به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، «امین محمد حطیط» کارشناس و تحلیلگر نظامی مسائل منطقه در مقالهای به تغییرات سیاسی جدید در عرصه رژیم صهیونیستی پرداخته و نوشت، بنیامین نتانیاهو با وجود همه مانورها و تلاشهای خود برای بازگشت به قدرت نتوانست صندلی نخست وزیری اسرائیل راحفظ کند و در حالی که ادعا میکرد با حاکمیت در اسرائیل یک پایگاه محکم و منسجم در منطقه برای مقابله با دشمنان خود به ویژه ایران و حزبالله ایجاد خواهد کرد بدون رسیدن به هیچ یکی از آرزوهای خود مجبور شد عرصه قدرت صهیونیستها را ترک کند.
همچنین هیچ یک از ابزارهای حمایتی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور پیشین آمریکا از نتانیاهو همچون معامله قرن، انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس اشغالی، به رسمیت شناختن حاکمیت جولان اشغالی برای صهیونیستها، به امضا رساندن چندین توافقنامه عادیسازی روابط میان رژیمهای سازشکار عربی با رژیم صهیونیستی و تقابل با کشورهای عضو محور مقاومت از خلال عملیاتهای نظامی و یا تحریم اقتصادی سودی برای نتانیاهو نداشت.
نخستوزیر شکستخورده رژیم صهیونیستی تا روزهای پایانی نیز برای بازگشت به قدرت تلاش میکرد و با فریب کاری قصد داشت «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا را که موافق برکناری نتانیاهو بود با ادعای اقدام به حمله نظامی علیه ایران تهدید کند تا علاوه بر ماندن در منصب نخست وزیری، آمریکاییها را مجبور کند تا به توافق هستهای با ایران برنگردند. اقدامات تحریک آمیز اخیر بنیامین نتانیاهو در قدس اشغالی و تحریک شهرکنشینان افراطی صهیونیست برای برگزاری راهپیمایی موسوم به راهپیمایی پرچم نیز در همین راستا صورت میگیرد.
اما هیچ یک از این موارد به نتانیاهو در دستیابی به اهدافش کمک نکرد و نبرد «شمشیر قدس» مقدمهای برای سرنگونی وی شد. بسیاری سرنوشت نتانیاهو را با سرنوشت «ایهود اولمرت» نخست وزیر وقت اسرائیل که بعد از شکست از حزبالله لبنان در جنگ جولای ۲۰۰۶ در سایه انتقادات و هجمههای تند محافل داخلی اسرائیل مجبور به استعفا شده و پس از آن دادگاههای اسرائیل پروندههای متعدد فساد وی را باز کردند مقایسه میکنند.
در واقع موشکهای حزب الله لبنان که در جنگ جولای صهیونیستها را ناکام گذاشت موجب شد تا ایهود اولمرت از قدرت کنار رفته و نتانیاهو جای او را بگیرد. اکنون نیز نیز تاریخ برای اسرائیلیها تکرار میشود و موشکهای مقاومت فلسطین مقدمات سقوط یک نخست وزیر دیگر اسرائیل را فراهم کردند.
با این حال نتانیاهو نمیخواهد باور کند یا متقاعد شود که کرسی نخست وزیری اسرائیل را از دست داده و بازگشت او به این منصب در آینده آسان نخواهد بود و این موضوع در سخنان اخیرش در کنست که درباره ناکارآمدی کابینه ائتلافی جدید صهیونیستها صحبت میکرد کاملاً مشهود است. در این شرایط دو سوال مهم مطرح میشود: اول اینکه آیا نتانیاهو واقعا بر میگردد و سوال دوم اینکه رژیم صهیونیستی و رویکرد آن در دوره پسا نتانیاهو چگونه است؟
در پاسخ به سوال اول باید گفت که کابینه جدید اسرائیل به ریاست «نفتالی بنت» که با هدف برکناری نتانیاهو از قدرت تشکیل شد یک کابینه ناهمگن متشکل از احزاب مختلف با ایدئولوژیهای متفاوت است که این اختلافات ریشهای میان آنها از همان ابتدا دیده شده و ممکن است هر لحظه منفجر شود. اما بزرگترین نقطه قوت این کابینه در وهله اول حمایت دولت جدید آمریکا به ریاست جو بایدن از آن است که این امر را انتقام از نتانیاهو و سیاستهای وی در خاورمیانه میداند.
