گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- حسین نجار؛ با در نظر گرفتن فضای امروز سریالهای پوچ شبکه نمایش خانگی و سریالهای ناامید کننده صدا و سیما به نظر میرسید میخواهم زنده بمانم بتواند تا حدی مخاطب را امیدوار نگه دارد به ارائه یک محتوای دلگرم کننده و مردم بعد از مدتها شاهد سریالی باشند که حداقل یک سرو گردن از بقیه سریالهای در حال پخش بلندتر باشد، اما این اتفاق نیافتاد و انتظارات را به شکل مطلوب برآورده نکرد.
میخواهم زنده بمانم برگرفته از معروفترین اثر مرحوم ایرج قادری است که داستان خود را در دهه ۶۰ روایت میکند. این سریال ترکیبی از چندقصه بدون نوآوری و بعضا روایتهای تکراری یکی از عواملی بود که از کیفیت معنوی اثر کاست مخاطبی که فصل اول سریال شهرزاد را دیده باشد با دیدن میخواهم زنده بمانم به یاد این سریال خواهد افتاد. ظالمی که از قضا قدرتمند است عاشق دختری شده که عشق دوطرفه با جوانی دیگر را دارد که به زودی قرار بر ازدواجشان است و با ورود و دخالت فرد زورگو این ارتباط عاشقانه رو به اضمحلال میرود؛ و بعدتر شخصیتها به وجود آورنده اتفاقاتی در خلال داستان خواهند بود.
در حالی که اگر اساس این اتفاق تغییر میکرد با توجه به بازی روان بازیگران شاهد اتفاقی بی نظیر بودیم که این مسسئله پیش نیامد و در حد سریالی نه تحسین برانگیز، اما قابل احترام باقی ماند. در عین حال یکی از نقاط قوت سریال تعلیقهای آن بود که کاملا به جا استفاده شده بود و اجازه رهایی به مخاطب را نمیداد. تقریبا در هر قسمت این موضوع تکرار میشد، ولی تعلیق اصلی همچنان به قوت خود باقی بود.
در حین سریال چندین بار از عبارت معلم عدالتخواه استفاده میشود که فقط بازی با کلمات است و مخاطب کنش و واکنش عدالتخواهانهای عملا در فیلم از جانب بازیگر مورد نظر نمیبینند. در حالی که اگر واکنشها در این حد محدود نمی¬ماند میتوانست بر جذابیت اثر بیافزاید. از طرفی نفرات پرنفوذ فاسد که در همه جا ریشه دواندهاند و اجازه تنفس مخالفان خود را نمیدهند و در عین حال هیچ کورسوی امیدی وجود ندارد و افرادی که به دنبال حق و عدالت اند یکی که زخمی به گوشه بیمارستان منتقل میشود و دیگری از طریق قانون به جایی نمیرسد و راه استفاده از اسلحه را پیش میگیرد در واقع مخاطب با همذات پنداری با نادر سرمد (پدرام شریفی) راه قانون را عقیم و عدالت را تحقق ناشدنی میبیند و به جای تحقق عدالت و برای احقاق حق خود در صدد انتقام بر میآید.
تصویری که میخواهم زنده بمانم از کمیته انقلاب ارائه میدهد تصویر نفرت انگیزی است. فارغ از اینکه این تصویر ارائه دهنده حقیقت است یا خیر ایجاد این تصویر و تابوشکنی راهکار صحیحی برای جذابیت بیشتر نیست. البته همین موضوع حواشی را نیز رقم زد که در نهایت به نفع سریال تمام شد. اما ارائه تصویری خشن، فاسد، دگم و مجموعهای از روابط غیرانسانی از یک مجموعه که بعد از ادغام به عنوان نیروی انتظامی میشناسیم تصویری حقنه شده به مخاطب است که با رفتارهای شعارگونه پس زده خواهد شد و موجب تکدر خاطر بیننده میشود.
اتفاقی که در سالهای اخیر با آن مواجه هستیم ارائه تصویری از افراد منافق و منفی در پوشش افراد مذهبی است. تیپ سازی که از زنان چادری صاحب قدرت در جامعه میشود نیز به همین شکل است دختر یک از بزرگان کشور به نام زهره افشار که مخاطب در ابتدا او را زنی باهوش و قدرتمند میبیند که همین مسئله در جذابیت این کاراکتر برای مخاطب بسیار سهیم است او را در نهایت یک جانی که حاضر است حق را فدای جملات دروغین و عاشقانه کند میبیند شخصیتی دروغگو که خود را دینمدار مینمایاند، اما خود از آن بویی نبرده است. شخصیتهای اصلی مانند امیرشایگان با بازی حامدبهداد و بهمن دشتی بابازی مهران احمدی که غرق در فساد هستند، اما خود را در این پوشش پیچیده اند نیز از همین دست هستند. نشان دادن افراد منافق و ریا کار اشکالی ندارد و چه بسا باعث روشنگری و بالا رفتن فهم و تحلیل مخاطب نیز بشود، اما نوع نشان دادن این نفاق ضرورتهایی دارد که اگر رعایت نشود میتواند به تصویر و پیام کلی فیلم لطمه بزند.
