به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «عملیات نیروهای ایران در کردستان (عملیات والفجر ۱۰)»، «دور چهارم جنگ شهرها»، «بازپسگیری شبه جزیره فاو توسط عراق»، «راهبرد جدید عراق»، «حملات شیمیایی عراق»، «انتصاب مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به جانشینی فرماندهی جنگ» و تأثیر آن بر روند جنگ، «ماجرای جزایر مجنون و شلمچه»، «انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس آمریکا»، «پذیرش قطعنامه از سوی دو کشور»، «دوره پس از برقراری آتشبس بین دو کشور» و «سرنوشت سازمانهای نیابتی جنگ مانند سازمانهای کرد معارض عراقی و سازمان منافقین»، «گفتوگوهای صلح دو کشور» از جمله حوادث سالهای منتهی و پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.
در میان این حوادث که به برخی از آنها اشاره شد، «انهدام هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنس» آمریکا به عنوان تاریخیترین لکه ننگ از جنایتهای این کشور در تاریخ جنایتهایش علیه ایران به ثبت رسیده است. چرا که در روز ۱۲ تیر ۱۳۶۷، در فاصله ۱۵۰ مایلی بندرعباس، ناوِ وینسنس که به محدوده آبهای ایران وارد شده بود، پیام رمزی از قرارگاه عملیاتی ناوگان پنجم آمریکا در «منامه» دریافت کرد تا به واسطه آن بتواند ایران را ملزم به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ کند.
متن پیام این بود: «به سوی هر نوع هواپیمای ایرانی که بر فراز آبهای خلیج فارس پرواز میکند، شلیک شود». آنها هواپیمای مسافربری ایران را که در آسمان آبهای اطراف جزیره «هنگام» پرواز میکرد، با دو موشک مورد اصابت قرار دادند و همه مسافران و خدمه آن را به شهادت رساندند. این اقدام پایان تلاشهای آمریکا در اعمال فشار به ایران برای قبول قطعنامه ۵۹۸ بود؛ فشارهایی که از فروردین ۱۳۶۷ شروع شده بود.
آمریکاییها در ابتدا منکر این حمله شدند، اما پس از آنکه خبرِ سقوط این هواپیما از رسانههای عمومی منتشر شد، اعلام کردند در این شلیک دچار اشتباه شدهاند. این اعتراف که درحقیقت یک عقبنشینی استراتژیک بود، از نظر ایرانیها پذیرفته نشد. مدتی بعد «دیوید کارلسون»، فرمانده ناو «سایدز» که در اجرای عملیات دست داشت، در برنامه «روی خط شب» از تلویزیون ملی آمریکا گفت: «براساس دستور «راجرز»، تهاجمی را سامان داده است که چند هفته قبل از آن برنامهریزی شده بود تا ایرانیان را مجبور به عقبنشینی در جنگ با عراق کنند.»
مدتی بعد دخترِ «ویل راجرز»، کاپیتانِ ناو وینسنس، به دلیل اقدامی که پدرش انجام داده بود خودکشی کرد. پس از آن، ویل راجرز به افکار عمومی جهان توضیح داد که ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران به دستور مقامات ارشد ارتش آمریکا بوده و او ارادهای در انجام این کار نداشته است.
ناو جنگی وینسنس آمریکا در اکتبر ۱۹۸۸ (۳ ماه پس از حادثه) در سندیگو، کالیفرنیا پس از مأموریت ۶ ماهه در خاورمیانه
نکته قابل توجه این است که از اول ژانویه تا ۲۰ جولای ۱۹۸۸ مقارن با ۱۱ دی ۱۳۶۶ تا ۲۹ تیر ۱۳۶۷، درمجموع به حدود ۹۰ فروند کشتی در خلیج فارس حمله شد و از آغاز جنگ نفتکشها در می ۱۹۸۱ یعنی اردیبهشت ۱۳۶۰ نیز دو طرف حدود ۵۴۰ کشتی را هدف قرار دادند.
حضور نیروهای دریایی کشورهای خارجی و عملیاتهای عادی آنها همچنان در خلیج فارس ادامه داشت و نیروی دریایی آمریکا نیز که بزرگترین آنها به شمار میآمد، همچنان نفتکشهای کویتی را تحت پرچم خود همراهی میکرد. تا اوایل آوریل برابر با اواسط فروردین ۱۳۶۷، ایران ظاهراً عملیات مین ریزی نداشت و تا ۱۴ آوریل مصادف با ۲۵ فروردین ۱۳۶۷ نیز دستِ کم ۱۷ مورد از مینهای قدیمی منهدم شدند.
اما در ۱۴ آوریل، یک ناوچه آمریکایی در نزدیکی قطر پس از مشاهده تعدادی مین با یکی از آنها برخورد کرد و ۱۰ تن از خدمه این ناوچه مجروح شدند. چد روز پس از این حادثه نیز مین روبهای آمریکا، فرانسه، ایتالیا و هلند ۱۲ مین دیگر را خنثی کردند که دستِ کم تعدادی از آنها به تازگی در دریا رها شده بود.
