزیر رسمی این وزارتخانه در کابینه شهید رجایی بود. او که دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت بود از پایهگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز از اولین فرماندهان کل سپاه محسوب میشد. بعد از او عبدالمجید معادیخواه برای یک سال در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی و ریاست جمهوری آیت الله خامنهای، مسئولیت وزارت ارشاد را برعهده گرفت. روحانی و قاضیای که چند عنوان کتاب و تحلیلهایی که از او در روزنامهها چاپ شده نشاندهنده این است که معادیخواه از عرصه فرهنگ دور نبوده. این دو دوره یک وجه اشتراک هم داشتند و آن حضور بیژن نامدار زنگنه به عنوان معاون فرهنگی وزارتخانه بود. فردی که البته بعدها در مسئولیتهایی به کلی متفاوت، از جمله وزارت نفت مشغول شد!
در سال ۶۱ سید محمد خاتمی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت آیت الله خامنهای انتخاب میشود و تا ده سال بعد یعنی سه سال ابتدایی دولت هاشمی رفسنجانی در این مسئولیت باقی میماند. خاتمی در سال ۱۳۵۹ نماینده مردم اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی بود و در همان سال به عنوان نماینده امام خمینی و سرپرست مؤسسه کیهان منصوب شد. خاتمی هم جز ریاست کیهان و فعالیتهای حوزوی، مسئولیت و فعالیت رسمی دیگری در عرصه فرهنگ و هنر نداشت. بعد از استعفا از وزارت فرهنگ به ریاست کتابخانه ملی رسید.
علی لاریجانی با کارشناسی علوم رایانه از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد و دکتری فلسفه از دانشگاه تهران چهارمین وزیر ارشاد ایران شد. کسی که شبیه وزاری پیشین، جز ریاست واحد مرکزی خبر در صدا و سیما در کارنامهاش ردی از فرهنگ و هنر دیده نمیشد. لاریجانی دومین نظامی وارد شده در عرصه فرهنگ بود. از ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۲ معاون امور مجلس وزیر کار و امور اجتماعی و در سال ۱۳۶۲ نیز برای مدتی معاون حقوقی و امور مجلس وزیر پست، تلگراف و تلفن بود. او از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت سپاه پاسداران را برعهده داشت و از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ هم به عنوان جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران فعالیت میکرد. بعد از آن به مدت یکسال به وزارت ارشاد رسید و البته بعد از این دوره کوتاه برای نزدیک به یازده سال به ریاست سازمان صداوسیما منصوب شد.
مصطفی میرسلیم فرد دیگری است که با سابقهای کاملا سیاسی و اساسا دور از عرصه فرهنگ و هنر به وزارت ارشاد رسید. میرسلیم که تا پیش از وزارت ارشاد، معاون سیاسی اجتماعی وزیر کشور، سرپرست شهربانی، سرپرست بنیاد امور جنگزدگان، قائممقام وزیر کشور، سرپرست نهاد ریاست جمهوری، مشاور عالی و مشاور رئیسجمهور در امور تحقیقات را تجربه کرده بود با این کارنامه در دولت دوم هاشمی رفسنجانی برای چهارسال به وزارت ارشاد رفت.
عطاءالله مهاجرانی وزیر دیگری بود که در دولت اول سید محمد خاتمی به وزارت ارشاد رسید. مهاجرانی پیش از در دست گرفتن سکان وزارت ارشاد، نمایندگی مجلس را در نخستین مجلس پس از انقلاب یعنی در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ و پس از آن یک سال رایزنی فرهنگی ایران در پاکستان را تجربه کرده بود. معاونت حقوقی و پارلمانی را در دوران نخستوزیری میرحسین موسوی و بعدها در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی برعهده گرفته بود. سمتی که تا سال ۱۳۷۶ و رسیدن به وزارت ارشاد همچنان در آن باقی ماند. مهاجرانی از بنیانگذاران (هیئت مؤسس) حزب کارگزاران سازندگی هم به شمار میرفت. در کارنامه او تا پیش از وزارت ارشاد، علاوه بر یک سال رایزنی فرهنگی، نگارش چند کتاب هم در سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۵ به چشم میخورد.
با استعفای مهاجرانی در سال ۱۳۷۹، احمد مسجد جامعی هدایت وزارت ارشاد را بر عهده گرفت و تا پایان دولت دوم خاتمی هم در این سمت ماند. مسجد جامعی را میتوان نزدیکترین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عرصه فرهنگ دانست. او که چند سال به عنوان کارشناس مسئول سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، کارشناس مسئول دفتر امور اجتماعی وزارت کشور فعالیت کرده بود، ابتدا به عنوان مدیر کل طرح و برنامه، بعد در سمت معاون فرهنگی و پس از آن معاون پژوهشی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار کرد. همینطور ریاست شورای فرهنگ عمومی را برعهده داشت و مشاور رئیسجمهور در امور جوانان بود. مسجدجامعی در زمان وزارت مهاجرانی به قائم مقامی وزیر و معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد و پس از استعفای او، هدایت وزارتخانه را بر عهده گرفت.