اما دومین نقطه قوت کابینه جدید اسرائیل این است که سقوط این کابینه مقدمهای برای برگزاری یک انتخابات دیگر و ادامه بن بست سیاسی صهیونیستها خواهد بود. به همین دلیل آنها همه تلاش خود را برای جلوگیری از سرنگونی این کابینه به کار میبندند. اما در هر صورت در سایه شکنندگی ساختار کابینه جدید رژیم صهیونیستی احتمال سقوط آن وجود دارد. اما اگر انتخابات دیگری برگزار شود نتانیاهو به دلیل عملکرد ضعیف خود در دوره اخیر و نیز از دست دادن حمایت آمریکا شانس زیادی برای بازگشت به قدرت ندارد؛ بنابراین میتوان گفت گزینه بازگشت نتانیاهو به قدرت تقریباً غیر قابل تحقق است.
درباره سوال دوم در چندین سطح میتوان آن را مورد بررسی قرار داد:
- رژیم صهیونیستی در سایه کابینه ائتلافی نفتالی بنت و یائیر لاپید در آینده قادر به مخالفت با آمریکا و به شکل ویژه جو بایدن نخواهد بود و اتفاقاتی که در دوره نتانیاهو با باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین دموکرات آمریکا رخ داد تکرار نخواهد شد. به طور کلی کابینه جدید رژیم صهیونیستی هیچ اقدام یا رفتاری بر خلاف میل آمریکا انجام نخواهد داد و از هرگونه نارضایتی آمریکا در روابط بینالمللی و اقدامات نظامی اسرائیل جلوگیری میکند. در حقیقت این مرحله از دوره سیاسی صهیونیستها وابستگی محض به ایالات متحده خواهد بود.
- در کابینه جدید اسرائیل کسی پیدا نمیشود که به شکل جدی همانند نتانیاهو پایبند به طرح معامله قرن دونالد ترامپ باشد. همچنین تصمیم جدی از سوی مقامات این کابینه برای گسترش توافقنامههای عادی سازی میان اعراب و رژیم صهیونیستی دیده نمیشود؛ به ویژه اینکه افکار افراطی و عرب ستیزی نخست وزیر جدید اسرائیل بر کسی پوشیده نیست. این در حالی است که نتانیاهو گسترش توافقهای سازش با رژیمهای عربی را یک امتیاز برای خود میدانست.
- با وجود این که تجاوز، مولفه اصلی و عنوان بارز رژیم جعلی اسرائیل است، اما تجاوزات و تحریکات این رژیم در سایه کابینه جدید علیه محور مقاومت تا حدودی محدود خواهد شد؛ هر چند که برخی از مقامات کابینه جدید اسرائیل از همان ابتدا مواضع تهدید آمیز خود در خصوص انجام عملیات نظامی علیه غزه و جنوب لبنان را مطرح کردند. اما در شرایط آشفته کنونی صهیونیستها احتمالا کابینه جدید در صدد اصلاح اوضاع سیاسی و اجتماعی و نظامی این رژیم خواهد بود.
این امر میتواند شرایط آمریکا را در بررسی استراتژی خود در خاورمیانه تا حدودی آرام کند؛ اما این بدان معنا نیست که اسرائیل تحت حاکمیت کابینه جدید رفتار ملایمی خواهد داشت و چنین چیزی در تاریخ صهیونیستها غیر ممکن است. اما مهمترین شاخصه کابینه مذکور این است که رژیم صهیونیستی برای مدتی کوتاه از جبهه جنگها دور خواهد شد و البته بازدارندگی استراتژیک و موثر محور مقاومت و معادلات جدیدی که در دوره اخیر ایجاد کرده تاثیر بسزایی بر این رویکرد اعضای کابینه جدید رژیم صهیونیستی دارد.