کتاب «دردانهی کرمان» مجموعه خاطرات دربارهی سردار شهید حسین بادپا به قلم سارا افضلی است. بادپا با آغاز درگیریهای بین نیروهای مقاومت و تکفیریها در سوریه به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شد، اما به خاطر روحیهای که داشت هیچگاه از درگیریها فاصله نگرفت و در این مسیر بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشت اما، هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بماند به سوریه برگشت تا کار ناتمامش را تمام کند.
این اثر یک جای خالی خیلی بزرگ دارد! حسرتی دستنیافتنی که کاش نبود و کتابی درخشانتر در دست داشتیم. قرار بوده مقدمهی این کتاب را سردار شهید قاسم سلیمانی بنویسد که شهادت او این جای خالی را در کتاب نگاه داشت!
«دردانه کرمان» به خواست مستقیم سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره شهید حسین بادپا به رشته تحریر درآمده؛ شهیدی که حاج قاسم سلیمانی او را سالهای سال میشناخته و دوست و بردارش میدانسته است. شهیدی که شاید از نظر خودش دیر، ولی بالأخره در قطار شهدای مدافعحرم جا گرفت. البته نگین افتخاری هم بر پیشانی کتاب مانده؛ شهید قاسم سلیمانی، حسین بادپا را «دردانهی کرمان» نامید.
حسین بادپا تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ در شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر محل تولدش سپری کرد، اما تقارن سنین نوجوانی او با دوران دفاع مقدس باعث شده بود تمام فکر و خیال حسین مشغول اعزام به جبهه باشد.
اشتیاق حاج حسین به حضور در جبههها بالاخره نتیجه داد و او به محض ورود به ۱۵ سالگی عازم جبهههای نبرد با نیروهای بعثی شد، حسین بادپا از آن به بعد مدت ۴ سال تمام را در جبههها گذراند و در این مدت به عنوان مسئول محور شناسایی و در مقاطعی هم در مقام فرمانده گروهان یا معاون گردان انجام وظیفه کرد.