در ۱۸ آوریل مقارن با ۲۹ فروردین ۱۳۶۷، نیروی دریایی آمریکا به تلافی این مینریزیها، دو سکوی نفتی ایران را در جزایر «ساسان» و «سیری» منهدم کرد که گفته میشد ایران از هریک از این سکوها روزانه ۱۵۰ هزار بشکه نفت تولید میکند و از آنها برای مقاصد نظامی هم بهره میبرد. در ادامه نبرد دریایی آمریکا و ایران، دو ناوچه ایرانی و تعدادی از قایقهای موشک انداز این کشور هدف جنگندهها و ناوهای آمریکایی قرار گرفتند که یکی از قایقهای ایرانی غرق و یک بالگرد آمریکایی نیز ساقط شد. ایران در ادامه به یکی از تأسیسات نفتی امارات عربی متحده حمله کرد.
عملیات آمریکاییها در خلیج فارس هم زمان با عملیات عراق برای بازپس گیری فاو انجام شد و از این رو ایران همان گونه که پیشتر گفته شد آمریکا را متهم کرد که این عملیات را برای کمک به عراق انجام داده است. پس از حمله عراق به جزیره «لارک»، ایران بار دیگر آمریکا را متهم کرد که ازطریق تماس با جنگندههای مهاجم، ایجاد اختلال در سامانههای راداری ایران و دادن تصاویر پس از عملیاتها به بغداد با عراق همکاری کرده است.
دو هفته پیش از آن، ریگان رئیس جمهور وقت امریکا، به نیروی دریایی این کشور اجازه داده بود عملیات محافظت از کشتیهای کشورهای بیطرف و غیر کمونیست را گسترش دهد. تنش در خلیج فارس ظاهراً درحال تشدید بود، ولی ایران تغییری در سیاست خود نداد. دراین میان، آمریکا در پایان ماه می حدود ۱۰ خرداد ۱۳۶۷، برای جلوگیری و بازدارندگی از کاربرد عملیاتی موشکهای ساحل به دریای «کرم ابریشم» در تنگه هرمز، رزمناو «وینسنس»(Vincennes) را، که به قویترین سامانههای راداری مجهز بود، به خلیج فارس اعزام کرد.
این درحالی بود که در دوم ماه «می»، یعنی ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۷، ناو وینسنس و تعدادی دیگر از ناوهای آمریکایی یک قایق توپدار ایرانی را که قصد داشت به یک نفتکش حمله کند غرق کرده بودند. در دوم ماه می برابر با۱۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ نیز ناو وینسنس در بدترین حادثه آن سال درگیر شده بود. یک فروند هواپیمای مسافری ایران یعنی پرواز ۶۵۵ ایرانایر هدف شلیک دو موشک این ناو قرار گرفته و همه ۲۹۰ سرنشین آن شهید شده بودند.
ناو آمریکایی بنابر ادعای خودش این هواپیما را با یک «جنگنده اِف ۱۴» ایرانی اشتباه گرفته بود. مسلماً هنوز خاطره حادثه ناو «استارک» (Stark) در ماه می ۱۹۸۷ همزمان اردیبهشت ۱۳۶۶، کاملاً در ذهن آمریکاییها زنده بود که به دلیل تعلل فرمانده ناو در شلیک موشک به جنگنده عراقی غرق شد و ۳۷ تن از خدمه ناو کشته شدند. هیأتی که امریکاییها به طور رسمی برای تحقیق دراین باره تعیین کردند، در گزارش خود خطای فرمانده ناو وینسنس را به خطای خدمه ناو نسبت داد و به عبارتی «ماشین سبب خطای انسان نشد، بلکه انسان در استفاده از ماشین اشتباه کرد.»
ایران معتقد بود که سرنگونی این هواپیما تعمدی بوده و تا ماهها خود را در جنگ با آمریکا میدید تا آنجا که آیتالله رفسنجانی در اینباره گفت: «ما واقعاً با آمریکا درحال جنگیم. آنها در فاو به طور رسمی با ما وارد جنگ شدند.» دراین میان، امام خمینی(ره) احساسات شدید کسانی را که خواهان انتقام جویی و جنگ با آمریکا در جبهههای سیاسی، فرهنگی و نظامی بودند، آرام کرد و از آنها خواست از آیت الله هاشمی رفسنجانی حمایت کنند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در واکنشی هوشمندانه اظهار کرد: «زمانی باید انتقام گرفته شود که برای ایران مناسب باشد و درمورد خطر تحریک امریکا هشدار داد.» احساس همدردی و شگفتی جهانیان و حتی همسایگان عرب ایران درخصوص سقوط هواپیمای مسافری زمینهای برای ایران فراهم کرد تا برای اولینبار از شورای امنیت بخواهد که آمریکا را محکوم کند. البته، شورا از این کار امتناع کرد و درعوض، در ۲۱ جولای یعنی ۳۰ تیر ۱۳۶۷، قطعنامه نسبتاً ملایمی صادر کرد که ایرانیان آن را «بی محتوا و بی تأثیر» توصیف کردند.
رفتار مزدورانه آمریکا در این میان نیز قابل مطالعه است. از یک سو،رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا، در اعلامیهای، با اظهار تأسف از این رویداد تلخ، به سرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایران اعتراف کرد، ولی اقدام ناو آمریکایی را عمل دفاعی به جا دانست و مدعی شد هواپیمای ایرباس ایرانی در حال کاهش ارتفاع و شیرجه رفتن به سوی ناو آمریکایی بوده است. از سوی دیگر، به فرمانده ناو وینسنس که موجب سقوط هواپیمای مسافربری ایران شده بود نشان افتخار داد و بر جنایت او مُهر تأیید زد. این تناقض آشکار از عوام فریبی ریاکارانه دولت آمریکا و نیات شوم سردمداران این کشور خبر میداد.