به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سیدمحمود میرلوحی (عضو پیشین شورای شهر تهران و معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات)، در گفتگو با خبرآنلاین اظهار داشت: زمانی که (در سال 76) آقای خاتمی به صحنه انتخابات آمد، تلقی خودش این نبود که جامعه آنقدر تشنه و منتظر باشد و به نوعی مطالبات نهفته جامعه سر باز کرد و اصلاحات شد، اگر بتوان آن مطالبات را ردیابی کرد خواهیم دید همچنان به قوت خود باقی است و روشن است که مطالبات چیست، چون مطالبات در تمامی حوزهها است.
وی افزود: در حوزه سیاسی، آقای خاتمی یک شعاری داشتند و میگفتند توسعه باید همهجانبه، جامع و هماهنگ باشد و نمیتوان فقط بگوییم معیشت آری! فرهنگ خیر! یا بگوییم توسعه فرهنگی آری! توسعه اجتماعی خیر! همه اینها با هم است، اما گاهی اوقات که اولویتها را فهرست کنی ممکن است مثلا امروز مسئله مردم معیشت، اقتصاد، اشتغال، کرونا و خشکسالی باشد، اینها درست است، اما معمولا اولویتهای کشور یکی دو اولویت نیست.
میرلوحی همچنین گفته است: ممکن است پرچمداران این حرکت و شعارها (اصلاحطلبی) تغییر کند. یک روز یک فرد خامی بوده، اما امروز جامعه بگوید شما تند میروید و ما میخواهیم دیگران بیایند و پرچم را بگیرند. بسمالله. گاهی اوقات میبینید که جریان رقیب میگوید من این کار را بهتر از جریان اصلاحطلب انجام میدهم، شعار دادند و برای انتخابات هم همین شعارها را دادند و مثلا آقای رئیسی گفتند: من 2 میلیون فالوور دارم که یعنی من خودم در فضای مجازی هستم، طبیعتا اینگونه شد و جامعه گفتند زمانی که رئیس قوه قضائیه میگوید من 2 میلیون فالوور دارم پس فرد بهروزی است پس دغدغه نداریم، بعد ایشان گفتند ما یک میلیون مسکن در سال میسازیم و بقیه گفتند «بَهبَه».
او اضافه کرد: اگر چنین کاری صورت گیرد بحثی در آن نیست، بعد گفتند ما تحریمها را برمیداریم و نهتنها منت نمیکشیم بلکه منت هم سر آمریکا میگذاریم و بقیه گفتند چه بهتر! آقای روحانی میخواست تحریمها را بردارد و ظاهرا میخواست در جاهایی منت هم بکشد، ولی ایشان منت نمیکشد بلکه منت هم سر آمریکا میگذارد.
این فعال اصلاحطلب اظهار کرد: بنابراین طبیعی است که مردم به ایشان رای میدهند، ولی این مطالبات چیزی نیست که بتوان یک جامعه را مثلا در مدت محدودی منصرف کرد و مثلا به اهل هنر بگوید شما باید احترام داشته باشید، به اهل فرهنگ بگوید شما باید کرامتتان حفظ شود، مبارزه با فساد باید به مفهوم واقعی باشد، آقای رئیسی یک شعار دادند و اگر به آن دقت شود بسیار مهم است. ایشان میگویند من در قوه قضائیه باید با فساد مبارزه میکردم، اما حالا میخواهم با فساد مبارزه کنم یعنی همه گلوگاههای رانت و فساد را میخواهم ببندم، بسمالله ببندید!
میرلوحی بیان کرد: الان اصل گلوگاههای رانت و فساد این است که فساد، رقابتی شود، اصل آن این است که این امضاهای طلایی در اختیار دستگاهها که سالهاست در قانون رفع موانع تولید در حد حرف گفته شده، ولی متاسفانه امضاهای طلایی بیشتر شده و کم نشده است. اگر کسی بخواهد یک حرکتی، یک تولیدی، یک اشتغالی و یک فعالیتی را ایجاد کند باید از صد نقطه و از صد اداره عبور کند یعنی باید یک کفش آهنی داشته باشد که بتواند از این اداره به آن اداره برود و تازه حرمت هم ندارد، چون من خودم هم در سالهای مختلف درگیر بودم یعنی در بخش خصوصی بودم و میبینم که بخش خصوصی، نزد این دستگاهها حرمتی ندارد و این از مسائلی است که باید حل شود. گلوگاههای فساد یعنی مثل رومانی، یک شخص بتواند از یک صبح تا ظهر شرکتی را تاسیس کند، ثبت کند و بعدازظهر هم در شرکتش بنشیند و کارش را شروع کند، ولی در اینجا ببینید که چه بساطی به وجود آمده است، آنها کاری میکنند که شخص از کار و فعالیت و تولید منصرف شود و اینها از مسائلی است که باید حل شود.