مسجدجامعی تا پایان دولت خاتمی در وزارت ارشاد باقی ماند. با روی کارآمدن دولت نهم، محمود احمدینژاد محمدحسین صفار هرندی را برای تصدی وزارت ارشاد به مجلس معرفی کرد. صفارهرندی در رشتهٔ راه و ساختمان دانشگاه علم و صنعت، دورهٔ دانشکدهٔ فرماندهی و ستاد سپاه و در سال ۱۳۷۳ دورهٔ نظری مدیریت استراتژیک تحصیل کرده بود و تا سال ۱۳۸۲ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول خدمت بود. قائم مقام فرماندهی استان هرمزگان و منطقه کشوری، قائم مقام دفتر سیاسی، رئیس اداره سیاسی از مسئولیتهای صفارهرندی در سپاه پاسداران بوده است.
او مسئولیت دفتر سیاسی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها را هم در کارنامه دارد. صفارهرندی سابقهای هم در رسانه و روزنامهنگاری داشت؛ ومعاونت مدیر مسئول و سردبیری کیهان و همینطور عضویت در شورای تعیین خط مشی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران را تجربه کرده بود و با این سوابق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفت. او پس از پایان دوره وزارت به سپاه برگشت و به عنوان معاون فرهنگی و مشاور فرمانده کل سپاه مشغول شد.
با پایان دولت نهم سید محمد حسینی مسئولیت فرهنگ و هنر را در دولت دوم احمدی نژاد بر عهده گرفت. حسینی در مقطع کارشناسی ارشد در رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) فارغالتحصیل شد. سپس به دانشگاه تهران رفت و دکترای خود را در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی اخذ کرد. حسینی قبل از وزارت، یک دوره در کمیسیون سیاست خارجی مجلس پنجم حضور داشت و در سمتهای معاون حقوقی، پشتیبانی و پارلمانی وزارت علوم، قائم مقام وزرات علوم، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره سروش، معاون صدا و سیما و رئیس حوزه ریاست در زمان ریاست علی لاریجانی، رایزن علمی و فرهنگی در کنیا و مشاور پارلمانی رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی مشغول به فعالیت بوده است.
او همینطور عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی هم بود. سید محمد حسینی که برای دو وزارتخانه آموزش و پروش و ارشاد به عنوان گزینه احتمالی در سال ۸۸ مطرح بود در نهایت به وزارت ارشاد رسید. حسینی را هم میتوان از معدود وزیرانی دانست که در سوابق پیش از وزارت تجربههایی از فضای فرهنگی، و البته نه هنری، در کارنامه دارد.
روی کار آمدن دولت روحانی هم نتوانست به روند انتصاب وزیران بدون سابقه فرهنگی پایان بدهد و در دولت یازدهم و دوازدهم هم وزیرانی کاملا بیگانه با عرصه فرهنگ و هنر به وزارت ارشاد آمدند. علی جنتی اولین وزیر ارشاد روحانی سالهای کوتاهی که در صداوسیمای استان خوزستان فعالیت داشت و بعد استاندار خوزستان شد. در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی نیز از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ به استانداری خراسان رسید. در سال ۱۳۷۷ با حکم علی لاریجانی به معاونت بینالملل وزارت ارشاد رفت و تا سال ۱۳۷۷ در همین مسئولیت باقی ماند. بعد از آن تا پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی به سفارت ایران در کویت منصوب شد.
در زمان دبیری حسن روحانی بر شورای عالی امنیت ملی به ریاست کمیته فرهنگی ــ اجتماعی این شورا انتخاب شد. بعد از آن و در دولت اول احمدینژاد به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور منصوب شد و یک سال بعد در سال ۱۳۸۵ بار دیگر به عنوان سفیر به کویت رفت. در سال ۱۳۸۹ هم به درخواست حسن روحانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، به عنوان پژوهشگر سیاست خارجی در این مرکز مشغول به کار شد. با رای آوردن حسن روحانی در سال ۹۶ جنتی با سابقهای سیاسی و دیپلماتیک به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید.
سید عباس صالحی که معاونت فرهنگی وزارت ارشاد در زمان جنتی را برعهده داشت با استعفای او در سال ۹۵ برای مدت کوتاهی سرپرستی وزارتخانه را برعهده گرفت و بعد از آن سید رضا صالحی امیری به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس معرفی شد. با این وجود، اما در دولت دوم حسن روحانی، امیری که بیش از ده عنوان کتاب با موضوعات سیاسی-فرهنگی تالیف کرده بود در سمت خود باقی نماند و سید عباس صالحی با سابقهای عمدتا دینی وزیر ارشاد شد.
او که تحصیلات حوزوی و دکتری فلسفه داشت تا پیش از رفتن به وزارت ارشاد، عضویت در هیئت مدیریه دفتر تبلیغات اسلامی، فعالیت در چند نشریه و سایت و تالیف چند کتاب با موضوعات دینی و فقهی را تجربه کرده بود. صالحی با سابقه سه سال حضور در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به سمت وزیر منصوب شد تا آخرین وزیر ارشاد تا پایان دولت دوازدهم باشد که همچنان در سابقه او اثری از حضور و آشنایی با عرصه گسترده فرهنگ و هنر دیده نمیشود.
روندی که در سالهای بعد از انقلاب طی آن وزاری ارشاد انتخاب شدهاند به خوبی نشان دهنده در حاشیه بودن فرهنگ و هنر برای سیاستمداران و سیاستگذاران کشور است. روندی که البته نتایج تکرار آن در تمام این سالها، در شرایط هنرمندان و فعالیتهای آنها در حال پررنگ شدن و خودنمایی است.