به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، قرآن در پاسخ به پرسشهای بشر در خصوص فلسفه و اهداف احکام و قوانین الهی پاسخهای متعددی میدهد و این تعدد به سبب گوناگونی فهم و درک مخاطبان و نیز سطوح و مراتب شناختی و باوری بشر است. در برخی از پاسخهای قرآنی به علتها و در برخی دیگر به حکمتها و در پارهای دیگر به آثار و فواید توجه داده میشود. از اینروست که مجموعهای از کتب به عنوان عللالشرایع، فلسفه احکام و مانند آن تدوین شده است. در این کتب با توجه به آیات و روایات، علت احکامی اعمالی، چون نماز و روزه و حج و مانند آن بیان شده است.
در برخی دیگر نیز به حکمتها و احتمالات و شایدهای آن اشاره شده و در برخی دیگر به فواید و آثار آن پرداخته شده است؛ چرا که آگاهی انسان نسبت به کاری که انجام میدهد، موجب میشود تا هم نسبت به انجام آن انگیزه کافی و لازم به دست آورد و هم در پی نشانهها و آثار کاری که انجام داده برود و دریابد که آیا کار و عبادتی که انجام داده همان نشانهها، آثار و فواید گفته شده را برآورده کرده است یا نه، تا بتواند به سنجش اعمال و رفتار عبادی خود بپردازد و در اندیشه شناخت اشکالات و برطرف کردن اشتباهات و خطاهایش برآید؛ چرا که ممکن است که عمل عبادی را به درستی نشناخته یا به درستی از انجام آن برنیامده باشد.
به عنوان نمونه خداوند برای روزه و حج و نماز آثاری، چون تقوا بیان میکند. تقوای به معنای پرهیزکاری یکی از معانی این واژه است. شخص مینگرد که آیا نماز، او را از زشتیها و بدیهای عقلانی و شرعی بازداشته است یا نه؟ چرا که قرآن میفرماید که نماز بازدارنده از فحشا و زشتیها و منکرات است (عنکبوت، آیه 45) و کسی که نماز بهجا میآورد، میبایست از اینگونه اعمال اندک اندک دور شده و به سوی نیکها و پسندیدهها گرایش یابد. (عنکبوت، آیه 45) یا از دیگر آثار نماز، آرامش، خشوع و فروتنی، پذیرش خوبیها و حقانیتها و حقوق، رهایی از استکبار و تکبر و مانند آن است. اینها آثار و فواید نماز است.
دانستن و شناختن این امور موجب میشود تا شخص به انگیزه دستیابی به این امور به نماز رو آورد. همه مربیان تربیتی بر نقش شناخت و بیان فواید و آثار به عنوان روش ترغیب تربیتشوندگان تاکید دارند. این بدان معناست که آشناسازی با فواید چیزی انگیزه را در شخص برای انجام آن ایجاد یا تقویت میکند. پس اگر کسی نمازی را بهجا آورد و این آثار را در خود ندید، یا در علیت و سببیت داشتن نماز برای ایجاد آن شک میکند یا در نحوه و چگونگی نماز خویش که شاید بر پایه معیارها و موازین، انجام نشده و صحیح و کامل نبوده است؟
به هر حال، پاسخها میبایست به گونهای باشد که مخاطب را برانگیزاند و حقیقت را برای او روشن سازد.
یکی از روشهای پاسخگویی، تاکید بر تعبد است. اما این بدان معنا نیست که تعبد نوعی تقلید کورکورانه و پذیرش بیمنطق و خرد است؛ چرا که ریشه تعبد را باید در خردورزی دید.
انسانی که در اصول دین خویش، با تعقل و خردورزی دریافته است که خداوندی دانا و حکیم بر هستی حکومت میکند و مالک همه هستی است و در مقام ربوبیت جهانیان نشسته و از روی حکمت و هدفی، هستی را آفریده و مدیریت و نظارت و کنترل میکند و همه تغییر و تحولات را براساس اراده و مشیت خویش در دست دارد و توانا بر هر کاری است و بر همه کلیات و جزئیات آگاه است، در این صورت به این معنا میرسد که این خداوند برای آفریدههایش برنامه کاملی دارد که ما از آن به هدایت از طریق رسالت یاد میکنیم. این برنامه همان چیزی است که در یک کلمه از آن به اسلام یاد میشود. بخش اجرایی و عملیاتی آن به نام شریعت است که زمینه رساندن شخص به هدف را به عهده دارد.
به هر حال، این برنامه، چون از چنان آفریدگار و پروردگاری حکیم و توانا و دانا صادر شده است، میبایست برنامهای کامل باشد که هیچ عیب و نقصی در آن نیست.
ممکن است برخی از تجویزهای این حکیم، برای ما ناشناخته و نامعلوم باشد و از علت، سبب، حکمت، فواید و آثار آن آگاه نباشیم، ولی، چون او را حکیم و قادر و دانا و مهربان و رحیم میدانیم که از خودمان به خودمان دلسوزتر است، به دستورهای او گوش داده و همان گونه که خواسته عمل میکنیم. این همان چیزی است که ما از آن به تعبد برخاسته از تعقل یاد میکنیم. شاید بسیاری از آموزههای بخش شریعت، چون حج و نماز و روزه اینگونه باشد. از این براساس تعبدی که عقل حکم میکند، نماز را دو رکعت در صبح و چهار رکعت در ظهر به جا میآوریم و یا به عربی با این شکل از افعال و اذکار انجام میدهیم. این همان پاسخ تعبدی است.