میرلوحی همچنین در پایان ادعا کرده؛ «ما طبیعتاً نمیتوانیم با دولت آقای رئیسی متحد باشیم و از آن طرف منتقد هم نمیتوانیم باشیم یعنی احساس میکنیم اینها بسیار نازکنارنجی هستند از این رو احتمالاً یک حالت صبر و انتظار و ارزیابی و نقد پیدا خواهیم کرد یعنی چارهای جز این نداریم، چون ممکن است فردا بگویند شما این حرف را زدید و این اشکال به وجود آمد. ارزیابی و برداشت من این است که جریان اصلاحات صبر میکند و عجلهای ندارد که بخواهد آقای رئیسی را نقد کند، چون شرایط کشور، در حال حاضر بسیار حساس است.»
درباره این اظهارات گفتنی است؛ اگر خاتمی در سال 76 مورد اقبال انتخاباتی قرار گرفت، به دلیل این بود که مدتها از سیاست دور بود و مردم خیلی شناختی از وی نداشتند. اما 24 سال بعد (انتخابات اخیر) وقتی خاتمی و گروههای اصلاحطلب خواستار رأی به همتی و ائتلاف اصلاحطلبان برای شورای شهر شدند، بیش از 2/3 میلیون رأی در انتخابات ریاست جمهوری کسب نکردند و در انتخابات شورای شهر تهران نیز نفر اول لیست مورد حمایت آنها 34 هزار رأی به دست آورد.
ثانیاً مشکلات اقتصادی و معیشتی بیسابقه، معلول 8 سال حاکمیت اصلاحطلبان در دولت و همچنین مجلس نهم (از میانه بعد) و مجلس دهم است. مردم به روشنی دیدند که این طیف برخلاف وعدهها و فضاسازیها، هم اقتصاد را به قهقرا بردند و هم توانمندی علمی کشور در زمینه هستهای را عقب راندند. در همین ماجرای کرونا هم، دولت روحانی ضمن سوءمدیریت در زمینه واکسیناسیون، تدبیر درستی هم در مقابل سفرها به خرج نداد تا جایی که در روزهای آخر، شش روز تعطیلی بیحساب و کتاب به همراه مجوز سفرها را اعمال کرد که خروجی آن، رسیدن قربانیان روزانه به 700 نفر در روز بود. اما به همت دولت جدید، هم واکسیناسیون در کشور بیش از 2 برابر شده (یک ماه به اندازه 7 ماه واکسیناسیون) و هم گسترش بیماری تا حدود زیادی مهار شده است. این در حالی است که مدعیان اعتدال و اصلاحات حتی واردات واکسن را هم به FATF و برجام گره زده بودند.
ثالثاً در موضوع مذاکرات، دولت روحانی باید دنبال آمریکا میدوید و آنها کارشکنی میکردند و اقتصاد و مدیریت هم معطل تغییر خباثت آمریکا بود؛ اما اکنون دولت جدید به مسئولیتهای مدیریتی خود عمل میکند و مذاکرات و برجام را هم در حاشیه این مسئولیت و تنها به شرط مؤثر و مفید بودن و لغو عملی تحریمها دنبال میکند؛ بنابراین حال آمریکاست که باید التماس مذاکره بکند.
رابعاً درباره دشواریهای کسب و کار که آقای میرلوحی اشاره کرده، مشکلات مدنظر ایشان اتفاقاً برآمده از دولت مدعی اعتدال و اصلاحات است به نحوی که کشور در زمینه رتبهبندی جهانی تسهیل کسبوکار، در این دوره چند پله سقوط داشت و اتفاقاً، با همت مجلس و همراهی دولت در تصویب قانون اخیر، مقرر شده دریافت مجوز به جای چند ماه، ظرف چند روز انجام شود؛ و سرانجام این که برخلاف ادعای آقای میرلوحی، مدعیان اصلاحطلبی در نقد- تخطئه و ملامت و ترور شخصیت- دولت جدید اصلاً صبر و طاقت نداشتن، به نحوی که حتی پیش از تحلیف و تنفیذ رئیسجمهور یا تشکیل دولت جدید، مدعی شدند چرا دولت یا رئیسجمهور، برای کرونا و اقتصاد و معیشت مردم و... کاری نمیکنند! در واقع همه انتقادهای انجام نداده در حق دولت روحانی را یک جا نثار، رئیسجمهور و دولت جدید کردند؟!