سکانسهای بی ربط یکی از نقاط ضعف سریال بود بهاره کیان افشار در قسمتهای ابتدایی در نقش زنی معلوم الحال سر راه نادر سرمد سبز میشود باهم به بیرون از شهر رفته و او که گویا خواننده کافهها قبل از انقلاب بوده برای او می-خواند و این خرده روایت به پایان میرسد. در حالی مخاطب همچنان به دنبال رد پای این زن است، اما تا پایان سریال نیز از این زن خبری نمیشود که این سوال بی جواب باقی میماند لزوم حضور این زن چه بود؟ که اگر این خرده روایت حذف هم میشد اتفاقی مهمی برای سریال نمیافتاد و سیر منطقی خود را ادامه میداد. در واقع ورود و حضور این شخصیت منشا اثر برای هیچ از یک از کاراکترها نبود نه بعد ونه قبل از ورودش هیچ اثری را بر قصه فیلم نگذاشت.
قطعا یکی از نقاط قوت میخواهم زنده بمانم بازی برخی از بازیگرانش است که بر خلاف سیر کلی سریال تحسین برانگیز است. بازی روان، حساب شده و منطقی بازیگران ایرادات قصه و نوع روایت را پوشش میدهد و مخاطب آنقدر خیره در بازی بازیگران میشود که ایرادات را نادیده میگیرد. بازی بازیگرانی مانند آزاده صمدی تفاوت بسیار زیادی با آثار پیشین خود دارند و گویا با یک بلوغ در بازیگری این بازیگران مواجه هستیم.
همانطور که برای هر اثری قابل پیش بینی است توقف سریال «میخواهم زنده بمانم» به بحث داغ شبکههای اجتماعی تبدیل شده بود اتفاقی که عدهای این روش را برای جذب مخاطب بیشتر عنوان کردند و در مقابل، برخی هم نوک پیکان را به مدیریت ساترا و نحوه محافظت از محصولات شبکه نمایش خانگی گرفتند.
بر اساس آنچه که در رسانهها حدود یک ماه پیش مشخص شد مشکلات «میخواهم زنده بمانم» بهدلیل تمکین نکردن سازندگان سریال به مقررات تولید یک اثر در شبکه نمایش خانگی بوده است. با توجه به اینکه وقتی فیلم یا سریال به نهادهایی ازجمله نیروی انتظامی مربوط است باید فیلمنامه به دست نهاد مربوطه رسیده و نقطهنظرات آنها نیز در اثر جای داده شود.
با توجه به نکاتی که در مورد تصویر سازی از کمیته انقلاب اشاره شد و نکاتی که باید در فیلم نامه مورد توجه قرار میگرفت و نگرفته بو. نیروی انتظامی که از ادغام شهربانی و کمیته انقلاب تشکیل شده و خود را در این مسئله ذی النفع میدید معاونت اجتماعی نیروی انتظامی، بهناچار نامهای برای ریاست سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر (ساترا) ارسال کرده و طی آن نامه خواسته که جلوی پخش قسمت جدید سریال گرفته شود.
در بخشهایی از این نامه آمده: «این سریال بدون هماهنگی و اخذ مجوزهای لازم از اداره سینمایی این معاونت تهیه و تولید و پس از پخش مشخص شد مشارالیه ملاحظات و استانداردهای سازمانی ناجا را در اثر تولیدی رعایت نکرده و همین امر، اعتراض جمع کثیری از کارکنان ناجا را در پی داشته است. پس از این اعتراض، جلسهای در حضور تهیهکننده، کارگردان و نویسنده ترتیب داده و مقرر شد ظرف سه روز، تمامی قسمتهای پخششده تا قسمت یازدهم، از پلتفرم شبکه نمایش خانگی و تمامی سایتهای اینترنتی جمعآوری شده و از قسمت دوازدهم، کلیه ملاحظات سازمانی را لحاظ کنند. پس از پخش قسمتهای دوازدهم و سیزدهم مشاهده شد گروه تولید به مصوبات جلسه فیمابین تمکین نکرده و بدونتوجه به تاریخ درخشان سازمانهای انتظامی قبل از ادغام (کمیته انقلاب اسلامی و شهربانی جمهوری اسلامی) عملکرد آنان را به سخره کشیده است.»
این نامه در ابتدا توسط خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی منتشر شده و پس از چند ساعت، از روی خروجی این خبرگزاری حذف شد. در چنین شرایطی، برخی کاربران شبکههای اجتماعی از دروغین بودن این اتفاق گفتند و اینکه احتمالا بهدلیل کاهش تعداد مخاطبان این سریال، از ترفند همیشگی برای جذب مخاطبان بیشتر استفاده شده است. فیلیمو بعد از دو روز طی اطلاعیه از مسئولان محترم درخواست کرد با سعهصدر و آرامش، به نظاره سریال بنشینند تا سرنوشت شخصیتهای منفی براساس روند منطقی درام به سرانجام برسد و سازندگان جرات و جسارت پرداختن به اتفاقات مهم و افراد نیک و بد روزگار را در کسوتهای مختلف داشته باشند.
آنچه که مشخص شد آن بود اگر مجوزهای لازم از سمت سازندگان دریافت میشد این حواشی رخ نمیداد و این مسئله به ساترا و سازمان سینمایی ارتباطی نداشت. اما آنچه مسلم است این حواشی به دیده شدن سریال کمک کرد.